هشتم آبان ماه سال 1386 خبری به گوش جامعه ادبی رسید که همه را متاثر کرد. خبر این بود قیصر امین پور درگذشت.

خبر درست بود و درشت. قیصر شعر ایران کسی بود که با او دستور زبان عشق را خواندیم و دریافتیم گلها همه آفتابگردانند. با این شاعر در آینه های ناگهان خود را دیدیم و از تفس صبحش بهره مند شدیم. زمانی مثل چشمه، مثل رود سخن گفتیم و با «به قول پرستو» و «منظومه ظهر روز دهم» به سرزمین خیال سری زدیم. 

شعر «سفر ایستگاه» همان شعری است که قیصر سرود و ما بارها گفتیم «قطار می رود، تو می‌روی، تمام ایستگاه می رود، و من چقدر ساده ام، که سال های سال، در انتظار تو، کنار این قطار رفته ایستاده ام، و همچنان ، به نرده های رفته،تکیه داده ام!»

بدون آنکه بدانیم قیصر شعر ایران که بود، قیصر امین پور همان شاعری بود که در سال 1363 به دانشگاه رفت و در رشته زبان و ادبیات فارسی تا مقطع دکترا تحصیل کرد. این شاعر در سال 1376 از پایان نامه خود در مقطع دکترا دفاع کرد.

قیصر امین‌پور از جمله شاعرانی بود که در شکل گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال 1366 تاثیر گذاشت. اولین بار با مجموعه شعر او با عنوان «در کوچه آفتاب» در عالم خیالی از جنس قیصر شعر ایران قدم زدیم و شعر را از دریچه نگاه وی نگریستیم و بعدها خیال قیصر گونه را در دیگر مجموعه های این شاعر بارها و بارها تجربه کردیم. وی‍ژگی خاص شعر وی را می‌توان سادگی آن دانست. سادگی که با سهل انگاری مرادف نیست. بلکه سادگی شعر وی را می توان  در ساده فهم بودن و دیریاب نبودنش دانست. شعر این شاعر تا اندازه ای روان است که مخاطب می تواند به راحتی خود را در شعرهای وی پیدا کند، در آن موقعیت قرار دهد و زیستی نو را با آن تجربه کند. 

قیصر امین پور تا حدی ساده و روان می گوید که گویا خودش آن موضوع را تجربه یا درک کرده است. این مسئله سبب می شود، برخی شعرهای «قیصر امین پور »  توسط مردم زمزمه شود و در دل مخاطبانش بنشیند. مخاطبانی که از جنس دنیای امروز هستند و بیشترین تعلقشان به آثار کسانی چون «حافظ» و «سعدی» است.

قیصر شعر ایران در دوم اردیبهشت 1338 متولد می شود و ناگهان چه زود برای اهالی ادب دیر می شود و قیصر شعر ایران چه ناگهان از میانشان می رود. از جمله کارهای قیصر امین پور در شعر این بود که استفاده از قافیه را برای شاعران سهل تر کرد و گفت می توان کلماتی با دو حرف مانند « ت » و « ط » را با یکدیگر هم قافیه کرد. قیصر در شعرش از کودکی نیز می گوید:

باد بازیگوش

                 بادبادک را

بادبادک

                 دست کودک را

هر طرف می برد

 

کودکی هایم 

با نخی نازک به دست باد

                         آویزان!