حمیدرضا آذرنگ بازیگر تئاتر و تلویزیون؛ درباره خاطرات تلخ و شیرین خود در سال 94 گفت: بخش شیرین خاطراتم بودن در کنار خانواده و فرزندم بوده است. علاوه بر آن من سر هر کاری که می‌روم، سعی می‌کنم هم انرژی خودم را نگه دارم و هم انرژی خوبی به تک‌تک اعضای گروه، چه در تئاتر و چه سینما و تلویزیون بدهم.
 
وی افزود: در هر صورت ما در بین مردم و با مردم زندگی می‌کنیم. خب طبیعی است هر جایی که فشار روحی به مردم وارد و آرامششان خدشه‌دار می‌شود، ما دو برابر متأثر می‌شویم و این‌ها تلخی‌های تجربه شده‌مان است. مازاد بر این، رفتارها و روابط غلط و غیر حرفه‌ای که در شغل ما متاسفانه هست  و قرار هم نیست کسی مقابل آن‌ها بایستد، حال آدم را دو چندان بد می‌کند؛ اینکه یکدیگر را زیر سوال ببریم و با اعتبار همدیگر بازی کنیم.
 
وی ادامه داد: به شخصه از این بابت متاسفم و شایان توجه است که چندین موردش را سال اخیر تجربه کردم که مجموع این‌ها خاطرات تلخم را تشکیل داد.
 
کارگردان و بازیگر نمایش «هتلی‌ها» از حسش نسبت به عید نوروز این گونه گفت: فروردین و بهار نوید شکوفا شدن و به برگ و بار نشستن را می‌دهد که حس بی‌نظیری به آدم القا می‌کند. اما من همیشه عاشق این مسیر تا رسیدن هستم؛ بهمن و اسفند و ایام نزدیک به عید را خیلی بیشتر از خود عید دوست دارم. یک جریان هیجانی لذت‌بخش بود که در همان بچگی هم من را سرپا نگه می‌داشت.
 
آذرنگ در رابطه با فلسفه «هفت‌سین» بیان کرد: به علت اینکه راجع به چگونگی شکل‌گیری و دلیل چیدمان «سین» های مختلف مطالعه دارم، به این نوع «سین‌ها» دل نمی‌بندم. این‌ها سین‌های نمادینی هست که مفهومش کمرنگ‌تر شده و به تکرار شدن رسیده که در بدو امر بدین گونه نبوده است.
 
وی اضافه کرد: این «سین‌»ها، سین‌های امید و آرزو برای تحول در سال‌های آتی بین ما ایرانیان بوده است. به هر صورت ایام و تقویم ایرانی‌ها پر از شادی و شادابی بوده است اما الان خیلی کمرنگ‌تر دیده می‌شود و منحصر شده به ایامی مثل نوروز که ایرانی‌ها خون جگر خوردند تا بتوانند آن را نگه دارند.
 
وی در پاسخ به این سوال که اگر قرار باشد نمادی به سفره هفت سین اضافه کند، گفت: بی‌شک آن «سین» مادی نیست. پس من سرزندگی را بر سفره نمی‌گذارم، بلکه آن را آرزو می‌کنم برای ملت ایران که لایق شور و نشاط هستند.
 
این بازیگر از چگونه گذراندن اوقاتش در ایام نوروز گفت: چندین سال است که لحظه تحویل سال گرفتار شرایط کاری بوده‌ام و به ندرت در کنار خانواده‌ام هستم. فرقی نمی‌کند که کجا باشم فقط امیدوارم حضور من در هر جایی باعث شادی اطرافیانم بشود. 
 
آذرنگ در بخش پایانی از آرزوهایش گفت: آرزو کردن خیلی سخت است و کمی به خودخواهی نزدیک می‌شود ولی می‌خواهم نسل آینده آن چیزهایی که ما تجربه کرده‌ایم را تجربه نکند و همه خوب‌ها نصیب فرزندان این سرزمین شود.