انتظامی: زبان مظهر قدرت نرم است
حسین انتظامی در گفتگویی با نشریه خبری تحلیلی شورایعالی انقلاب فرهنگی به نکاتی پیرامون اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی اشاره کرده است. متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
به گزارش پارس به نقل از مهر ، حسین انتظامی، معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او که سوابق طولانی در عرصه مطبوعات نوشتاری و مجازی دارد، به بخشی از سوالات «نامه شورا»، نشریه خبری تحلیلی شورای عالی انقلاب فرهنگی، پیرامون نقش رسانهها در وضعیت زبان در جامعه پاسخ گفته است که ادامه میآید.
در ابتدا مختصرا بفرمایید اهمیت حفظ و گسترش زبان فارسی، چه ابعادی از زندگی فردی و اجتماعی انسانها را تحت تاثیر خود قرار میدهد؟
زبان، یک عنصر هویتبخش است و حفظ آن برای ملتی با پیشینه تمدنی بالا یک ضرورت دانسته میشود. زبان فارسی علاوه بر عنصر هویتی، قوامبخش امنیت ملی نیز هست زیرا اولاً انسجام ملی را افزایش میدهد و ثانیاً با مقوله حوزه نفوذ مرتبط است یعنی نفوذ ژئوپلیتیکی را افزایش میدهد و این یعنی تقویت امنیت ملی.
شاید فلسفه تدریس زبان و ادبیات انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و سایر زبانها در کشورهای مختلف همین زاویه باشد زیرا هر کسی که به زبانی تکلم میکند و به خط آن زبان مینویسد، به منابع اصلی آن فرهنگ متصل میشود و عملاً هوادار و مُبلِغ آن فرهنگ میشود. مخصوصاً حالا که نقش مرزهای ملی در حال کمرنگ شدن است، باید از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی استفاده بیشتری کرد و دامنه مرزهای نامرئی از مرزهای واقعی بیشتر شود. یکی از جلوههای ادعای قدرت منطقهای و بینالمللی همین نفوذ فرهنگی است زیرا تولید قدرت میکند یعنی قدرت نرم، زیرا فرهنگ و شاخههای آن از جمله زبان، از مظاهر قدرت نرم هستند.
یکی از دلایل تأکید روی زبان فارسی، منهای جنبه میراثی و سرمایهای و تداوم نسلی و هویتبخشی آن، همین زاویه است.
نقش و جایگاه رسانهها، اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری، را در حفظ و گسترش زبان فارسی چگونه ارزیابی میکنید؟
طبعاً چند نهاد در نگهداری و تحکیم، توسعه و ترویج زبان مؤثرند. آموزش و پرورش، خانواده و رسانه از آن جملهاند. سایر نهادهای آموزشی هم البته در مراتب بعدی هستند. هیچکدام از این نهادها به تنهایی موفق نخواهند بود یعنی ناهماهنگی آنها مثل بقیه کارهای فرهنگی، ناکارآمد، ابتر و بلکه مضحک خواهد شد.
ساخت زبانی مردم از آنجا که هر روز تحت پوشش رسانهها هستند، تقویت یا تخریب میشود یعنی با تمرین و تکرار مداوم و البته ناخودآگاه، یا عمیقتر و دقیقتر میشوند و یا با اختلالات مواجه میشوند. حتی این رسانهها هستند که میتوانند درباره یک موضوع و بهویژه موضوعات فرهنگی یعنی فرهنگساز، اجماع به وجود بیاورند و آن را تبدیل به هنجار کنند و جنبه ارزش و ضدارزش اجتماعی بدهند. مثلا درباره اهمیت زبان. متقابلاً بیمبالاتی آنان از آنجا که علاوه بر فرهنگسازی، ویترین اجتماع هم هستند، اختلالات و آسیبها را پردامنهتر میکند و همافزایی تخریبی به وجود میآورد.
مدتی است هیأت نظارت بر مطبوعات و وزارت ارشاد حساسیت ویژهای روی تیترهایی به خرج میدهند که میتواند تهدیدکننده زبان فارسی باشد. به ویژه کاربرد کلمات غیرفارسی که معادل فارسی دارد و یا بههم ریختن ساخت زبان به بهانه یا استدلال آرایههای حرفهای و جذابیت تیتر.
معمولاً هر تخلف کوچک در حوزههای خطیر اگر بلافاصله رصد و چارهاندیشی نشود، دامنه و عمق بیشتری مییابد و تسرّی پیدا میکند به نحوی که هنجار و غیرقابل کنترل میشود.
اینکه امام راحل(ره) صداوسیما را دانشگاه میدانستند، همین وجوه فرهنگساز و هنجارساز آن را نشان میدهد. وقتی گفته میشود صداوسیما، همه رسانهها را مراد میکنیم. بنابراین باید در این نقطه، حساسیت نشان دهیم و با جنبههای تشویقی و البته نظارتهای سختگیرانه، رسانهها را به این نقش خطیر خود بیشتر توجه دهیم.
