ایران جزو کشورهایی است که تقریبا خیلی زود و فقط پنج سال از اختراع جهانی سینما به وسیله برادران لومیر در فرانسه، صاحب هنر ـ صنعت سینما می‌شود که از این نظر مایه فخر و مباهات است، اما برخی اتفاقات سیاسی و اجتماعی در همان سال‌های آغازین باعث توقف روند رشد و شکوفایی سینمای ایران شد و سال‌ها طول کشید تا این پدیده شکل پویا و حرفه‌ای در کشور بگیرد.

سینمای ایران که این روزها جشن ملی آن در فضاهای فرهنگی و سینمایی کشور برگزار می‌شود، تاریخ پرفراز و نشیبی را از گذشته تا امروز پشت سرگذاشت و پس از آزمون و خطاهایی، به مسیری در داخل و خارج کشور دست یافت و بارها افتخارآفرین شد. کلید اولیه سینمای حرفه‌ای در ایران در دهه‌های 30 و 40 خورد و سینماگرانی در زمینه فیلم‌های تجاری و هنری، تلاش‌هایی انجام دادند و باعث بقا و اعتبار سینمای کشور شدند. اما تغییرشکل اساسی و حرکت رو به پیشرفت و جهانی شدن سینمای ایران، پس از انقلاب رقم خورد و به جایگاه بین‌المللی ممتازی دست یافت. سینمایی که پرچمدار سینمای دیگری بجز جریان مسلط هالیوود و سرگرمی‌سازی بود و پیشنهاد جدیدی برای جهان به حساب می‌آمد.

ضمن تبریک به همه سینماگران تاریخ این سرزمین از سال‌های اولیه تاکنون که باعث شدند چراغ سینما در ایران روشن بماند، به‌طور خلاصه و اجمالی و به قصد ادای دین، در ادامه نگاهی داریم به برخی نام‌ها و اتفاقات قابل اشاره، تعیین‌کننده و تاثیرگذار در سینمای پس از انقلاب. طبیعی است که در این مجال، باید بنا را بر خاطره‌بازی در یک جشن سینمایی بگذاریم و اسامی و رویدادهای مورد اشاره را فقط نماینده نام‌ها و اتفاقات پرشمار دیگر و صدالبته نسبی و سلیقه‌ای دانست. اشاره نکردن به بسیاری دیگر از اسم‌ها و وقایع، فقط به دلیل معذوریت جاست و بس.

فیلم‌های مهم

باشو غریبه کوچک

بهرام بیضایی، فعالیت تئاتری و سینمایی‌اش را پیش از انقلاب شروع کرد، اما برخی از بهترین آثار کارنامه‌اش را در دوران پس از انقلاب ساخت. «شاید وقتی دیگر»، «مسافران» و «سگ‌کشی»، از مهم‌ترین فیلم‌های بیضایی در دهه 60 و 70 است. یکی از مهم‌ترین فیلم‌های کل کارنامه این نویسنده و فیلمساز، فیلمی شریف و انسانی به نام «باشو غریبه کوچک» است که برخی نماها و دیالوگ‌های آن در حافظه تصویری و زبانی مردم ثبت شده. رابطه پسری و مادری باشو و نایی جان، یکی از جنوب و یکی از شمال، در دل دوران جنگ تحمیلی، تابلوی زیبا و قابل ارجاعی برای اتحاد ملی است.

هامون

داریوش مهرجویی جایگاهش را با فیلم‌هایی چون «گاو» و «آقای هالو» در سینمای پیش از انقلاب محکم کرد، اما پس از انقلاب بر غنای کارنامه پربارش افزود. کمدی بالغ «اجاره‌نشین‌ها»، «لیلا»، «سارا» و «درخت گلابی» گواه این ادعا هستند. اما قطع به یقین محبوب‌ترین فیلم مهرجویی که بیش از هر اثر دیگری قدر دیده و در نظر تماشاگران و منتقدان، بر صدر نشسته، «هامون» است.

