امروز جامعه بشری شبیه به کشتی می‌ماند که هر فرد از آن مشغول جدا کردن تکه های چوب از بدنه آن است تا برای خود قایق نجات بسازد. این خودخواهی و خود بینی در بعضی موارد منجر به آن می شود که حس اعتماد و دوستی در بین افراد از بین برود.

امروز برای بعضی از ما مسائل مختلف در زندگی مان معنای خود را از دست داده و در خیلی موارد ارزش‌ها با ضد ارزش‌ها جابه‌جا شده‌اند، همچنین مسائل دیگری مثل روابط بین فردی و حتی از آن ساده تر مسائل مالی و ... باعث افسردگی در بین افراد شده است. با این تفاسیر طبیعی است که این شرایط در وادی موسیقی نیز تاثیرگذار بوده و باعث شده مخاطبان و خوانندگان تمایل بیشتری به آهنگ های غمگین داشته باشند. 

البته این نکته جالب است که در بعضی موارد مخاطبان بعد از شنیدن آهنگ‌های غمگین احساس لذت و خرسندی می‌کنند و این حس به این دلیل است که در آهنگ های غمگین نوعی احساس آرامش وجود دارد.

پژوهشگران مشخص کردند، افرادی که آهنگ‌های غمگین گوش می‌دهند نوعی احساس همدلی نیز می‌کنند چرا که بی آنکه پیامدهای واقعی این غم را تغییر دهند، احساس هنرمند را به خوبی درک می‌کنند. این به احتمال می‌‌تواند توضیح این باشد که چرا پس از شکست عشقی دوست داریم آهنگ‌های غمگین گوش کنیم.

نکته قابل ذکر دیگر این است که آهنگ های غمگین گاهی باعث گریستن افراد می شود و این گریه کردن نوعی تخلیه هیجانات بد است و بعد از گریه معمولا به نوعی آرامش می رسیم.

اغلب افرادی که آهنگ های غمگین گوش می کنند، اشخاصی هستند که در زندگی شان مشکلات زیادی را متحمل شده اند و یا شکست روحی خورده اند. این افراد زمانی که به آهنگ های غمگین گوش می‌دهند، احساس می کنند تمام ناگفته هایی که مدتها در دلشان حس کرده اند، بازگو شده و گویی انگار حرف های خودشان است.

با این تفاسیر نمی توانیم نتیجه گیری کنیم که آیا گوش دادن به آهنگ های غمگین برای انسان مفید است یا مضر؛ می‌توان گفت به طور نسبی گوش دادن به آهنگ هایی با تم غمگین گاهی مفید است اما چیزی که مسلّم بوده این است که زیاد گوش کردن به این آهنگ ها باعث افسردگی و نوعی خود درگیری روحی شده و فرد اغلب گوشه گیر و تنها می شود.