هفته اي که با ميلاد کريم اهل بيت (ع) آغاز مي شود
بايدها و نبايدهاي «معيشت انديشي» در کلام امام مجتبي(ع)/ کمک به نيازمندان، جيب پر مي خواهد يا دل دريايي؟
يکي از بزرگ ترين نگراني هاي زندگي، دغدغه نان وآب است .حال اين سوال به ميان مي آيد که چگونه مي توان اين دغدغه را به آرامش تبديل کرد؟
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمدعلي ندائي-...نقل شده است؛ روزي امام حسن (ع) و برادرشان امام حسين(ع)، پيرمردي را ديدند که داشت وضومي گرفت .متوجه شدند وضويش صحيح نيست، اما به احترام سن و سال وي نخواستند به صراحت اشتباهش را به او تذکردهند ،پس به ظاهر با يکديگربه مجادله پرداختند .امام حسن(ع) به برادر فرمود :من ازتو بهتروضو مي گيرم .امام حسين(ع) درپاسخ فرمود : وضوي من بهتراست .سرانجام براي داوري نزد پيرمرد رفتند وگفتند :شما قضاوت کن و ببين کدام يک بهتروضو مي گيريم.پيرمرد با دقت به وضوي آنان نگاه کرد ومتوجه شد وضوي خودش نادرست بوده است .آن گاه رو به آن ها کرد و گفت :وضوي اين پيرمرد نادان درست نبوده است ، هم اکنون ازشما آموخت وبه برکت شفقت ومهرباني شما برامت جدتان ، راه درست را فراگرفت.اين ماجرا نشان مي دهد که امام حسن (ع) تاچه اندازه درراستاي هدايت وراهنمايي خلق کوشا بودند ودراين راه با بهترين تدبيرعمل مي کردند.
نخستين شکوفه شاخسارنبوت
سومين سال حضور پيامبراکرم (ص) در مدينه بود که دشمنان کينه توز اسلام يعني کفار قريش، در هفتم شوال، جنگ سختي را عليه حکومت نوپاي پيامبر(ص)به راه انداختند.درچنين اوضاع پرتنشي ، امام حسن مجتبي(ع) در15رمضان همان سال يعني 22روز قبل ازآغازغزوه اُحُد به دنيا آمدند. درهفتمين روز تولد آن حضرت که نخستين ثمره پيوند آسماني حضرت زهرا (س) وامام علي (ع) به شمارمي آمد ، مادربزرگوارش حضرت فاطمه زهرا(س) نوزاد را درپارچه اي پيچيدند وخدمت پيامبراکرم(ص) آوردند.رسول خدا (ص) قنداقه را به دست گرفتند واو را «حسن » ناميدند وگوسفندي را براي ايشان عقيقه کردند.(ارشاد شيخ مفيد)
آداب نام گذاري نخستين فرزند
نام گذاري کودک درهرجامعه اي سنت وآداب مخصوصي دارد .درباره نام گذاري اولين نوزاد خانواده نمونه اسلامي هم روايت هاي متعددي نقل شده است .بسياري از اين روايات، بيانگرآن است که حضرت علي (ع) به عنوان پدرنوزاد ،به احترام پيامبر(ص) ازنام گذاري طفل خود داري کردند وآن را به رسول خدا(ص)، جد نوزاد واگذاشتند. علامه مجلسي در «جلاء العيون» روايت حضرت امام رضا(ع) از نام گذاري سبط اکبر پيامبر(ص) را چنين نقل مي کند: اسماء بنت عميس گفت: چون امام حسن(ع) متولد شد ومن قابله او بودم ،رسول خدا(ص) آمد وفرمود: اي اسماء بياورفرزند مرا .پس نوزاد را درجامه زردي پيچيدم و خدمت حضرت بردم ،پيامبر(ص) فرمود :مگرمن نهي نکردم شما را که فرزندي که متولدمي شود درجامه زرد نپيچيد؟ پس اورا درجامه سفيدي پيچيدم وبه خدمت حضرت بردم ،پيامبر(ص) درگوش راستش اذان ودرگوش چپش اقامه گفتند.(آن گاه)ازاميرمومنان علي (ع) پرسيدند که :به چه نام اورا ناميده اي ؟ امام علي (ع) پاسخ دادند: درنام گذاري برشما سبقت نگرفتم ولکن مي خواستم او را «حرب » بنامم .پيامبر(ص) فرمود: من نيزسبقت نمي گيرم درنام گذاري او برپروردگار.پس جبرئيل نازل شد وگفت: خداوند تورا سلام مي رساند ومي فرمايد اورا به اسم پسربزرگ هارون (برادرحضرت موسي «ع»)بنام .ازاين روپيامبر(ص) اورا «حسن» ناميدند.همان گونه که دراين روايت آمده، در موضوع نام گذاري نوزاد، دو ادب رعايت شده است: اول؛ احترام به بزرگِ خاندان و دوم؛ گذاشتن نام نيکوبرفرزند وتوجه به تناسب و موقعيت هاي خانواده درنام گذاري.
