طراحی«باغ شهر ولایت»با الهام ازمیدان نقش جهان/ایجاد فضایی بی رقیب
تصمیم گیری برای یک دویستم شهر تهران کار آسانی نیست، مشاور عالی شهردار تهران می گوید پروژه هایی در زمین های باقی مانده بوستان ولایت اجرا خواهد شد که در هیچ مکان دیگری قابل احداث نیست.
به گزارش پارس به نقل از مهر، از زمانی که پادگان قلعه مرغی به بوستان ولایت تبدیل شد نزدیک به ۴ سال می گذرد اما همچنان بخش میانی این زمین ۳۰۰ هکتاری رها شده و با گذشت چند سال هنوز تصمیم قطعی برای آن گرفته نشده است. هرچند چند ماه پیش در تفاهم نامه ای سه جانبه میان شهرداری تهران، سازمان انرژی اتمی و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی برای ساخت نخستین بیمارستان ولایت قرار شد مجهزترین بیمارستان هسته ای کشور در این محدوده احداث شود اما مدیریت شهری تصمیمات بزرگ تری برای بزرگ ترین زمین باقی مانده پایتخت گرفته است. با دکتر مازیار حسینی مشاور عالی شهردار تهران و مجری طرح بوستان ولایت در خصوص جزییات این برنامه ها به گفتگو نشسته ایم که در پی می آید :
*از زمانی که دور تا دور بوستان ولایت درختکاری شد و زمین های میانی آن بایر و بلااستفاده ماند تا به امروز، خبرهای زیادی در خصوص سر انجام این زمین ها منتشر شده است. برخی از احداث مرکز تجارت جهانی در این اراضی خبر می دادند و گروهی دیگر تاکید داشتند تمامی این زمین ها باید به فضای سبز تبدیل شود . همچنین گفته می شود هنوز مالکیت اراضی در اختیار ناجا است و به شهرداری منتقل نشده است. مقام معظم رهبری در روز درختکاری که کلنگ بوستان ولایت را بر زمین زدند، به مدیران شهری اعلام کردند: «می گویند می خواهیم ۲۲۰ هکتارش را فضاى سبز درست کنیم. شما باید مواظب آن بقیه باشید. ۸۰ هکتار زمین وسط شهر، چیز کمى نیست. اینجا زمین هائى است که متر مترش محاسبه دارد. شما اینجا ۸۰ هکتار زمین دارید؛ مراقب باشید که چه اتفاقى بناست براى این زمین ها بیفتد. شماها بحمداللَّه خودتان پاکید، اهل هیچ گونه استفادهى سوء نیستید؛ اما اینجور نیست که تمام محیط زندگى، خالى از آدمهاى سوءاستفادهجو باشد. مراقب باشید طرحهائى که می خواهید اینجا اجرا کنید، از بیرون محیطِ شماها برایش طراحى نشده باشد؛ با بعضى از توجیههاى گوناگون. همین طور بقیه جاها. حالا اینجا بزرگترین است، اینجا مهمترین است، اما تهران باز هم مراکز دیگر دارد؛ مراکزى که می توان در آنها فضاى سبز درست کرد؛ می توان فضاى تنفسى براى تهران درست کرد؛ می توان ریههاى تهران را تقویت کرد. حقیقتاً ریههاى تهران ضعیف است.» با وجود نگرانی مقام معظم رهبری چه طراحی برای این زمین ها شده است؟
- تا آنجا که من میدانم کار تسویه حساب اراضی با مجموعه ناجا انجام شده است. البته این کار تخصص دوستان ما در سازمان املاک است ولی بر اساس اطلاعاتی که من دارم، کل مجموعه بوستان ولایت و پادگان قلعه مرغی سابق، در حال حاضر در اختیار شهرداری است و جزو معدود زمینهایی در شهر است که شهرداری برای آن سند کامل و ششدانگ تهیه کرده است.
