با جریان شیرازی ها درست برخورد کنید +کلیپ
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، عیسی رضایی در اخوت نوشت:
در طول تاریخ حوزات علمیه، رسم بوده است که هرکجا نطفه ی فکر و اندیشه ای منعقد می شد و نشو و نمو می یافت، نام منطقه مذکور بر آن جریان نهاده می شد لکن بر خلاف این سنت تاریخی و علمی، نام جریان شیرازی اساسا برگرفته از نام یک خاندان و فامیل است نه جمعی از صاحبان اندیشه که در شهر شیراز درو هم گرده آمده باشند؛ هرچند افرادی چون شیخ الازهر اینگونه بپندارند که شیرازی ها در شیرازند و علمای شیراز را به جلوگیری از افراط دعوت کند!
جریان شیرازی با بهره گیری «سید محمد» از نام و آوازه ی پدر یعنی «سید میرزا مهدی» در کربلا آغاز شد. وی در ابتدای ورود حضرت امام به کربلا به استقبال ایشان می رود و بعدها نیز خود در زمره حامیان حضرت امام و نهضت انقلابی ایشان قرار می گیرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران عراق را ترک گفته و به قم می آید لکن در جریان حضور ایشان در ایران اتفاقاتی رخ می دهد که باعث می شود روز به روز «سید محمد» از حضرت امام خمینی فاصله بگیرد. اوج این اختلاف دیدگاه ها در حوادث مربوط به آیت الله شریعتمداری بوجود می آید و باعث می شود تا عملا «سید محمد» در حمایت از آیت الله شریعتمداری برابر حضرت امام قرار گیرد. این اختلافات با رحلت امام و روی کار آمدن آیت الله خامنه ای بعنوان رهبر، نه تنها کاهش نیافت که گسترده تر نیز شد و کم کم پا به عرصه میدان عملی نیز گذاشت. مجموعه ای از اقدامات منتسبین بیت سید محمد شیرازی و نیز برخی از فرزندان وی در داخل و خارج از کشور تحت چتر حمایتی خود «سید محمد» باعث شد تا عملا جریان شیرازی ها زیر ذره بین نهادهای امنیتی نظام قرار گیرند. با فوت «سید محمد» در سال 1380، «سید صادق» برادر کوچکتر که شاگرد «سید محمد» نیز به شمار می آمد جای او را گرفت و بارها و بارها در سخنرانی ها و جلسات خویش بصورت مصرح و غیر مصرح به انتقادات شدید نسبت به کلیت نظام دست زد. نقطه ی عطف مواضع این جریان در حوادث پس از انتخابات 88 بود که نظام را متهم به کشتار و خون ریزی می کند و این امر بیش از پیش به امنیتی شدن نگاه نسبت به این جریان در داخل می انجامد.
شیرازی های خطرناک تر از حجتیه
جریان شیرازی امروز با شاخصه هایی شناخته می شود که مهمترین آنها موارد ذیل هستند: تاکید بر مطرح ساختن مسائل اختلافی میان شیعه و سنی در تریبون های علنی مانند: ولایت بلافصل حضرت امیر، شهادت حضرت زهرا، لعن و سب بزرگان اهل سنت از خلفا و برخی صحابه گرفته تا برخی از امهات مومنین، تاکید ویژه بر بزرگداشت شعائر حسینی در انواع روش های مرسوم و غیر مرسوم آن چون: قمه زنی، زنجیر تیغی زنی، راه رفتن روی خار، راه رفتن روی آتش، مخالفت با جمهوری اسلامی ایران و اعتقاد به ظالمانه بودن نظام حاکم در ایران و نیز اظهار دشمنی با شخص رهبری و نیز اظهار مخالفت با مناسبت هایی چون هفته وحدت و ... .
در این میان توجه به این نکته حایز اهمیت است که بسیاری جریان شیرازی را با جریان انجمن حجتیه به دلیل عناد آن با نظام جمهوری اسلامی ایران یکی می دانند حال آنکه این دو جریان در یک موضوع اساسی و بنیادی اختلاف نظر دارند و آن «تشکیل حکومت اسلامی» است. به استناد مواضع «سید محمد» و نیز برخی مواضع «سید صادق» اختلاف این جریان با نظام جمهوری اسلامی ایران نه بر سر اصل و اساس که بر سر نحوه و چگونگی حکومت است. این اختلاف نظر را می توان در مواضع شبکه صوت العتره (فدک سابق) یاسر الحبیب ـ وابسته به شیرازی ها ـ و شبکه اهل بیت حسن اللهیاری ـ وابسته به جریان انجمن حجتیه ـ به خوبی مشاهده کرد. این دو هرچند در دشمنی با نظام جمهوری اسلامی ایران همسو و هم جهت هستند لکن یاسرالحبیب ضمن اظهار اعتقاد به ولایت فقیه مشکل را در مصداق این ولایت و شخص رهبری عنوان می کند در حالی که اللهیاری از اصل و اساس شکل گیری حکومت اسلامی در زمان غیبت را انحراف و اشتباه می داند.
به همین دلیل این جریان هرچند تا کنون نتوانسته بصورت رسمی در داخل کشور فعالیتی گسترده داشته باشد و مخاطبین را جذب کند لکن بصورت غیرمستقیم و غیرملموس و تحت پوشش شعائر حسینی در میان طیف مذهبی جامعه در حال گسترش است. از سوی دیگر نیز این جریان در خارج از کشور به مدد شبکه های ماهواره ای شیعی که به راه انداخته است و نیز حمایت های مالی از سوی برخی تجار ایرانی و عرب توانسته است در بدنه شیعیان نفوذ کنند. به گونه ای که حتی در برخی کشورهایی که شیعه اقلیت محض به شمار می آید نفوذ، این جریان منجر به انشقاق شیعیان مذکور به دو گروه شیرازی و انقلابی شده است.
رویکردی که باید فرهنگی شود
تاکنون عمده ی مقابله با این جریان محدود به رویکرد امنیتی بوده است که امری اجتناب ناپذیر می نمود. لکن اکتفا به چنین مقابله ای با در نظر گرفتن شرایط پیش رو در داخل و خارج کشور خطاست. مقابله با جریان شیرازی ها می بایست به عرصه فرهنگی کشیده شود و بجای کنترل افراد، فکر این جریان هدف قرار گیرد چه آنکه این جریان در بسیاری موارد دور از دسترسی امنیتی بوده و یا اساسا با چهره هایی به میدان آمده است که در ظاهر ارتباطی با شیرازی ها ندارند.
در کنار ضرورت ورود به عرصه ی فرهنگی برای مقابله با این جریان، لازم است نسبت به تبعات منفی چنین ورودی نیز توجه کافی صورت پذیرد. کشیده شدن این مقابله ی فرهنگی به عرصه بی اخلاقی ها، هجمه به اشخاص خصوصا امثال «سید صادق» که در کسوت مرجعیت شیعه قرار دارند، تجمعات و تحصن ها، برخوردهای فیزیکی ـ نظیر آنچه در نمایشگاه بین المللی کتاب امسال رخ داد ـ نه تنها کمکی به مقابله با این جریان نمی کند بلکه باعث می شود این جریان با مظلوم نمایی و فضاسازی خود را محق جلوه بدهد. آنچه ضروری است در این مقابله فرهنگی بدان پرداخت شود، روشن کردن مبانی تشیع در قبال مسائلی است که پایه های فکری این جریان شناخته می شود.
ارسال نظر