روايت امام صادق (ع) ازفضايل امام حسن(ع)
7سال حضوردرمحضرپيامبراکرم(ص) و37سال کسب فيض در محضر امام علي (ع)، شخصيت الهي امام حسن مجتبي(ع) را به چنان مرتبه اي ازرشد وعظمت رساند که آن حضرت، به مظهر کرامت وبردباري اهل بيت(ع) تبديل شد. شيخ مفيد در «ارشاد» نقل کرده است که حضرت زهرا (س) به همراه دو فرزندشان در واپسين ساعات عمرشريف رسول خدا(ص) به محضر پيامبر(ص) که در بستر بيماري بودند، شرفياب شدند وبه حضرتش عرضه داشتند: اينان دو فرزند شما هستند واکنون که هنگام رحيل است ازخصال پسنديده خويش چيزي به ارث ويادگاربه آنان عنايت فرماييد.پيامبر(ص) فرمودند:بزرگي وآيين داري را به حسن(ع) وبخشش ودلاوري خود را به حسين(ع) مرحمت کردم.
علاوه بر اين، در کتاب هاي تاريخ و سيره، گزارش هاي بسياري درباره فضايل امام حسن(ع) نقل شده است .از جمله اين گزارش ها ،توصيف امام صادق (ع) ازشخصيت آن حضرت است که چنين فرموده اند:امام حسن(ع) عابدترين مردم درزمان خود وفاضل ترين آنان بود ،چون به حج مي رفت ،پياده مي رفت وگاه بود که پابرهنه مي رفت ،چون مرگ را ياد مي کرد مي گريست،هرگاه گذشتن برصراط را به ياد مي آورد، مي گريست .چون عرض اعمال را برحق تعالي به ياد مي آورد، مدهوش مي شد، چون به نماز مي ايستاد بندبند بدنش مي لرزيد. هر گاه بهشت ودوزخ را ياد مي کرد، مي لرزيد مانند کسي که او را ماريا عقرب گزيده باشد ،ازخداوند بهشت را طلب مي کرد وازآتش جهنم به خدا پناه مي برد...درهيچ حال کسي اورا نديد مگربه ياد خدا ،زبانش ازهمه راستگوتربود وبيانش ازهمه کس فصيح تر.(جلاءالعيون)
سفارش هاي امام حسن(ع) به مردم
آن حضرت به ويژه دردوران 10ساله امامت ، سفارش هاي گرانبهايي به شيعيان داشتند که برخي ازآن ها ازاين قرار است.