قصه شیدایی و دل بریدن حمید هامون از زندگی تکراری و روزمره و دل سپردن به مرادش علی عابدینی، به فیلمی نمادین درباب عشق و ایمان تبدیل می‌شود. بازی خسرو شکیبایی هم تاثیر بسزایی در همراهی و خوشایند مخاطب دارد.

عروس

بهروز افخمی، از فیلمسازان سینمای پس از انقلاب، با ساخت سریال ماندگار «کوچک جنگلی» نام و جایگاهش را تثبیت کرد. او اواخر دهه 70 شاید ناخودآگاه و اتفاقی، دست به کار بزرگی زد و یکی از نمونه‌ای‌ترین فیلم‌های تاریخ سینمای پس از انقلاب را ساخت. «عروس» از دو بازیگر جوان اول مرد و زن، ابوالفضل پورعرب و نیکی کریمی در نقش‌های اصلی استفاده می‌کرد. این اتفاق هم باعث شهرت این دو بازیگر شد و هم باعث شد فضای جدیدی وارد سینما شود و راه را برای قصه‌هایی اجتماعی مبتنی بر چهره‌های جوان باز کند.

مادر

علی حاتمی با پیشینه درخشان فیلمسازی و ساخت آثار ماندگاری چون «هزاردستان» و «کمال‌الملک»، با فیلم «مادر» چنان تجسم دلپذیری از این فرشته روی زمین ارائه می‌دهد که بی‌نقص به نظر می‌رسد و ساخت هر اثر دیگری در این خصوص را به امری دشوار برای فیلمسازان بدل می‌کند. رقیه چهره‌آزاد با بازی خوبش در این فیلم، انگار مام‌وطن و مادر ملت است، بویژه این‌که حاتمی سعی می‌کند طیف پسران و دختران متنوعی را برای فرزندی برگزیند. سینمای ملی در این فیلم جلوه خاص بصری و معنایی پیدا می‌کند و همه چیز طوری چینش می‌شود که حتی در هر بار تماشا نو جلوه می‌نماید. مثل خود مادر است که در هر بار تماشا، گویی لذتش بیشتر و مهرش افزون‌تر.

ناخدا خورشید

ناصر تقوایی با کوله بار غنی ادبیاتی و سینمایی، سراغ قصه‌ای از ارنست همینگوی به‌نام «داشتن و نداشتن» می‌رود و با ایرانیزه کردن آن، فیلمی درخشان به‌نام «ناخدا خورشید» می‌سازد. بومی‌گرایی به قدری در ساختار اثر تنیده شده که به جز خط اصلی قصه، دیگر کمتر نشانی از منبع اولیه در آن به چشم می‌خورد. قهرمان تقوایی با بازی همدلی برانگیز داریوش ارجمند، خود جنس است و بخوبی مخاطب ایرانی را تا پایان با خود همراه می‌کند. چیدمان فیلم به گونه‌ای است که ما هم هول و ولای انتقال تبعیدی‌ها به آن‌سوی آب‌ها را تجربه می‌کنیم.

کارگردان‌های مهم

مجید مجیدی

مجیدی از نمونه‌ای ترین فیلمسازان پس از انقلاب است که طی سال‌ها فعالیت، به یک اسلوب و روش در کارگردانی دست پیدا کرده و تقریبا در همه کارهایش، نگاه ارزشی و انقلابی قابل ردیابی است. برخی از فیلم‌های مجیدی از مهم‌ترین فیلم‌های پس از انقلاب هستند، چه «بچه‌های آسمان» که تحسین داخلی و جهانی را برانگیخت و چه آثاری چون «رنگ خدا»، «بید مجنون»، «باران» و «آواز گنجشک‌ها» که بارها دیده و با ابراز خوشایند تماشاگران همراه بوده‌اند. «محمد رسول‌الله» آخرین ساخته این کارگردان هم که فیلمی در مقیاس جهانی است و با حضور سینماگران برجسته سینمای جهان در پشت دوربین همراه بود، جدیدترین تلاش مهم او در راستای انتقال مفاهیم اسلامی و ارزشی و ایرانی به جهان محسوب می‌شود.

