به گزارش پارس مرحوم شیخ فضل الله نوری و آقا سید محمد کاظم رشتی تمام آنچه را که واقع شد پیش گویی کرده بودند زیرا می دانستند اگر درد دین از انگلستان پیدا شود و جریان مشروطه از طرف سفارت انگلیس تایید شود این مشروطه مشروعه نحواهد بود و برای دین نیست و بدرد مسلمانان نمی خورد. اتحاد مسلمانان مطلوب است. اما اتفاق بر حق، نه باطل، اتفاق مسلمانان بر مسلمات دین اسلام و قرآن، نه غیر آن.


وقتی شیخ فضل الله نوری فهمید که تایید مشروطه صحیح نیست، چون دید از طرف سفارت انگلستان تایید و پشتیبانی می شود.   و کسان دیگر غیر از علما و متدینین و به تعبیر ایشان پاچه ور مالیده ها از مشروطه حمایت می کنند و دید که این دو طایفه روحانی و غیر روحانی در صف مشروطه حمایت می کنند.

و دید که این دو طایفه روحانی و غیر روحانی در صف مشروطه خواهی نمی شود. با هم جمع شوند و در یک صراط و در یک خط و در یک راه و به منظور یک هدف حرکت نمی کنند. از مشروطه خواهی دست کشید و فرمود: « مشروطه، باید مشروعه باشد» مشروطه خواهان با شایعه پراکنی وانمود کردند که ایشان موافق مشروطه است، ولی استبدادی ها با رشوه او را خریده اند.

چگونه ممکن و متصور است که انسان به خاطر رشوه حاضر شود به دار آویخته شود. ؟ ! سرانجام شیخ فضل الله نوری را با با آن عظمتش در علم و عمل، به دار آویختند. و کشتند، زیرا می ترسیدند. قیام مشروطه خواهی را به عقب بیاندازد. و یا حداقل در دیگران شک و ترید ایجاد کند. مرحوم آقا سید عبد الله بهبهانی را هم در راس مشروطه خواهان قرار داشت بدتر از ایشان کشتند.

آری آنان نوکر های مطیع می خواستند نه آقا بالا سر. زمانی که آقا سید عبد الله بهبهانی در مجلسی رو کرد به آقا شیخ فضل الله نوری و گفت: « به یاری خدا ایران را بهشت می کنیم» شیخ به او پاسخ داد: « شیرازه مملکت از دست رفته، چنین  کاری امکان پذیر نیست» و در ادامه گفت: اگر در دریا هم مخفی شوم. مرا خواهند کشت. تو را هم بین دو نماز می کشند» .

سرانجام شاید آقا عبد الله بهبهانی را فجیع تر از مرحوم نوری کشتند، با اینکه شخص اول مشروطه خواهان بود. با اینکه دید مرحوم نوری را کشتند. باز مشروطه و مشروطه خواهی دست برنداشت.

مرحوم شیخ فضل الله نوری از مخالفین مشروطه بود از پیش خبر داشت کشف حجاب از لوازم مشروطه است.

آن مرحوم می دید که مقرارت مشروطه به ظاهر اسلامی است. ولی از مصادر لاابالی و بلکه بی دینی سرچشمه می گیرد و تایید می شود؛ لذا به برخی از مشروطه خواهان گفته بود: « مرا می کشند، شما را هم می کشند» در نهایت نیز چنین شد.

در ماجرای مشروطه تلگرافی آمد. صورت تلگراف این بود: دفع نوری لازم است؛ زیرا مرحوم شیخ فضل الله می گفت: « مشروطه، مقدمه کشف حجاب است. انگور انداختیم شراب شد» . همچنین از مرحوم سید یزدی پرسیدند: آیا شما فتوا داده اید که مشروطه حرام است؟ » فرمود: « بله حرام است الی ابدالدهر حرام است! » و مرحوم آخوند خراسانی که طرفدار مشروطیت بود، بعد از شهادت نوری گریه کرد.