حرص و جوش نخوردن براي معيشت
يکي از بزرگ ترين نگراني هاي زندگي، دغدغه نان وآب است .حال اين سوال به ميان مي آيد که چگونه مي توان اين دغدغه را به آرامش تبديل کرد؟ به بيان ديگر، چه باور منطقي و معقولي مي تواند انسان را دررفع اين دغدغه ياري کند؟امام حسن مجتبي (ع) در حديثي، چارچوب اعتقادي نحوه مواجهه با دغدغه معيشت را اين گونه تبيين مي کنند ومي فرمايند:«لاتجاهد الطلب جهاد الغالب ...؛ نه چون پيروزمندان درطلب دنيا بکوش ونه مانند تسليم شدگان به تقدير تکيه کن زيرا به دنبال فضل واحسان خدا رفتن، سنت است و حرص نزدن، عفت. نه عفت روزي را واپس مي زند ونه حرص آن را مي افزايد؛ زيرا روزي قسمت شده وآزمندي گناه است.»منطق اين حديث گرانبها دربرطرف کردن دغدغه رزق و روزي ، آن است که انسان بايد باورکند ؛روزي هر کس مقدر و معين شده است. بنابراين حرص و جوش خوردن براي کسب روزي تأثيري در افزايش روزي نخواهد داشت.اما اين تقديرو تعيين روزي به اين معنا نيست که انسان با تکيه بر اعتقاد به تقدير، تنبلي پيشه کند و دست ازتلاش وکوشش بردارد زيرا به فرموده خداوند درقرآن کريم :« لَيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى؛ براي انسان بهرهاي جز سعي و کوشش او نيست.»(نجم/39)حال چگونه مي توان بين نگرش تقديرمعيشت و ديدگاه سعي وتلاش جمع کرد؟ پاسخ اين سؤال اساسي آن است که باورتقديرمعيشت، باوري درست ومعقول است ودرآيات متعددي به آن اشاره شده است، با اين حال، سنت خدا درآفرينش آن است که حتي هدايت وگمراهي هم به اختياروانتخاب انسان انجام مي شود. بنابراين تقدير روزي به اين معناست که نظام خلقت بر اساس هندسه اي معين ومشخص آفريده شده و پاسخ نيازهاي تمام موجودات درآن قرارداده شده است. اما اين رفتارناشايست انسان هاست که موجب مي شود برخي انسان ها از روزي محروم شوند و عده اي شکم سير و فربه.
آداب دوست گزيني
انسان ناچار از انس و الفت و معاشرت با ديگران است و از منظر روان شناسي، شکوفايي فرد در گروي احساس امنيت و تعلق به گروهي است که انسان درجمع آن ها احساس راحتي کند وبه آساني و بدون دغدغه بتواند ديدگاه ها ومنوياتش را برزبان راند. در اين راستا، دوست گزيني يکي از مهم ترين اتفاقات زندگي است . به ويژه آن که دوست تأثير شگرفي در صلاح و فساد انسان دارد. از اين رو، امام حسن مجتبي (ع) درسفارشي به فرزند خويش اهميت دوست گزيني را مطرح مي کنند و مي فرمايند:«يا بُنَيَ لا تُواخ ِ أحَدا حَتّي تَعرف مَوارده ...پسرجان با هيچ کس طرح دوستي نريز جز اين که ازرفت وآمد ها وخصوصيات اخلاقي اش آگاه شوي وچون دقيق وارسي کردي با او براساس گذشت ازلغزش ها وبرادري درسختي ها رفاقت کن.»
اين حديث شريف با اشاره به اين نياز ضروري، شرايط و آداب دوست گزيني را تبيين مي کند که: قبل از گزينش دوست بايد اورا امتحان کرد واز خوبي اش مطمئن شد. پس ازانتخاب دوست هم بايد عهدي بست که اولاً، روابط آنها بر اساس گذشت از لغزش ها باشد و ثانياً، رفيق دوران رفاه و نيز سختي ها باشند و نه فقط دوران خوشي.
کريمانه اي در ماه خدا
اکرام ايتام و کمک به مستمندان از جمله سنت هاي حسنه اي است که در ايام ماه مبارک رمضان بيش از پيش مورد توجه قرار مي گيرد و هفته اي نيز با اين عنوان نام گذاري شده که آغاز آن مصادف است با ميلاد کريم اهل بيت، امام حسن مجتبي (ع). در اين روزگار پر مشغله و در پيچ و خم زندگي هايي که اين روزها با مشکلات بيشتري رو به روست، هفته اکرام ايتام و اطعام مستمندان شايد تلنگري باشد براي تمرين مهرورزي و حمايت از افرادي که زندگي بر آن ها سخت گرفته است. در کشور ما، هر ساله اين آيين پاس داشته شده و گروه هاي مردمي کوچک و بزرگي شکل گرفته است و هر کس به اندازه توانايي خود، در اين امر سهيم مي شود. در پرونده اين شماره زندگي سلام، سراغ آدم هايي رفته ايم که چندين سال است براي بهبود وضعيت زندگي آدم هاي اطراف خود تلاش مي کنند و هرساله در ماه مبارک رمضان با تهيه ارزاق اساسي مستمندان، قدمي در راه اطعام آن ها بر مي دارند.