نکته دوم اینکه فرمایشات مقام معظم رهبری، فرمایشات کاملا درستی است؛ اینکه ما آنجا چه کار میخواهیم بکنیم ، بحث بسیار مهمی است. نگاهی که مدیریت شهری به این ۳۰۰ هکتار دارد، نگاهی کاملا ویژه است. از نظر کارکرد، کارکردی که آنجا باید داشته باشد، کارکرد محلی، منطقهای، ملی و هم فراملی است. این نگاه یعنی ما نمیتوانیم در طراحی های این زمین ها به بافت همجوار آنجا توجهی نداشته باشیم؛ یعنی آنجا باید کاری انجام دهیم که برای مردم جنوب شهر و مردمی که مجاور آنجا هستند، خدمت و نفعی داشته باشد. پس تصمیمی که گرفته میشود، از هر نوع و جنسی که باشد، باید بتواند پاسخگوی کارکرد محلی باشد. از آن طرف باید کارکرد منطقهای هم داشته باشد؛ یعنی ۳۰۰هکتار که دقیقا یک دویستم شهر تهران است، نمیتواند برای شهر تهران مهم نباشد. پس کارهایی که آنجا انجام میشود باید کارکردی متناسب با نیازها و شان شهر تهران به عنوان پایتخت ایران اسلامی داشته باشد.
از طرف دیگر، تقریبا همه مردم ایران به نوعی با تهران به عنوان پایتخت در تماس و درگیرهستند؛ پس یک کارکرد هم باید در سطح ملی تعریف شود. یعنی ببینیم برای کشور چه میتوانیم بکنیم. بعد هم کارکرد فراملی؛ یعنی حداقل افق دیدمان باید غرب آسیا باشد. به نظر من مقیاس کاری که انجام میدهیم می تواند از خاورمیانه بزرگتر باشد؛ اگر در شرق آسیا کشورهای ژاپن و چین را داریم که پیشرفتّهای قابل ملاحظهای دارند، باید بتوانیم خودمان را در غرب آسیا به خوبی نشان دهیم. از نظر اقتدار سیاسی و اقتصادی برای ما خیلی مهم است که در داخل، یک پشتوانه و استحکام منسجم و قوی داشته باشیم. قاعدتا مظهر این امرپایتخت است. پایتخت، باید پایتختی باشد که در غرب آسیا قدرت نفوذ و پشتوانه کشور باشد. پس این فضا، طراحیها و فکرهایی که برای آن در حال انجام است، باید از نظر سطح عملکرد بتواند در سطح محلی، منطقهای، ملی و فراملی عمل کند. این نگاه مقداری کار را سخت کرده و پیچیدگی های زیادی ایجاد کرده است به همین دلیل ما یک اتاق فکر تشکیل دادیم که از متخصصین مختلف در آن دعوت شدهاست. به همین منظور جلسات هفتگی داریم که ببینیم چه باید بکینم و چه اتفاقی باید رخ دهد. البته خوشبختانه راهبردهای شورای شهر را داریم و تدابیر شهردار تهران هم در این راستا مشخص است. ما باید سعی کنیم این صحبتها و اسناد بالادستی را در مرحله اجرا و برنامهریزی٬ به درستی پیاده و اجرا کنیم.
* با این نگاه پیچیده تاکنون چه طراحی هایی برای این زمین ها انجام شده است ؟
-ما یک هویت نوستالژیکی در اینجا داریم؛ نخستین فرودگاه کشور، این نقطه از شهر بوده است. اولین هواپیمایی که در خاک تهران و ایران فرود آمده، در این مکان بوده است؛ پروازی که مرحوم مصدق برای ملیشدن صنعت نفت و رفتن به دادگاه لاهه داشته، از این فرودگاه انجام شده است. آشیانههایی از ۱۰۰سال پیش آنجا باقی مانده که جنبه میراثی و تاریخی برای کشور دارد.
