دهنمکی: دیگر فیلم پرفروش نمیسازم
فیلمسازی را کنار نمیگذارم، اما از این نگاه که جمعیت سیلآسایی را به سینما بکشانم، فاصله گرفتهام چون لزومی ندارد خودم را باز هم در این وادی خرج کنم. اگر میخواستم فیلمهای طنزی بسازم که این روزها ساخته میشوند، میتوانستم هر روز یکی از اینها بسازم. طنز من در خدمت ایدئولوژی قرار میگیرد.
مسعود دهنمکی، مرد پرسود گیشههای سینما تصمیم گرفته از آن رویکرد ساخت فیلمهایی که مبتنی بر مولفههای فروش است، مثل سهگانه «اخراجی ها» فاصله بگیرد و میخواهد از این به بعد آثاری بسازد که شیوه و نگاه جدیدی را دنبال میکند.
این شیب تغییر به شکل ملایمی در فیلمهای اخیر او قابل ردیابی است. با این حال مردم همچنان به فیلمهای او اقبال نشان میدهند و «رسوایی 2» تا اینجا 2.5 میلیارد تومان فروخته و میتواند همچنان به رقمهای بالاتری فکر کند. دهنمکی آنقدر طی این سالها جای پایش را در گیشه محکم کرده که حتی با قصد و نیت ساخت فیلم نفروش هم خوب میفروشد!
در خلاصه داستان رسوایی 2 آمده قبل از این که خدا تکانتان دهد، به خودتان تکان بدهید. به نظر میآید، بیهوده در این زمان سراغ ساخت رسوایی 2 نرفتید. از نظر شما جامعه ما نیاز به این تکان و از نوع هشدار حاج یوسف دارد؟
حتما. جامعه ما در کنار نکات مثبتی که دارد، در معرض فروپاشی اخلاقی است. آمارها این را نشان میدهد. جامعهای اسلامی که مصرف الکل و مواد روان گردان آن نگرانکننده است و بخشی از تصادفات رانندگی آن هم بر اثر همین مساله اتفاق میافتد، جامعهای که آمار طلاقش رو به ازدیاد است، جامعهای که سن ازدواج آن به بالای 30 سال رسیده و مسائلی از این دست نشان میدهد که نیاز به یک تکان اساسی دارد. اگر تکانی به خودش ندهد، یک زلزله میآید. منظور من از زلزله در فیلم، یک زلزله طبیعی نیست، بلکه تمثیلی است و یک اتفاق و فروپاشی اخلاقی است. الان با رسوایی2 سعی کردم این تلنگر را به اجتماع بزنم؛ هم به مسئولان و هم به مردم.
ظاهرا در فرم و روایت هم کار جدیدی کردهاید که نسبت به فیلمهای قبلیتان متفاوت است.
بله، رسوایی 2 یک فیلم فانتزی است. با این که قصه در شهری تخیلی میگذرد، با آدمهای واقعی و گفتمان رایج در جامعه طرفیم. رفتن به سمت چنین فضایی ریسک بود. رسوایی 2 به نوعی اولین فیلم آخرالزمانی سینمای ایران است. برخی صحنههایی که در فیلم وجود دارد، برای اولین بار در سینمای ایران اتفاق افتاده است. نمیدانم داوران جشنواره فیلم فجر حالا که فیلم اکران شده، چطور رویشان میشود که در چشم مردم نگاه کنند. واقعا چطور داوران جلوههای ویژه این فیلم را نادیده گرفتند و آن را در حد سیمرغ ندانستند؟ اتفاقا یکی از جاهایی که داوران مصلحت اندیشی کردند، این بود که به این فیلم جایزه ندهند. آقایان برای فیلمهای خودشان میلیاردها دلار خرج میکنند و فیلمشان را برای ساخت جلوههای ویژه به خارج میبرند، ولی وقتی نسل جوان و امروزی ایران با ترکیبی از جلوههای ویژه میدانی، جلوههای ویژه رایانهای و بدلکاران توانستند پنج دقیقه زلزله یک شهر را بازسازی کنند، غیرمنصفانه آن را نمیبینند. برای من که این مساله عجیب نیست و از اول هم منتظر نبودم درباره فیلمم انصاف به خرج دهند.
زمان جشنواره دیالوگی در فیلم شما بود که باعث اعتراض خبرنگاران و اهالی رسانه شد. این جمله همچنان در اکران عمومی فیلم هست؟
بله، هست. چون واقعا مشکلی ندارد و اتفاقا مثبت است. کسانی که موقع جشنواره این مساله را ضدفیلم به کار بردند، اصلا متوجه منظور فیلم نشدند. این حرف را شخصیت بد فیلم به خبرنگار میزند، یعنی کسی که نه خبرنگار را میشناسد و نه سیاست را.
ظاهرا عده زیادی از خبرنگاران هم در جشنواره ناراحت شدند و سالن برج میلاد را ترک کردند.
