در یکی از جمع ‌های رسانه‌ای سینمایی روز گذشته یکی از سکانس‌های ابتدایی فیلم «بادیگارد» محل بحث و گفتگوی دوستان شد و اینکه آیا در سکانس ترور شخصیت دکتر صولتی با بازی محمود عزیزی آیا حیدر ذبیحی(محافظ)، ترسیده، اشتباه کرده و یا نکته دیگری در گره اولیه داستان بوده است.

شاید بد نباشد تحلیل‌های کوتاه و محاوره‌ای را اینجا مرور کنیم که به خاطر غیر رسمی بودن تحلیل‌ها آنگونه که در رسانه‌های خود به رشته تحریر در می آورند نیست.


رضا: «بادیگارد» رو برا بار سوم دیدم، هنوز نمی‌فهمم که چرا حیدر دکتر صولتی رو سپر خودش کرد، حرفهای آخر بازپرس هم درسته که میگه حیدر اشتباه کرد ...


امیر: جوابی که من از فیلم گرفتم اینه که حیدر, صولتی رو ناخودآگاه سپر خودش کرد و بعد از این اتفاق تازه فهمید که اعتقادش دچار مشکل شده و دیگه نمیتونه سپر سیاسی‌ها باشه. اصلا درگیری حیدر با خودش سر این اتفاقه که نباید می‌افتاده و افتاده.


محمدرضا: حیدرذبیحی، صولتی رو پرت می‌کنه زمین تا از خطر مصون بمونه، بمب اول هم کاری باهاش نمی کنه به لطف تدبیر حیدر، اما صولتی خودش دست و پا میزنه و میاد بالا، اینجاس که بمب دوم کار صولتی رو می سازه، تلمیحی هم داره «دست و پا زدن سیاسی ها زیر دست انقلابی ها و اگه جلوی انقلابی ها رو بگیرن حذف میشن».


رضا: ولی تو بازجوییه آخرش میگه هر شخصیتی ارزش اینکه جونتو بدی نداره. ولی حرف توام درسته. چون اون موقعی که میره تو اتاق رییسش برای دادن گزارش رییسش میگه من فیلمتو صدبار دیدم. ما هم آدمیم اشتباه میکنیم. که حیدر میگه ولی این زنگ خطره.


امیر: خب مشکل فیلم اینه که تو همین صحنه باید به مخاطب بگه مشکل چیه.... در حالیکه مشکل رو فقط حیدر میدونه و رئیسش و مخاطب کاملا گیجه که اینا دارن چی میگن.


رضا: اینکه میگه: (ولی تو اون بازجوییه اخرش میگه هر شخصیتی ارزش اینکه جونتو بدی نداره) دیگه ربطی به عملش توی صحنه نداره، بعدا خودش رو تبرئه می کنه با این حرفا ولی سر صحنه  حیدر کارشو درست انجام داده، ضمن اینکه مقصر اصلی مرگ صولتی اول خودش بود با درآوردن جلیقه ضدگلوله که نهایتا هم از ناحیه طحال آسیب جدی دید، ثانیا با دست و پا زذن برای ایستادن.


امیر: اینطوری که اصلا بحث نشت عقیدتی و زنگ خطر و درگیری حیدر با خودش پیش نمیومد. یه بار دیگه ببین فیلم رو. اساس بحران فیلم اینه که طرف کارش رو درست انجام نداده تو میگی کارش درسته.


مهرداد: کارشو درست انجام نداده، یه بادیگارد یا محافظ نمیزاره جلیقه ضدگلوله در اون مکان در بیاد، یه بادیگارد اوضاع رو پیش بینی میکنه، یه بادیگارد طرف رو محافظ خودش نمیکنه.

رمزگشایی از مهم‌ترین سکانس «بادیگارد»

محمدرضا: بنظرم کارش رو درست انجام داده، اما بقیه نمی فهمنش و فکر می کنن نشت عقیده داره، حیدر هم البته به این روند راضیه و صولتی و مرگش براش مهم نیست، و تنها جایی است که راحت می گیره می خوابه.

 

رضا: خب اینکه مرگ صولتی براش مهم نباشه که بده. صولتی یه دانشمند سیاستمداره که ترورش میکنن. یعنی برا دشمن مهمه که ترور شده. ضمنا در انتها شهید میشه
 

امیر: بقیه نمی فهمنش چیه آخه.  اگر خودش فکر می‌کرد درست انجام داده که گزارش عملکردش رو درست مینوشت و به قول رئیسش وصیت نامه نمی نوشت. همه اینها یعنی اتفاقا خودش اصرار داره درست انجام نداده.....