برج مراقبت پرواز آنجا، یک نماد است. از آن طرف، متاسفانه زمین بیابانی که در محوطه فرودگاه وجود دارد، محل آسیب شده است؛ یعنی گردوخاک و مشکلاتی را برای مردم مناطق مجاورش ایجاد کرده است چون کارکرد اولیهاش را از دست داده است.
برای این مشکل میتوانیم چند راه حل داشته باشیم؛ یکی، راه حل ساده و تکمولفهای است؛ تمام ۳۰۰ هکتار را فضای سبز کنیم. این راه حل، راه حلی ساده و بیمخالفت تلقی میشد و البته مزایایی داشت؛ از مزایای آن اینکه فضای سبز به هر حال چیز بدی نیست و هرقدر بیشتر باشد بهتراست. اما با نگاهی عمیقتر، معایب غیرقابل اغماضی برایش قابل طرح بود؛ از جمله آنکه می توانست اینجا را به یک فضای بیدفاع شهری تبدیل کند و به خصوص بافت اجتماعی پیرامونش را به شدت از بین ببرد. امنیت روانی تمام خانههایی که دوروبر آنجا بود، آرامآرام از دست میرفت. پس علاوه بر اینکه مثبت عمل نمیکرد، تبعات منفی شدیدتری هم در پی می داشت.
رویکرد دوم، رویکرد اقتصادی بود. همانطور که در صحبتهای مقام معظم رهبری هم اشاره شده بود، حتی اگر ۷۰-۸۰ هکتار زمین هم داشته باشیم، موقعیت ممتازی است. سادهترین کار در شهرهای بزرگی مثل تهران، ساختوسازهای مسکونی است که میتوانست برای شهر درآمدزایی هم داشته باشد چون تا الان شهرداری برای تملک آنجا، بیش از ۱۵۰۰میلیارد تومان هزینه کرده است. خیلی راحت با یک محاسبه ساده میتوانستیم واگذاری انجام دهیم، ساختوساز شود و مشکلاتی هم از بعضیها حل میشد. ولی مدیریت شهری به خاطر همان دغدغههایی که مقام معظم رهبری داشتند، از این رویکرد نیز گذشت. در واقع مدیریت شهری می دانست این رویکرد به صلاح شهر نیست و نمیتواند آن عملکردی را که میخواهیم، داشته باشد؛ یعنی به جای اینکه یک نقطه بحرانزدا از شهر ایجاد کنیم، شاید یک نقطه بحرانزا میشد. رویکرد آخر که از سوی شهردار تهران به سمع و نظر مقام معظم رهبری هم رسید، یک رویکرد چندمولفهای است.
*این راهبرد چیست؟
-راهبرد این است که ما چطور میتوانیم فضایی ۳۰۰هکتاری داشته باشیم که هم روز و هم شب زنده باشد و بتواند نقش خود را در سطوحی که پیش از این گفتم ایفا کند. برای آنکه این اتفاق بیفتد، همکاران ما در معاونت معماری و شهرسازی شهرداری طراحیهایی را انجام دادند که بر اساس آن، مطابق با سنت شهرسازی که در کشور از گذشته دور داشته ایم، از چند فاکتور حیات ساز بهره گرفته شود. همان طورکه میدانید معمولا رکن تشکیلدهنده شهرهای ما یک میدان بوده و این میدان در چهارگوشه خود چهار رکن اساسی را شکل می داده است؛ مثلا اگر میدان نقش جهان اصفهان را در نظر بگیریم، ارگ حکومتی (عمارت عالیقاپو) در یک طرف قرار دارد؛ درست در نقطه مقابل آن، مسجد شیخ لطفالله است. بازار را هم در آنجا میبینیم؛ طوری که زندگی مردم با آن کاملا ملموس است.
* در واقع اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ و دین، همه با هم در این اماکن قابل درک بوده است.