ابراهیم حاتمی‌کیا

حاتمی‌کیا را باید سردار سینمای انقلاب و دفاع مقدس لقب داد. او فیلمسازی است که فعالیت خود را در عرصه سینمای مستند و فیلم کوتاه و در دوران جنگ تحمیلی آغاز کرد و پس از آن و تحت تاثیر مشاهدات و تجربیات حضور در جبهه، به دغدغه‌ها و آرمان‌های رزمنده‌ها و قهرمانان واقعی این ملت پرداخت. سینمای حاتمی‌کیا را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد؛ اول فیلم‌هایی که مستقیما در دل جنگ می‌گذرد و دوم آثاری که از سرنوشت قهرمانان جنگ و رزمنده‌های دیروز در اکنون و امروز و برخورد جامعه با آنها می‌گوید. ابراهیم حاتمی‌کیا با این‌که ظاهرا فیلم‌های مختلفی ساخته و راوی قصه‌های متفاوتی بوده، اما حرف مشترک و همیشگی‌اش، دفاع از ارزش‌ها و انقلاب و دفاع مقدس است. از این روست که حاج حیدر «بادیگارد» همان حاج کاظم «آژانس شیشه‌ای» را تداعی می‌کند.

کمال تبریزی

کمال تبریزی از جمله فیلمسازان شاخص سینمای پس از انقلاب است که تقریبا همه نوع فیلمی در کارنامه‌اش دیده می‌شود. از آثاری جدی در ژانر دفاع مقدس تا فیلمی طنازانه در این زمینه و فیلم‌هایی اجتماعی و کمدی و حتی محیط زیستی. برخی فیلم‌های تبریزی به قدری در ارتباط با مخاطب موفق بوده‌اند و به موفقیت رسیده‌اند که وقتی برخی دیگر از ساخته‌هایش به دلایل مختلف موفق نمی‌شوند، آدم متعجب می‌شود و دلیل واضحی برای آن پیدا نمی‌کند. «مارمولک» و «لیلی با من است» با خطرپذیری تبریزی در ورود به خط قرمزها سربلند بیرون می‌آیند و با رضایت مردم مواجه می‌شوند. او سریال‌های موفق شهریار و دوران سرکشی را هم در کارنامه دارد.

اصغر فرهادی

اصغر فرهادی از جمله فیلمسازان سینمای پس از انقلاب است که پس از سال‌ها نویسندگی و فیلمسازی در تئاتر، تلویزیون و سینما حالا به جایگاهی رسیده که تماشاگران اعم از موافق و مخالف، منتظر فیلم بعدی او هستند و به نوعی هر فیلمش یک اتفاق سینمایی محسوب می‌شود. موفقیت مالی فیلم اخیر او «فروشنده» در همین ابتدای کار و فقط یکی دو هفته اکران، بیشتر از این‌که ماحصل خود این فیلم باشد، ریشه در پیشینه موفق و محبوبیت او و فیلم‌های قبلی‌اش هم دارد. فرهادی ابتدا فیلم‌های سینمایی‌اش را با تکیه بر طبقه فرودست اجتماع ساخت، اما موفقیتش از زمانی شروع شد که سراغ طبقه غالب اجتماع یعنی متوسط رفت.