حس نوع دوستي در نگاه دانشجويان «حس هفتم»/ از تدريس در مناطق محروم تا اطعام خانواده هاي نيازمند
مهدوي - برخي دانشجويان پس از ورود به دانشگاه همان نيمکت اول نشيني دوران دبيرستان را ادامه مي دهند و فقط و فقط درس مي خوانند، عده اي ديگر به کلي قيد درس را مي زنند! اما بعضي از بچه ها که به آن ها کاردرست هاي دانشگاه هم گفته مي شود، علاوه بر اينکه جزو دانشجويان ممتاز دانشگاه هستند، از فرصت طلايي دوران دانشجويي براي ياد گرفتن، مهر ورزيدن و پاسخ دادن به دغدغه هاي اجتماعي استفاده مي کنند، چون معتقدند در قبال اين جامعه، آن ها هم مسئوليتي دارند، هرچند مسئوليتي نانوشته که اگر توجهي به آن نکنند، کسي آن ها را بازخواست نخواهد کرد. در اين شماره زندگي سلام، به مناسبت آغاز هفته اکرام و اطعام ايتام سراغ دانشجويان دغدغه مندي رفته ايم که ديدن درد فقر برايشان سرآغاز حرکتي بوده، براي تمرين انسانيت و کمک به آدم هايي که همين بغل گوش خودمان زندگي مي کنند و زندگي شان به سختي مي گذرد.
علي اسفندياري، دانشجوي سال آخر مقطع کارشناسي دانشگاه فردوسي است. بچه بجنورد است و ساکن خوابگاه. دو سال پيش با تعدادي از دوستانش گروه کوچکي را تشکيل داد که به بچه هاي دبيرستاني مناطق حومه مشهد دروس کنکور را تدريس کنند و داستان بقيه فعاليت هاي او از همين جا آغاز شد:
*علي آقا، چه چيز باعث شد که فقط دانشجو نباشي؟
من بچه بجنورد هستم، آن هم نه خود شهر بجنورد بلکه يکي از روستاهاي اطراف آن. وضع زندگي مان خوب بود اما نکته اي که خودم با آن در زمان کنکور مواجه بودم اين بود که واقعا بي عدالتي آموزشي را حس مي کردم. به هر حال بچه هايي که در شهرهاي بزرگ زندگي مي کردند، از انواع امکانات آموزشي و معلمان خبره بهره مند بودند اما من براي تهيه يک کتاب تست ساده، بايد کلي بدبختي مي کشيدم! براي همين بعد از ورود به دانشگاه، خواستم کاري کنم تا کنکور براي افرادي که شرايط من را دارند، آسان تر بگذرد. يعني يک جورهايي قبل قبولي دانشگاه، به خدا قول داده بودم.
*خب چه شد که از تدريس، به کمک هاي خيريه رسيدي؟
براي حدود دو سال، من با تعدادي از بچه ها که از رشته هاي مختلف بودند، تحت گروهي به اسم حس هفتم که پايگاه اش در دانشگاه فردوسي است، روزهاي پنج شنبه فقط تدريس انجام مي داديم. چون علاوه بر تدريس، پيگير مشکلات درسي بچه ها هم بودم، مي ديدم که ريشه خيلي از مواردي که طرف درس نمي خواند يا برايش مهم نيست حتي بتواند ديپلمش را بگيرد يا نه، فقر است. مثلا دانش آموزي داشتم که هر روز هفته را در کارگاه چوب بري کار مي کرد، خب براي اين فرد هرچقدر هم کلاس بگذاري، تاثير زيادي ندارد چون مشکل از جاي ديگر است. ما هم براي درمان همين ريشه، حوزه کارمان را گسترش داديم تا در وسع خودمان به آن ها کمک کنيم.