-بله؛ اگر میخواهیم یک فضایی کارکرد خود را پیدا کند، تحمیلی نباشد و شاخص باشد، چاره ای نداریم جز آنکه به همین چهار رکنی که شما گفتید توجه کنیم؛ اقتصاد، فرهنگ، سیاست و مردم در کنار هم معنی پیدا میکنند. در نتیجه برنامه ما این است که حدود ۸۵ درصد از این فضاها، فضاهای مرتبط با موضوع فضای سبز باشد؛ آن هم با تعریفی متفاوت و ریشه دار. فضاهای که پیشتر به آنها اشاره شد هم، در کمتر از ۱۵درصد از اراضی موجود تبلور خواهد یافت. به عنوان مثال، مسجد یک رکن ما میشود. مسجد نه به عنوان فضایی که تنها در آن اقامه نماز برپا شود، بلکه به عنوان فضایی که بتواند دروازهای برای مطالعات و فرهنگ مبتنی بر دین با محور مهدویت باشد. این موضوع در پهنه جنوبی که تقریبا نزدیکترین فاصله به بافت محلی را داراست، قرار داده شده و عملا هم میتواند کارکرد محلی داشته باشد و مردم محل از آن استفاده کنند و هم با توجه به کارکرد و معماری آن، عملکردی ملی و فراملی داشته باشد.
در واقع بعضی فضاها هستند که در تاریخ انقلاب اثرگذار بوده اند. به نقش حسینه ارشاد، مسجد هدایت، و اماکن مختلفی از این دست، نباید بیتوجه باشیم. ما میتوانیم چنین فضاهایی را با سبک و سیاق جدید، مجددا برای نسل جوان احیا کنیم تا بتواند جوانانی را پرورش دهد که قابلیت ادامه کارهای بزرگ انقلاب را داشته باشند.
* در بخش ساختمان های مذهبی، گفته بودند میخواهند بزرگترین پایگاه مهدویت جهان شیعه را آنجا احداث کنند.
-درست است؛ باید فضاهای تحقیقاتی، علمی، سخنرانی، بحث و درس وجود داشته باشد که بتوانیم در آنجا فرهنگ شیعه را به خوبی نزج و توسعه دهیم و همچنین بتوانیم نسل جدید را تربیت کنیم. در دورههای مختلف، برخی از فضاهایی که نام بردیم، در تربیت افرادی که بعدها آمدند و الحمدلله توانستند برای انقلاب مثمر ثمر باشند، اثرگذار بودند.
* میتوان گفت یک جور حوزه علمیه است؟
-نه به آن شکلی که در ذهن من و شما است. به تعبیری شاید بشود گفت حد واسط بین حوزه علمیه (جایی که منشا دین است) با جایی که میخواهد دین را برای نسل جوان توضیح و آموزش دهد و جذب کند، است. آن فضا، فضایی است که باید در آن دین را با زبان خاص خود بیان کرد و مخاطب خاص خود را جذب کرد. البته قاعدتا باید به یک حوزه معرفتی و دینی قوی وصل باشد. ما در کشور، جوانهای معمم خوبی داریم که تحصیلات دانشگاه و حوزوی دارند و جوانها هم از صحبتهای آنان استقبال میکنند. اینها یک تریبون، مکان یا (خودمانی بگوییم) پاتوقی میخواهند که بتوانند آنجا فعالیت هایشان که بسیار مهم است را انجام و گسترش دهند.
*نمی شود این فعالیت ها را مثلا در فرهنگسراها دنبال کرد؟
-معماری میتواند زمینه را برای برقراری ارتباط شکل دهد. ما در فرهنگسرا کارهای زیادی میتوانیم بکنیم اما یکسری کارها را هم نمیتوانیم. چون معماری آن، معماری که میخواهیم نیست. حسینیه ارشاد، نمونه مشخصی است؛ یک مسجد است، یک سالن. خیلی جاهای دیگر مثل آن داریم. این یک نمونهاش است. مسجد کار خود را میکند ولی یک سالنی وجود دارد که به پشتوانه آن مسجد، نسل مربوط به خود را تربیت میکند. این اتفاق باید شکل بگیرد. البته چنین فضاهایی داریم اما باید توسعهاش دهیم؛ به خصوص در جنوب شهر که جای چنین مجموعهای خالی است.
