خاطراتی از همنشینی با پدر شعر انقلاب
استاد حمید سبزواری را سال ها است که می شناسم و ایشان چنان شخصیت برجسته و فروتنانه ای داشت که حیرت آور است. ایشان شخصیتی داشت که سرشار از منش و رفتاری پسندیده بود و انقدر متین، آرام و بزرگ منش بود که همنشینی با او موهبتی بود
حمید سبزواری به راستی ستون شاعرانگی انقلاب اسلامی است که شعرش جریانی مهم در شکل گیری فضای تفکری جریان سازی در ادبیات و هنر انقلاب اسلامی داشته و از این رو شعرش نه تنها به لحاظ ویژگی های زبانی بلکه از جهت مختصات سیاسی و اجتماعی در دورانی مهم و اساسی از پیش تا پس از انقلاب اسلامی تاثیری مهم داشته است. حالا در روزهایی که به هفتمین روز درگذشت استاد حمید سبزواری نزدیک می شویم، مناسب دیدیم که از طریق دوستی نزدیک و همدل با او به شرح خاطراتی قابل توجه از منش و شخصیت و نحوه زیست این پاسدار حریم واژه هایی متعهدانه دست یابیم.
اسماعیل آذر، فعال ادبی و پژوهشگر و کارشناس ادبی است که دوستی دیرینه ای با شاعر گرانقدر انقلاب اسلامی؛ استاد حمید سبزواری دارد و از سال ها همراهی با پدر شعر انقلاب اسلامی به لحظات خجسته ای رسیده که بخشی از آن را در گفت و گو با منعکس شد و گفت: «استاد حمید سبزواری را سال ها است که می شناسم و وی چنان شخصیت برجسته و فروتنانهای داشت که حیرت آور است. استاد سبزواری شخصیتی داشت که سرشار از منش و رفتاری پسندیده بود و انقدر متین، آرام و بزرگ منش بود که همنشینی با او موهبتی بود. فکر نمیکنم به اندازه هر مقیاس کوچکی هم کسی را دل آزرده کرده باشد و اگر هم از کسی و موقعیتی نگران بود، سکوت اختیار می کرد و با این حال نگاه عمیق و ساده و صادق خود را داشت.»
طراح، نویسنده و کارشناس مسابقه تلویزیونی «مشاعره» که پیش از این هم برنامه هایی ادبی مانند «به تماشا سوگند» و «به آغاز کلام» داشته است، درباره خاطرات مشترک و ارزنده ای که با استاد حمید سبزواری داشته است، عنوان کرد: «من روزهای خوش و ارزنده ای با حمید سبزواری عزیز داشته ام و یادم می آید روزی را که در کنار استاد مشفق کاشانی و حمید سبزواری قرار داشتم و سعادت داشتم که در حلقه این 2 بزرگوار قرار بگیرم و عکس آن را به یادگار دارم.
ما سال ها با هم رفت و آمد داشتیم و به منزل هم می رفتیم و در این میان خاطرات بسیاری شکل می گرفت. مثلا یک بار دست حمید سبزواری را گرفته بودم و در حالی که در کنار هم راه می رفتیم، شعری زیبا را برایم خواند که این چنین است: «دست من گیر که این دست همان است که من بارها از غم هجران تو بر سر زده ام». من با شنیدن این شعر، استاد را بوسیدم. وی شعرهای بسیار زیادی برای من می خواند و من بخشی از این شعرها را ضبط کردم که اکنون در آرشیو تصویری دفتر من منتشر شده و من این جا این را عنوان می کنم که این تصاویر شعرخوانی که در اختیار من است گنجینه بزرگی است.»
آذر در خصوص ویژگی های شعر حمید سبزواری افزود: « حمید سبزواری در شعر سبک خراسانی را دنبال می کرد اما نباید غافل شد که استاد حمید سبزواری در قالب های شعری متفاوتی مانند عراقی کار کرده است و به دنبال آزمودن گونه های متفاوتی در مرثیه سرایی، قصیده و انواع اشعار دیگر بوده است. من این شرایط را پیدا کردم که برخی از اشعار حمید سبزواری را از زبان او و نیز از طریق انشای اشعارش دریافت کنم.
شعر حمید سبزواری با تاریخ اسلام و واقعه عاشورا هم کیشی هایی دارد و نشان می دهد که استاد سبزواری مطالعاتی در این باره داشته است. همچنین اشعارش نشان دهنده همدلی وی با مفاهیم فقه و اصول است. مساله مهم در اشعار ایشان بیداری و آگاهی مخاطب از اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که در دورانی مهم از انقلاب اسلامی تاثیرگذار بوده است.»
ارسال نظر