جبار آذین، منتقد و کارشناس سینما درباره فیلم «لانتوری» این گونه اظهار نظر کرد: کارگردان این فیلم (درمیشیان) در سابقه کاری خود پیشینه ژورنالیستی دارد، به همین دلیل می‌توان این ویژگی را به وضوح در ساخته‌های اخیر این فیلمساز به خوبی مشاهده کرد. در کلامی دیگر شکل گزارش‌گونه فیلم به اجتماع و معضلاتی که در آن وجود دارد نگاهی تلخ داشته که برای بیننده آزاردهنده است و به نوعی حالتی از یأس را به وی القاء می‌کند.

وی افزود: در این فیلم واقعه اسیدپاشی که هر از گاهی موجب ناراحتی اجتماع می‌شود، محور قصه است، اما این آسیب اجتماعی به شکل مطلوب در فیلم مورد پردازش قرار نگرفته. در ضمن درمیشیان سعی کرده با کنایه‌های سیاسی به نوعی برای فیلم خود جذابیت کسب کند؛ خواسته‌ای که در رسیدن به آن موفق نبوده است. حتی می‌توان گفت که کنایه انجام شده به مفهوم و ساختار اثر آسیب رسانده است.

این فیلمساز ادامه داد: افسوس من بیشتر به خاطر سرنوشتی است که در انتظار فیلمسازانی نظیر درمیشیان است، چون این کارگردان قادر است به راحتی در مسیر یک فیلمساز خوب مردمی قرار گیرد، اما متاسفانه آلت دست کسانی قرار گرفته که تنها در پی غر زدن‌های سیاسی هستند، بدون اینکه بخواهند در کارهایشان نقاط روشن و امیدبخش جامعه را ببینند. برای همین از واقعه‌هایی که (اسیدپاشی) می‌توانست به یک ملودرام خوب سیاسی تبدیل شود سوءاستفاده شده است.

«لانتوری» کاری خنثی در کارنامه درمیشیان

این منتقد سینما تاکید کرد: «لانتوری» به عقیده من در پرونده کاری فیلمسازش هیچ نقطه مثبتی محسوب نمی‌شود، حتی در مقایسه با کار اول فیلمسازش یک اثر ضعیف‌تر به شمار می‌آید. درباره چرایی به وجود آمدن این ضعف‌ها پیرامون فیلمنامه هم این نکته را می‌توان گفت که کار از داشتن مشاور و کارشناسان خبره در حوزه معضلات اجتماعی بی‌بهره بوده است.

این منتقد در پاسخ به این سوال که این فیلم را چگونه می‌توان در بحث ولنگاری فرهنگی معنا کرد؟ این گونه توضیح داد: اتفاقاً به نکته خوبی اشاره کردید. این قبیل فیلم‌ها در جهتی حرکت می‌کنند که معنا و مفاهیم ارزشی، جایگاه بسیار کمرنگی در آنها دارد. در کلامی، لانتوری با اشاعه این نکته که جامعه پیرامون ما پُر از تلخی و سیاهی است، ولنگاری فرهنگی را رواج می‌دهد.

وی درباره بحث‌های تکنیکی فیلم هم این گونه توضیح داد: مطلب خاصی در این زمینه مشاهده نکرده‌ام. در بخش بازیگری که همان بازی‌های اغراق‌آمیز را که در دیگر کارهای محمدزاده شاهد هستیم می‌بینیم؛ البته منظورم این نیست که کار ضعیف ارائه شد، اما موضوع خاص یا جدیدی هم در فیلم نمی‌بینیم. در حوزه کارگردانی هم، دکوپاژ و میزانسن به شکلی کاملاً معمولی و در دیگر بخش‌های فنی هم این نگاه را در سطح متوسط شاهد هستیم.

این منتقد در پاسخ به این سؤال که چرا این فیلم توانسته با این وجود فروش خوبی داشته باشد، گفت: متاسفانه قشری که هم اکنون مخاطب اصلی سینماست، تنها بخش محدودی از جامعه را تشکیل می‌دهد که نسبت‌شان با کل جامعه بسیار کم است. برای همین وقتی میزان فروش این فیلم‌ها را با قیمت بلیط و جمعیت کشور مقایسه می‌کنیم، مشاهده می‌کنیم که آنچه به عنوان استقبال در فیلم‌های این گونه می‌بینیم، تنها به یک بخش از جامعه محدود است.

وی در انتهای سخنان خود تاکید کرد: من «لانتوری» را یک اثر کاملاً معمولی می‌دانم که به راحتی قابل فراموشی است، به ویژه اینکه نگاهی که کارگردان به موضوعات اجتماعی دارد، سعی می‌کند مسیری را طی کند که قبلاً نیز مشاهده شده است. در انتهای سخنانم باز هم به کارگردان این کار توصیه می‌کنم که فریب بازی‌های سیاسی را نخورد، زیرا وی نشان داده که می‌تواند به یک فیلمساز خوب اجتماعی تبدیل شود.