نه، از اول تا آخر فیلم جمعا ده بیست نفر بیشتر پا نشدند. چون ما آدم گذاشته بودیم دم در تا تعداد افرادی که میروند را بشمارد! بعد هم ساعت نمایش فیلم ما را از قصد ساعت 2 شب گذاشتند که اساسا کسی نیاید ببیند یا خسته شوند و بروند، اما فقط چند نفری سالن را با هماهنگی قبلی ترک کردند!
جملهای در فوتبال وجود دارد که میگوید مربیها به ترکیب تیمهای برنده دست نمیزنند. شما هم تقریبا همین طور عمل میکنید و بازیگرانی چون اکبر عبدی و شریفینیا و رجبی حضور تقریبا ثابتی در فیلمهایتان دارند.
این ترکیب ضرورت ادامه فیلمنامه بوده، چون رسوایی 2، ادامه رسوایی 1 است، اما جز این هم اگر این بازیگران در فیلمهای دیگرم حضور دارند، تیپهای مختلفی را به عهده میگیرند یا همیشه در کنار اینها، بازیگران جدیدی هم افزوده میشوند.
پیش آمده که به بازیگران مطرحی پیشنهاد بازی داده باشید، اما حاضر به همکاری با شما نشده باشند؟
بله، پیش آمده. منتهی یا درگیر کار بودند یا نقش دیگری را در فیلمنامه میخواستند. بعضی از بازیگران هم که توهم دارند و همیشه میگویند دهنمکی به ما پیشنهاد بازی داد، اما ما قبول نکردیم در صورتی که اصلا چنین چیزی را به آنها نگفتهام.
شما عنوان پرفروشترین فیلمساز سینمای ایران را یدک میکشید و رضا عطاران هم پرفروشترین بازیگر این سالهای سینمای ماست. به همکاری مشترک فکر میکنید تا گرد و خاکی اساسی در گیشه به پا کنید؟
هنوز قسمت نشده است، ضمن این که نمیدانم عطاران چقدر آدم سیاسی است.
اگر زمینه همکاری پیش بیاید، کار میکنید؟
بله، من محدودیتی در این زمینه ندارم. اگر به فراخور فیلمنامه اتفاق بیفتد، چراکه نه؟
با هیچ کدام از سینماگران ارتباط خانوادگی دارید؟
نه، فقط ارتباط کاری وجود دارد. اینقدر درگیر کار هستم که گاهی با فامیل خودم هم کم رفت و آمد میکنم. البته گاهی با آقای رضوی (تهیهکننده) ارتباط و رفت و آمد خانوادگی داریم.
امکان دارد مردم روزی روی خوش به فیلمهای شما نشان ندهند؟
بله، ممکن است فیلمساز فیلمی بسازد که بخشی از مردم آن را دوست نداشته باشند. ممکن است آدم بخواهد روزی فیلمی بسازد که در تاریخ سینما ماندگار بماند. در ذهن خودم فیلمهایی است که مطمئنم اگر آنها را بسازم، استقبال مخاطب عام در حد این فیلمها نخواهد بود، اما ضرورتی ایجاب میکند که برای روایت تاریخ ایران، چنین فیلمهایی ساخته شود، ولو این که نگاهی به گیشه نداشته باشد.
زمانی گفته بودید که میخواهید سینما را کنار بگذارید و دیگر قصد فیلمسازی ندارید. درست است؟
با یک شیب ملایم از فضای سهگانه اخراجیها فاصله گرفتم و برایم مهم نیست آن حجم از استقبال اخراجیها دیگر نباشد.
یعنی حرکت در این مسیر آگاهانه است؟
بله، میبینید که به مرور این شیب دارد بیشتر میشود. میبینم که خیلیها در نظرات و نوشتههایشان منتظر شکست فیلمهای من و ازجمله همین رسوایی 2 در گیشه هستند. حالا آن چیزی که از منظر آنها اهمیت دارد، گیشه است و حاضرند هیچ برجستگی دیگر فیلم را نبینند.
با این حساب، منتظر اخراجیهای 4 نباشیم؟
نه، الان به آن فکر نمیکنم.
میدانم که دستی در نوشتن دارید و کتابهایی را بویژه درباره آزادهها و دوران جنگ تحمیلی تالیف و گردآوری کرده اید. طبیعتا باید اهل مطالعه هم باشید.
بله، روزانه هشت ساعت مطالعه میکنم. آخرین کتابی که خواندهام، «اسرار مکتوم: ناگفتههای دفاع هشت ساله» کار حاج حسن محقق است.
وظیفه دشوار هنر انقلاب اسلامی
کار کردن در زمینه هنر انقلاب اسلامی ، شنا کردن برخلاف جهت مسیر آب است. یعنی متاسفانه روند به سمت ارزشگذاری برای آثار خنثی یا جریان روشنفکری و سکولار است. بنابراین در این حوزه کار کردن خیلی سخت است و دلیل اصلی آن هم به مهندسی فرهنگی برمیگردد.
البته دولتها هم بخشی از این مهندسی هستند یعنی جشنوارهای با عنوان فیلم فجر انقلاب اسلامی که خروجی اش آثار هنر انقلاب نباشد، نشان میدهد که درست عمل نمیکند. در دیگر حوزهها هم وضعیت همین طور است.
ارسال نظر