در طرف مقابل این فضا، در پیرامون میدان اصلی طرح، فضاهای مرتبط با تالارهای شهر را خواهیم داشت. یکی از مشکلاتی که در حال حاضر در تهران داریم این است که فضاهایی که بتوانیم چندهزار نفر را دور هم جمع کنیم، یا نداریم و یا خیلی کم است. در این مجموعه سعی خواهد شد که بتوان رویدادهای بزرگ را با امکانات به روز برگزار کرد.
* اما در حال حاضر برگزاری تمام اتفاقات بزرگ به مجتمع ۱۲هزار نفری آزادی محول می شود.
-دقیقا؛یعنی هر مراسمی به ورزشگاه آزادی میرود.درصورتی که آنجا جای برگزاری جلسه یا سخنرانی نیست.
* این سالن تنها به درد دیدن مسابقات ورزشی می خورد .
-بله؛ البته ما سالن اجلاس سران را هم داریم اما موقعیتش مناسب نیست. به طور مثال برای استقبال از همین چند کشوری که برای نشست اخیر آمده بودند، مجبور شدیم مناطق ۱، ۲ و ۳ آموزش و پرورش را تعطیل کنیم؛ بزرگراهها را ببندیم. خوشبختانه بوستان ولایت این حسن را دارد که اولا به فرودگاه امام خمینی(ره) و فرودگاه مهرآباد نزدیک است؛ دوم آنکه دور تا دور آن، یک شبکه بزرگراهی مناسب وجود دارد؛ از طرفی زمانی که سال ۱۳۸۹ در بوستان ولایت ۶۰هکتار معبر پیرامونی را احداث کردیم، یک مسیر ارتباطی ویژه نیز درست شد. این باعث میشود ترافیک آنجا، از ترافیک بزرگراهها جدا شده، آرامسازی شود و عملا آن مشکلاتی که در برخی نقاط داریم را نداشته باشیم. ضمن اینکه در فضای پیرامونی دور مجموعه، میتوانیم ورودی و خروجیهای متعددی داشته باشیم که باعث تنظیم و تنسیق رفت و آمد شود. پس ما مجموعهای از تالارهای چندمنظوره خواهیم داشت.
قطب سوم از فضاها، بازار است. بازار یکی از فضاهایی است که میتواند باعث رونق شود. مردم به جهت تفریح و خرید، به بازار علاقه دارند؛ این یکی از سنت های ما است. مثلا در تبریز و اصفهان، بازار، نقش محوری دارد. داخل بازار معمولا مسجدی بوده که اسمش را مسجدجامع میگذاشتند و همه را دورهم جمع میکرده است. قاعدتا این دو موضوع، موضوعات مهمی است. این که میگویم بازار، به این معنی نیست که بازار تبریز، اصفهان یا تهران را دوباره آنجا عینا اجرا کنیم بلکه باید مشاوران روی مفهوم آن کار کنند تا این فضا در ارتباط با رسالت و اهداف کل مجموعه ایفای نقش کند. آنجا بی تردید یک محل خرید و فروش معمول و مرسوم نخواهد بود و طراحان روی این موضوع باید با حساسیت کار کنند؛ چه به لحاظ معماری، چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ عملکرد؛ روی این موضوع خیلی حساس هستیم.
* مرکز تجارت جهانی با این فضا فرق میکند؟
-مرکز تجارت جهانی، محدوده ای است که در طرح جامع تهران آمده است و در این کریدور هست اما دقیقا این فضا نیست. اینجا بحث ما باید شکل و منطق دیگری داشته باشد. منظور ما از بازار، شکل دادن به یکی از حلقههای اجتماعی جامعه ایرانی است.