***

تمام نظرات تنها در مورد یک سکانس از فیلم بادیگارد است که البته یکی از مهم‌ترین سکانس‌های فیلم نیز هست. ابهام در چرایی عملکرد «حیدر ذبیحی» با بازی پرویز پرستویی از جمله سوالاتی است که اکثر مخاطبانی که به دیدن فیلم رفته‌اند با آن روبرو شده‌اند و در این مورد فکر کرده اند و احتمالا به تحلیل‌های نزدیک به موارد بالا رسیده اند.

اینکه بگوییم محافظ اشتباه کرده و یا دکتر صولتی مسایلی را که محافظ به او تذکر داده را گوش نداده و خودش مقصر بوده یا آنکه حاج حیدر پیر شده، ترسیده و یا دیگر دل به کار نمی‌دهد مواردی است که در این ایام که فیلم با اقبال مخاطبان روبرو بوده بسیار شنیده شده است اما آیا حاتمی کیا برای یکی از کلیدی‌ترین صحنه‌های فیلمش بدون طراحی وارد شده یا آنقدر داستان را در این سکانس سطحی و خطی پیش برده است؟

 اگر اینگونه باشد حاتمی کیا در ادامه و در 80 دقیقه بعدی فیلمنامه تنها قلم‌فرسایی کرده است و برا اساس احساس و شعار زدگی دیالوگ‌ نوشته است. اما نمی توان به همین راحتی از کنار آخرین اثر کارگردان بسیاری از فیلم‌های جریانساز در زمانهای خاص عبور کرد. اجازه دهید به تمام تحلیل‌های پر ابهامی که در ذهن شماست یک نکته دیگر را نیز اضافه کنم، نقش همراه و مشاور دکتر صولتی با بازی محمد حاتمی چیست؟ او یکی از پر رنگ ترین حضور‌هایش در فیلم را در همان دقایق و سکانس های ابتدایی دارد، او یکی از عوامل موثر در نشستن هلی کوپتر در آن منطقه بود، تاثیر حرفهای او در بدون جلیقه نجات بودن دکتر صولتی در صحنه ترور غیر قابل انکار است.

سکانس حمله تروریست را از آنجا که مردم نشستن هلی کوپتر را دیده اند و در حال هجوم به منطقه مورد نظر هستند را بیاد بیاورید، مشاور دکتر صولتی در نسبت با وی کجاست و در لحظه حمله تروریست مشاور در کجای صحنه قرار می گیرد؟

بگذارید این تحلیل ناقص را کمی خارج از فیلم و از نگاه یک محافظ بست و گسترش بدهیم تا ببینیم حیدر ذبیحی بعنوان محافظ یک شخصیت چه نکاتی را باید در گزارشش می آورد که از این کار امتناع کرد. برای یک محافظ نباید سوال شود که :

1. چرا مشاور یک شخصیت با اصرار فراوان یک برنامه از قبل تعین نشده را در برنامه می گنجاند؟

2. چرا می‌خواهد دکتر صولتی در یک منطقه (به زعم محافظ غیر قابل پیش بینی) فرود بیاید؟

3. چرا یک مشاور باید جلیقه ضد گلوله این دانشمند و مقام سیاسی را از تنش خارج کند؟

4. چرا وقتی حیدر ذبیحی بعد از دیدن هجوم مردم به سمت بالگرد به دکتر صولتی می‌گوید باید از اینجا برویم، آقای مشاور (محمد حاتمی) صولتی را منصرف می‌کند؟

 رمزگشایی از مهم‌ترین سکانس «بادیگارد»

اگر نگاهمان به این تحلیل نزدیک باشد با همه نکات گفته شده و تجربه بالای حیدر ذبیحی در حفاظت از شخصیت‌های عالی رتبه نظام ما را به این نتیجه می رساند که جایگاه محافظ دقیقا باید همانجا می‌بود و او اشتباه نکرده است و کافی است یکبار دیگر به جای جلیل قوامی با بازی محمد حاتمی را به خاطر بیاوریم. شاید محافظ قصه حاتمی‌کیا بیشتر در تلاش برای حفاظت از جان دکتر صولتی از نزدیک‌ترین حلقه فکری خودش است!

ذبیحی گزارش درستی از واقعه نمی‌نویسد و تقصیرها را به گردن می‌گیرد و دیگر نمی‌خواهد محافظ سیاسی‌ها باشد.

 اگر مخاطب دقیقا به علت کار قهرمان فیلم پی ببرد سوالات دیگری در جامعه برای او پیش خواهد آمد که احتمالا همین نکته دلیل ساخت «بادیگارد» توسط صاحب اثر است.