تراژدی تکراری به نام «لاک قرمز»
مشکل اصلی فیلم این است که تم و عناصر تشکیلدهنده آن تکرار مکررات هستند. ما با یک فیلم شسته و رفته مواجه هستیم که کارگردانی و اجرای آن کم غلط و استاندارد است، اما فیلمنامه، ایراد دارد و در آن خلاقیت چندانی دیده نمیشود.
در سکانسهای بعد از مرگ پدر نیز نحوه نمایش واکنش مردم به خانواده داغدار، قابل پذیرش نیست و یک اشتباه استراتژیک در فیلمنامه است. هیچ کس نمیتواند انکار کند که مطابق فرهنگ و آداب و رسوم تثبیت شده در کشور ما، مردم با خانوادههای داغدار، همدلی و همراهی میکنند و حتی اگر از قبل هم مشکل داشته باشند در آن موقعیت خاص، نسبت به خانواده عزادار، نرم میشوند. اما در فیلم «لاک قرمز» این واقعیت فرهنگی و اجتماعی بارز در جامعه ایرانی معکوس جلوه یافته است. یعنی درست در روزهایی که پدر خانواده فوت کرده، همه به فکر تسویه حساب و گلایه از این خانواده میافتند.
زمینه روایی فیلم به گونهای است که میشد مطابق مد روز و برای مانور در فستیوالهای غربی، سوژههای بیمار و آلودهای را وارد آن کرد، اما فیلم از این نوع آلودگیها در امان مانده است که از این نظر «لاک قرمز» یک گام رو به جلو برای سینمای اجتماعی است.
ارسال نظر