خاطره‌گویی توسط یک بازیگر جزو بخش‌های «خندوانه» این دفعه بود که تعریف آن‌ها از زبان گوینده‌اش شنیدنی‌تر است تا خواندنشان در این گزارش.

محمود بصیری هنرمندی بود که این بار مهمان «خندوانه» شد و از بدو ورودش با دیدن جمعیت حاضر و شنیدن صدای دست‌ها، اشکی به چشمانش آمد که به گفته خودش از سر شوق بود. او سپس از شروع کارش در عرصه بدلکاری و بازیگری گفت و بعد هم مشغول خاطره‌گویی شد.
وی در همین راستا خاطره‌ای از همراهی‌اش با داوود رشیدی تعریف کرد. همراهی که در آن یک افسر راهنمایی رانندگی رشیدی را با جمشید مشایخی اشتباه می‌گیرد. همچنین یادآوری رخدادی از کار با مرضیه برومند هم یکی دیگر از تعریف های بصیری بود.
در کنار این‌ها بصیری پس از تعریف خاطره تقلید صدای اسب برای درآوردن شیهه واقعی آن حیوان در یک کار گفت: بعد از این تقلید و به صدا در آمدن اسب واقعی، صدابردار گفت که شیهه تو بهتر بود و خلاصه بگویم تمام شیهه‌های هزاردستان مال من است!
او در بخش دیگری با اشاره به افرادی چون تصویربرداران و عوامل دیگری که در پشت صحنه هستند، از سختی کار آن‌ها و دیده نشدنشان یاد کرد و بعد دوبلورها را هم جزو همان کسانی که کارشان بسیار با اهمیت اما توجه به آن‌ها کم است، قرار داد.
و اما بعد از لبخند 10 ثانیه‌ای ِمهمان برنامه و اعطای تندیس «خندوانه» به محمود بصیری، نیما در ریخت و قیافه بایرام به عنوان مدیر و صاحب امتیاز موسسه کرایه قوم و خویش وارد شد.
در جریان کَل کَل و صحبت‌هایی که با جوان مطرح شد، فهمیدیم که بایرام به کسانی که برای حضور در هر مراسمی مثل خواستگاری نیاز به فامیل دارند، آدم کرایه می‌دهد. این جریان برای لحظاتی بحث‌ها و سوالات زیادی را بین رامبد و او ایجاد کرد که در نهایت تمام آن‌ها با به پایان رسیدن برنامه و آرزوهای جوان برای مردم ایران خاتمه یافت.