*اين روزها هم انگار براي برنامه ويژه ماه مبارک تان آماده مي شويد؟
ماه مبارک ويژگي هاي عجيبي دارد. يکي از آن ويژگي ها براي ما اين است که کمک هاي مادي و معنوي بيشتري مي توانيم جمع کنيم. براي همين تقريبا بزرگ ترين برنامه ما هر ساله مربوط به برنامه اي مي شود که در ماه مبارک برگزار مي کنيم. امسال هم در حال تدارک برنامه اي هستيم که شامل انداختن سفره افطار براي حدود 200 نفر از دانش آموزان و خانواده آن ها و پخش اقلام غذايي براي همين حدود خانواده است. به علاوه، ايده اي داشتيم براي تشکيل يک کتابخانه از کتاب هاي تست و کنکور که بچه هاي کنکوري بتوانند از آن استفاده کنند که به اميد خدا، فکر مي کنم اين ايده را تا هفته هاي آينده بتوانيم پياده کنيم.
گلريزان و زندگي هايي که دوباره قد مي کشد
آذر صدارت - گاهي اوقات يک اتفاق تلخ مثل تصادف رانندگي، بيماريِ صعب العلاج يکي از اعضاي خانواده، ورشکستگي اقتصادي، مهريه نامعقول و ... مي تواند موجب بدهکار شدن يک فرد و از آن تلخ تر، متلاشي شدن کانون خانواده اش شود. اتفاقاتي که ممکن است هر آدمي از هر قشري را گرفتار کند. سنت ديرينه گلريزان و کمک به آزادي زندانيان نيازمند، يادگار رادمردان و پهلواناني است که براي نشاندن لبخند بر لبان خانواده هاي زندانيان جرايم غير عمد از هيچ کوششي دريغ نکرده اند. جوانمرداني که در مناسبت هاي گوناگون با کمک هاي مادي و معنوي کوچک و بزرگ به دستگيري و دلجويي از زندانيان نيازمند و خانواده هايشان مي پرداختند. اين رسم دلنشين و پسنديده، سال هاست در ايامي مثل نيمه ماه مبارک رمضان، شب ولادت کريم اهل بيت، امام حسن مجتبي(ع) به همت ستاد ديه کشور، در مراکز استان هاي سراسر کشور به شکلي منظم و سازمان يافته برگزار مي شود و هر سال، زمينه آزادي زندانيان بي شماري را که مرتکب جرايم غيرعمد شده اند، فراهم مي کند. گفت و گوي ما با دو نفر از مددجوياني را مي خوانيد که به لطف خيران، افطار امسال را در کنار خانواده شان سپري مي کنند.
يک بي دقتي، يک تصادف
خانم احمدي مادر يکي از مددجويان است که سال قبل با کمک ستاد ديه، بعد از دوسال تحمل حبس از زندان آزاد شده است، او تعريف مي کند: «پسرم رضا نوجوان بود که همسرم را از دست دادم و شدم سرپرست خانواده کوچکم. رضا، آرام و سربه زير و درس خوان و کاري بود و بعد از ديپلم، همزمان با درس، کار هم مي کرد. رضا، خادم يک مسجد کوچک هم بود. از آنجا که فاصله خانه تا مسجد زياد بود، براي رفت و آمد يک موتور خريد تا راحت باشد. ولي متاسفانه يک روز در همين رفت و آمدها، به خاطر بي دقتي و عجله با يک عابر پياده تصادف کرد. مضروب، يک پسر نوجوان بود که از چند نقطه به شدت آسيب ديد. به گونه اي که دادگاه، حدود صد ميليون ديه برايش تعيين کرد. اين ها همه در حالي بود که ما بعد از فوت همسرم، يک زندگي متوسط و معمولي را در يک خانه اجاره اي مي گذرانديم و تازه شش ماه بود که رضا با دختر يکي از دوستان خانوادگي مان، عقد کرده بود. روزهاي سخت و تلخ دادگاه و التماس به شاکي و نذر و نياز و اشک و زاري شروع شد. رضا به خاطر عدم توانايي در پرداخت ديه، به زندان افتاد و هر سال که مي گذشت، رقم بدهکاري اش بيشتر مي شد. شاکي رضايت نمي داد و البته حق هم داشت، رضا در زندان مي پوسيد، من تنها بودم و دستم به هيچ جا بند نبود و عروسم، بلاتکليف مانده بود. تا اين که بعد از يک سري پيگيري و نامه نگاري، سال قبل، با کمک ستاد ديه، رضايت شاکي را جلب کرديم و رضاي من بعد از دوسال طاقت فرسا از زندان آزاد شد. اين روزها رضا و همسر و فرزندش، يک زندگي آرام دارند و من هر روز و روزي صد مرتبه خداي مهربان را بابت لطفي که خيران ستاد ديه در حق پسرم کردند، شکر مي کنم».
