من در دو موضوع نسبت به خودم شك كردم. يكي اين كه به من مي گويند: سيد اسدالله! آيا واقعاً من از اولاد پيامبر هستم؟

و ديگر اين كه آيا من لياقت آن را دارم كه در راه خدا شهيد شوم يا نه؟

روزي به حرم حسين ( عليه السّلام) رفتم و در آن جا با ناله و زاري از امام خواستم كه جوابم را بدهد. پس از مدّتي، يك شب امام حسين ( عليه السّلام) را در خواب ديدم كه بالاي سرم آمد و دستي بر سرم كشيد

و اين جمله را فرمود:« يا بني انت مقتول» يعني اي فرزندم كشته مي شوي

كه جواب دو سؤال من در آن بود، 
امام فرمود: فرزندم! پس من سيد هستم و ديگر به من بشارت داد كه من شهيد مي شوم.  
  
هدیه به روح بلند شهید آیت ا .. سیداسداله مدنی