*طراحی این بناها بر اساس معماری ایرانی اسلامی است ؟
-ما چیزی به نام معماری ایرانی اسلامی نداریم. ما سنتی به نام سنت معماری ایرانی-اسلامی داریم. این سنت معماری یعنی چه؟ یعنی مردم را بشناسیم؛ اقلیم سرزمین را بشناسیم. به دانش روز مهندسی هم مسلط باشیم. اگر این سه را با هم به کار ببریم، اثری که خلق میشود، اثری است که ریشه در سنت ما دارد و معماری آن همان است که به عنوان معماری ایرانی و اسلامی قابل تعبیر است.
میدان نقش جهان مثال خوبی است؛ هر طور که به آن نگاه کنید، متوجه می شوید سازندگان آن دانش مهندسی زمان خود را بلد بودند؛ اقیلم را میشناختند؛ از طرفی مردم را هم میشناختند. به خاطر همین موضوع، طراح، حکومت، مسجد و بازار را با هم آورده است. عمارت عالیقاپو، عمارتی ۷، ۸ طبقه است. از میدان که نگاه میکنید ۲ طبقه میشود. در نقطه مقابل، گنبد شیخ لطفالله خودش را کوچک نشان می دهد در صورتی که از سمت پشت، بنای آن ۷طبقه است. در مسجد که به بافت محلی باز میشود، در کوچکی است. چون در مقیاس محله است. اینها سنت معماری است. معماری سنتی یعنی اینکه عالیقاپو را اینجا عینا دوباره بسازیم؛ این اشتباه محض است. هیچ کاری را در تاریخ نباید عینا تکرار کرد مگر آنکه عمد و هدف خاصی داشته باشد؛ مثل ساخت مسجد جامع خرمشهر در مجموعه باغ موزه دفاع مقدس. اما ما میتوانیم عالیقاپو را فهم کنیم و به زبان روز، با پیشرفتهایی که در دانش و تکنولوژی مهندسی حاصل شده، یک طراحی جدید انجام دهیم. این یکی از فرصتها در بوستان ولایت است. بهتر است از این به بعد به این مجموعه «باغشهر ولایت» بگوییم. ۶۰هکتار فضاهای پیرامونی، بوستان ولایت است و بوستان ولایت هم میماند. این فضای داخلی که دربارهاش صحبت میکنیم، باغشهر ولایت است.
بخش آخر مجموعه برای دهکده سلامت در نظر گرفته شده است که یکی از ارکان اصلی آن، بیمارستان فوق تخصصی و هسته ای ولایت است. خوشبختانه تفاهمنامه اجرایی آن هم اخیرا بین سه دستگاه سازمان انرژی اتمی ایران، وزارت بهداشت و درمان و شهرداری تهران به امضا رسید. قرار است انشالله این بیمارستان، بیمارستانی خاص باشد. شعاری که برای باغشهر ولایت داریم فضای بیرقیب شهری است. یعنی اگر کاری را جای دیگری میتوانیم انجام دهیم، اینجا نمیکنیم. اینجا کاری را میکنیم که جای دیگر نمیشود کرد. درنتیجه بیمارستان آن، یکی بیمارستان معمولی نیست؛ بیمارستانی است که در آن از آخرین تکنولوژیهای روز دنیا و آخرین کاربردهایی که پزشکی هستهای برای سلامت و درمان دارد، بهره می بریم؛ در حقیقت میخواهیم جزو اولین کشورهای دنیا در این حوزه شویم. پس باید کادر پزشکی برای آن تربیت شود، تجهیزات و دستگاههای متناسب آن تهیه شود، باید گروههای مهندسی و مهندسی پزشکی برای بهروزآوری و نگهداری دستگاهها آستین بالا بزنند، به صورتی که نسلهای بعدی تجهیزات را خودمان ارائه کنیم نه اینکه همیشه واردکنندهاش باشیم چون این تجهیزات و امکانات در خود دنیا هم کمنظیر است. عملا میشود گفت میتواند موتور محرکی برای پیشرفت علم در چند حوزه (حوزه هستهای، پزشکی و مهندسی) باشد.