از یکی از سفرای پیشین جمهوری اسلامی در فرانسه شنیدم که اگر در هر یک از کانالهای تلویزیونی فرانسه، واژهای غیرفرانسوی به ویژه انگلیسی به کار برده شود، گوینده یا نویسنده و شبکه تلویزیونی توسط شورای نظارت بر رسانهها جریمه میشوند. البته جریمه نمادین یک یورویی. ولی از نظر حیثیتی برای آن شبکه، گران تمام میشود. دقیقاً کشورهای اصیل و با پیشینه فرهنگی بالا در عین روزآمدی و تعامل با اقتضائات روز جهان، اما از ولنگاری پرهیز دارند. متقابلاً کشورهایی بیمبنا و تازه به دوران رسیده، به اسم تعامل و جهانی شدن، خط و زبان و فرهنگ عمومی کشور خود را صحنه تاخت و تاز زبانهای دیگر و به تبع آن، فرهنگهای دیگر کردهاند.
تاثیر رسانهها صرفا به محتوای تولیدی آن محدود نمیشود. تبلیغات نیز یکی از مواردی است که به عنوان بخشی از محتوای رسانهها، اتفاقا ظرفیت آسیبزایی بیشتری دارد. به نظر شما چگونه میتوان این بخش را کنترل و هدایت نمود؟
تبلیغات هم رسانه است و از جهاتی تأثیر بیشتری هم میگذارد. میدانید تا به حال قانون تبلیغات نداشتهایم بلکه چند مصوبه شورای انقلاب و دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ به شکل وصله-پینه بودهاند و انشاءالله تا این گفتوگو چاپ شود، لایحه تبلیغات هم تقدیم مجلس شده است.
راهکارها و برنامههای معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای پیشگیری و حل معضلات زبان فارسی چیست؟
بعضی سیاستها یا اقدامات، اگرچه نمیتوان آنها را کاری مبنایی دانست اما به هر حال جنبه نمادین دارد و نشانگر عزم دولت است. مثلاً:
۱- برای اولینبار، بخش درستنویسی نیز به جشنواره سالانه مطبوعات اضافه شده است و ستاد جشنواره به کمک فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نگارش دستورالعمل و شیوهنامه داوری را دنبال میکند تا در فراخوان، اعلام شود.
۲- در بسته حمایتی سال که منبعد در آغاز هر سال اعلام میشود تا اولویتها به طور رسمی و شفاف اعلام شود، برای هفت موضوع، اولویت قائل شدهایم که یکی از آنها رسانههایی هستند که در موضوع ترویج زبان و ادبیات فارسی باشند. این اولویتها اولاً منتظر نوبت طرح در هیأت نظارت بر مطبوعات نمیمانند و خارج از نوبت، مجوز میگیرند. ثانیاً برای یارانه نیاز به نصاب مشخصی از شمارههای منتشره ندارند یعنی از همان ابتدای انتشار، مشمول یارانه میشوند و ثالثاً یارانه آنان ۳ برابر است.
۳- در طرحهای رتبهبندی روزنامهها و خبرگزاریها که برای تعیین جایگاه رسانه در دستور کار قرار گرفته است، درستنویسی در خبرها و مطالب یکی از شاخصهای امتیازآور به شمار آمده است.
۴- به منظور وحدت رویه در کشور و سرعت عمل، سامانه کشوری نظارت بر سردرهای فروشگاهها و تبلیغات محیطی راهاندازی شده است.
ضمنا امیدواریم این پیشنهاد و پیگیری مشترک فرهنگستان و وزارت ارشاد مبنی بر تشکیل شورای هماهنگی همه دستگاههایی که وظایف یا اختیارات یا مجوزهای آنان به نحوی با زبان فارسی ارتباط پیدا میکند، تحقق یابد تا اینجور نباشد که یک محصول یا اسم را یک دستگاه، مجوز بدهد و دستگاه دیگر، همان را جمعآوری کند یا یک تبلیغ در صداوسیما و تبلیغات محیطی و تبلیغات مطبوعاتی، سه حکم جداگانه داشته باشد! هم حاکمیت، کلافه و بلاتکلیف باشد و هم مردم ، سردرگم شوند.
قانون ممنوعیت بهکارگیری عبارات بیگانه، مبانی خوبی دارد هرچند نیازمند اصلاح و بازنگری و روزآمدی است و از قضا یکی از اولویتهای همان شورای هماهنگی یا سایر دستگاههای مسئول، تهیه پیشنویس اصلاحیه آن قانون و آییننامه اجرایی و دستورالعملهای آن است.
در اصلاح این قانون و سایر آییننامهها و دستورالعملها باید متوجه این نکته هم بود که حضور در بازارهای بینالمللی چه اقتضائاتی دارد. یا برای کشوری که میخواهد روی جذب گردشگر به طور جدی کار کند، به هر حال زبان غیرفارسی در معابر و مراکز و فروشگاهها لازم میشود اما برای همینها باید قاعده داشت تا متقابلاً برای موارد غیرضرور، افراط نشود.
ارسال نظر