يک جشن پر دردسر!
مهران هم يکي ديگر از مددجويان آزاد شده ستاد ديه است که سال گذشته و پس از جشن گلريزان نيمه ماه مبارک رمضان از زندان آزاد شده است. ماجراي او هم قابل تامل است: «من عاشق شدم و اين عاشقي، شد بلاي جانم. سه چهار سال پيش، عاشق دختر يک خانواده سرشناس و متمول شدم که به لحاظ سطح خانوادگي، يک سر و گردن از من و خانواده ام بالاتر بود. مي دانستم ازدواج با چنين دختري که هميشه غرق ناز و نعمت بوده و داشتن چنين همسري، سختي هاي زيادي دارد اما ديگر فکر نمي کردم تا زندان پيش بروم. مدت ها طول کشيد تا خانواده خودم و دختر مورد علاقه ام را راضي به اين ازدواج کنم. همه مي گفتند اين دختر، وصله تو نيست و اين لقمه بزرگ تر از دهان تو است ولي چون دوستش داشتم، با خودم قرار گذاشتم براي دختر روياهايم يک جشن عروسي آنچناني بگيرم که در شهر زبانزد شود، در شأن فاميل همسرم باشد و دل پدرزنم را نرم کند. اما از آنجا که پولي نداشتم، شروع کردم به قرض گرفتن از اين و آن با اين خيال که کار مي کنم و برمي گردانم. با حدود دويست ميليون تومان، جشن مفصلي گرفتم که دهان همه بازمانده بود. اما درست شش ماه بعد که موعد پرداخت بدهي ها و پاس چک هايم رسيد، فهميدم چه اشتباهي کرده ام! صبر طلبکاران سرآمد و مرا که يک جورهايي فراري شده بودم، گير انداختند. مدت ها زندان بودم و در اين فاصله، متاسفانه پدرزنم که اين رقم برايش پول خرد است، حاضر نشد هيچ کمکي به من بکند. اينجا بود که به تکاپو افتادم و با کمک خانواده ام، حدود پنجاه ميليون از طلبکاران تخفيف گرفتم و خيران ستاد ديه، صد و پنجاه ميليون باقيمانده را به شکل وام بلندمدت بدون سود و کارمزد، در اختيارم گذاشتند و توانستم طعم آزادي را دوباره تجربه کنم. خيلي پشيمانم و مي دانم که بايد سال ها کار کنم تا بتوانم اشتباهم را جبران و بدهي ام را پرداخت کنم. اما خدا را شکر مي کنم که به همت ستاد ديه، راهي برايم باز شد و نوري به زندگي ام تابيد و خانواده ام حفظ شد».
