به گزارش پارس به نقل از پارسینه، انچه که میخواهم اینجا بازگو نمایم فقراتی از "هادخت نسک" در یشتها است یعنی بخشی از اوصاف بهشت در اوستا نه همه ی اوصافی که دراینباره در ان کتاب امده است.

 

هادخت نسک بند ۱- : ۱- پرسید زرتشت از اهورامزدا ای اهورا مزدا ای خرد مقدس (=اشو) ای افریدگار جهان مادی(=استومند) ای پاک ،وقتی که پاکدینی از جهان در گذرد ان شب کجا روانش ارام گیرد.۲- انگاه گفت اهورامزدا : او یعنی روح بسر با این جا نموده استود گاتا سرایان این چنین امرزش درخواست کند "رحمت -نیکویی" براو رحمت به ان کسی که مزدا اهورا باراده ی خویش بدو رحمت فرستد" در این شب روان باندازه تمام زندگانی جهانی خوشی دریابد. ....(تکرار)

 

۵-درشب سوم کجا روانش بسر برد ....(تکرار) ۷- پس از سپری شدن شب سوم سپیده دم روان مرد پاکدین را چنین می نماید که در میان گیاهان باشد (درخنان؟) و بوههای خوش دریابد و ارا چنین مینماید که باد معطری از نواحی جنوبی بسوی وی میوزد بادی خوشبوتر از بادهای دیگر

 

۸- و مرد پاکدین را چنین مینماید که این باد را بمشام خود دریافته باشد چنین گوید از کجا می وزد این باد این خوشبوترین باد که هرگز بمشام خود درک نکرده بودم؟

 

۹- در وزش این باد دین وی -وجدان وی- پیکر دختری باو نمودار شود دختری زیبا ، درخشان ، با بازوهای سفید ، نیرومند ، خوشرو ، راست بالا ، با سینه های برامده ، نیکوتن ، ازاده ، شریف نژاد، بنظر پانزده ساله کالبدش با اندازه ی جمیع زیباترین مخلوقات زیبا !

 

۱۰ - انگاه روان مرد پاکدین باو خطاب نمود بپرسد ای دختر جوان تو کیستی تو ای خوش اندام ترین دخترهایی که من دیده ام؟... ۱۸-از برای او خورشی از روغن زرمیه اورند این چنین است خورش جوانمرد نیک پندار نیک گفتار نیک کردار و نیک دین پس از مرگ ...