رضا میرکریمی

نام رضا میرکریمی را اولین بار در تیتراژ یک سریال کودکانه به نام «بچه‌های مدرسه همت» دیدیم. میرکریمی پس از آن به سینما آمد و فیلم‌های شریف و انسانی و اخلاقی ساخت که در عین حال واجد نوعی نگاه دینی و معنوی هم بود. میرکریمی را هم باید از مثالزدنی‌ترین و شاخص‌ترین فیلمسازان سینمای پس از انقلاب دانست. او در فیلم‌هایش مسائلی را مطرح می‌کند که می‌تواند نمونه‌ها و مصداق‌های یک سینمای سالم و دغدغه‌مند ایرانی و اسلامی باشد. بعضی وقت‌ها این نشانه‌ها خیلی واضح و آشکار هستند مثل فیلم‌های «زیر نور ماه» و «اینجا چراغی روشن است» و گاهی هم مثل «امروز» و «یک حبه قند» در ظاهر دیگری مطرح می‌شود.

فیلمسازان شاخص زن

یکی از مهم‌ترین دستاوردهای سینمای پس از انقلاب، حضور موثر و تعیین‌کننده زنان است که پیش از انقلاب یا بسیار محدود بود و یا عمدتا از زنان به عنوان پاسخ دادن به امیال بیمار سینمایی و ذائقه سطح پایین استفاده می‌شد، اما در سینمای پس از انقلاب بود که زنان جرات و جسارت شعورمند و آگاهانه و واقعا هنرمندانه را پیدا کردند و دست به کارهای بزرگی در همه عرصه‌های سینما از بازیگری، کارگردانی و نویسندگی گرفته تا حضوری درخشان در زمینه‌های تدوین، طراحی صحنه و لباس و تخصص‌های دیگر زدند.

رخشان بنی‌اعتماد

رخشان بنی‌اعتماد، یکی از مهم‌ترین چهره‌های فیلمسازی سینمای ما در پس از انقلاب است که آثارش نه‌تنها دست‌کمی از فیلمسازان مرد ندارد، بلکه در برخی مواقع حتی جلوتر از بسیاری از ساخته‌های همتایان مرد قرار می‌گیرد. «روسری آبی»، «گیلانه» و «زیر پوست شهر» برخی از مهم‌ترین فیلم‌های این کارگردان سینمای اجتماعی است.

پوران درخشنده

اهمیت پوران درخشنده در این است که سراغ برخی از مشکلات و مصائب نوجوانان بویژه معلولان رفت و توانست در قالبی هنرمندانه و با خلق آثاری چون رابطه و پرنده کوچک خوشبختی، نگاه بی‌اعتنای جامعه را به سمت آنان جلب کرد. درخشنده در ادامه فیلمسازی‌اش هم دست روی موضوعات بسیار مهم و مغفولی گذاشت و هر اثرش هشداری به یک معضل اجتماعی است. هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند آخرین ساخته این کارگردان هم گواه این ادعاست.

مرضیه برومند

مرضیه برومند در فیلمسازی یک پا مرد است یا به عبارت دیگر شیرزنی است که در عرصه سینمای کودک و نوجوان، پای کمتر مرد فیلمسازی به پای او می‌رسد. برومند استاد بی‌چون و چرای این سینماست و طی سه دهه فیلمسازی سعی کرده، چراغ این سینمای مظلوم و کمتربها داده شده را روشن نگه دارد. شهر موش‌ها1 و 2 و مربای شیرین، برخی از مهم‌ترین آثار برومند در سینماست، ضمن این‌که بچه‌های دیروز و امروز خاطرات دلنشینی از ساخته‌های ماندگار و تلویزیونی‌اش دارند.

نرگس آبیار

از چهره‌های جدید و از امیدهای تازه بانوان سینماگر است و با ساخت فیلم‌هایی چون شیار143 و نفس، نشان داد درخشش فیلمسازان زن در سینمای ایران تمام‌شدنی نیست. آبیار با تکیه بر پیشینه نویسندگی و حضور موفق در دنیای ادبیات، فیلم‌هایی پرقصه می‌سازد و با همین توانایی، مخاطب را تا پایان با آثارش همراه می‌کند.