کمک به نيازمندان، جيب پر مي خواهد يا دل دريايي؟
معمولا نيکوکاراني که با کمک هاي کوچک و بزرگ مادي و معنوي، به دستگيري از زندانيان و خانواده هايشان مي پردازند، سخت و به ندرت حاضر به گفت و گو مي شوند، چرا که اعتقاد دارند با خداي مهربان معامله کرده اند و حرف زدن از کاري که فقط براي جلب رضايت و خشنودي خداست، لطفي ندارد. اما انوري، معاون سابق دادستان مشهد در امور زندان ها در گفت وگو با زندگي سلام از اقدامات خيرخواهانه خيران مي گويد: بد نيست بدانيد فقط افراد متمول، اهل کمک به آزادي زندانيان نيستند بلکه معمولا تمام اقشار جامعه با همه جور موقعيت مالي، براي کمک قدم پيش مي گذارند. مردان زيادي ديدم که نذر داشتند و مبلغ اندکي براي آزادي يک زنداني کمک کردند و زنان بسياري که حتي حلقه ازدواجشان را براي آزادي يک زنداني بخشيدند. در عين حال، شخص نيکوکاري هم بود که فقط در يک نوبت و طي جشن گلريزان سال قبل، مبلغ يک ميليارد و صد ميليون تومان کمک کرد. خيراني هم هستند که در کنار کمک به زنداني، به فکر کمک به خانواده بي گناهش هم هستند و معتقدند هم زنداني و هم خانواده اش، غم حبس و دوري را دارند، پس حداقل نگران معاش و گذران زندگي شان نباشند. اينگونه است که مثلا يک گروه مردمي و خودجوش در مشهد داريم که هر سال سه نوبت به مناسبت هاي گوناگون، ششصد بسته آذوقه را که هربسته شامل سي قلم خوراکي به تعداد افراد خانواده است، بين خانواده هاي زندانيان تقسيم مي کند.
گزارشي از آييني که با هفت دانشجو و 30 کيسه ارزاق آغاز شد و امسال 30 استان کشور را در برگرفته است
انديشه دروني آيين «کوچه گردان عاشق» بي گمان چيزي جز اين کلمات نيست:
آيا کسي که روز جزا را پيوسته انکار مي کند، ديدي؟ او همان کسي است که يتيم را با خشونت مي راند! و (ديگران را) به اطعام مسکين تشويق نمي کند."سوره ماعون (3-1)"
شب هاي قدر امسال مصادف است با شانزدهمين سال آيين «کوچه گردان عاشق»، آييني که با هفت دانشجو و سي کيسه مايحتاج با هدف کمک به نيازمندان آغاز شد و امسال به سي استان کشور رسيده است. آييني که معضل گرسنگي و فقر را نشانه مي گيرد و کلام مولا علي (ع) در بستر شهادت را به جامعه اي که مدعي محبت به اوست يادآوري مي کند: «خدا را، خدا را درباره يتيمان! مباد گاه سير و گاه گرسنه بمانند و حقوقشان ضايع شود»
«کوچه گردان عاشق» يکي از برنامه هاي جمعيت امداد دانشجويي امام علي (ع) است که هر ساله در ماه مبارک رمضان و در شب هاي قدر در سراسر ايران برگزار مي شود. در اين شب ها به ياد پيشواي مومنان و يار يتيمان حضرت علي (ع) بسته هاي مواد غذايي که به طور تقريبي معاش ضروري و اقلام اساسي يک ماه خانواده اي را تشکيل مي دهد، بعد از نيمه شب به خانواده هاي بي بضاعت اهدا مي شود. اين خلاصه اي از فرآيندي طاقت فرساست که بچه هاي جمعيت طي ماه رمضان، شبانه روز مشغول تدارک اجراي آن هستند.
اولين مرحله اجرايي اين آيين، شناسايي خانواده هاي نيازمند است که بچه هاي جمعيت در قالب گروه هاي چند نفره به نقاط محروم جامعه مي روند و از طريق تحقيقات محلي و خانه به خانه اطلاعات مربوط به وضعيت معيشت خانواده ها را جمع آوري مي کنند. در اين مرحله از معتمدان محلي، خانه سلامت، مساجد و گاه مراکز دولتي صرفا براي شناسايي خانواده هاي مورد نظر کمک گرفته مي شود. مرحله بعدي دسته بندي و تفکيک محل زندگي آن هاست. در تمام اين مدت تهيه، خريد و بسته بندي مواد غذايي در حال انجام است و شب بيست و يکم ماه مبارک، بسته ها آماده توزيع مي شود.
ارسال نظر