خوشبختانه کارهای مطالعاتی آن در حال انجام است و امیدواریم تا اواخر سال یا حداکثر ابتدای سال آینده، مقدمات عملیات اجرایی کار نیز فراهم شود. شهرداری تلاش زیادی داشت تا در سالی که مقام معظم رهبری سال همزبانی دولت و ملت نامگذاری فرموده بودند، به عنوان یک نهاد مردمی و نهاد عمومی غیردولتی، به این پیام لبیک گوید و کار مشترکی با دولت شکل دهد؛ خوشبختانه نفع آن هم به مردم میرسد.
این یک واقعیت است که متاسفانه در ایران بیمارستان در مقیاس حدود ۱۰۰۰ تختخواب کم داریم. جنوب تهران هم در حال حاضر به حدود ۴۰۰۰تخت نیاز دارد. از طرفی متاسفانه میانگین زمان ساخت بیمارستان در کشور حدودا ۱۵ تا ۱۹سال است. البته قول داده ایم در این پروژه یک رکوردشکنی قابل ملاحظهای صورت پذیرد و کار در یک بازه زمانی چهارساله انجام شود که اگر به امید خدا بشود، کار بزرگی است.
در رابطه با دهکده سلامت، بحث به اینجا ختم نمیشود. توضیح سایر بخش های آن را باید به زمان دیگری بسپاریم. در مجموع طرح به گونه ای است که اگر هیاتی از خارج از کشور بیاید، اصلا به اینکه از باغشهر ولایت خارج شود نیازی نداشته باشد؛ اقامت میخواهند، هتلشان موجود است. درمان و توریستدرمانی میخواهند، بیمارستانش وجود دارد. بازار میخواهند، امکانش هست. میخواهند با باغ ایرانی آشنا شوند، طراحی ما این نیاز را نیز پاسخ داده است. همچنین در موضوع فضای سبز، با یکی از دانشگاه ها رایزنی کرده ایم تا طراحی ویژه ای انجام شود. میخواهیم فضاهایی در آن قسمتها ایجاد کنیم که کمنظیر باشد؛ مثلا زمان شکوفایی لالهها که میشود، خیلی از مردم ما به جاده چالوس و گچسر میروند که پارک لالهها را ببینند. ما انواع مختلف گونههای گیاهی داریم؛ مثل گل رز. در کشور از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب، انواع مختلف گونههای درختی داریم که شاید یک ایرانی نتواند در طول عمرش به همه این اماکن برود و با همه چیز آشنا شود. اما ما میتوانیم در اینجا همه آنها را با هم داشته باشیم. جالب است که بدانیم در تمام اروپا حدود 17 هزار گونه گیاهی شناسایی شده در حالی که در ایران حدود 27 هزار گونه گیاهی تاکنون شناسایی شده است؛ تازه آنها در انتهای کار هستند و ما در میانه راه. این سرزمین از بسیاری از جنبه ها در دنیا بی نظیر است.
* پس یک مزرعه هم میخواهید درست کنید؟
-بهتر است بگوییم باغهای متعدد؛ انواع باغهای ایرانی. گلخانههایی داشته باشیم که در آنها گونه های مختلفی وجود داشته باشد و حتی مردم بتوانند با قیمت مناسبی محصولات آنجا را تهیه کنند. گوجهفرنگی شاید ۲۰۰ گونه دارد که ما با چندنوع آن در ایران آشنا هستیم. در چند سال اخیر گوجهگیلاسی و... متداول شده است. همین گوجهگیلاسی چند نوع است؛ از سیاه رنگ تا رنگ سفید واریته های متنوعی دارد. بادمجانی در مناطقی از یزد به رنگ کاملا سفید وجود دارد که ممکن است خیلی از ما ندیده باشیم. از طریق سرمایه گذاری بخش خصوصی در صدد هستیم تا با راه اندازی گلخانه های مدرن بتوانیم محصولات سالم و ارگانیک تولید و به مردم عرضه کنیم. خوشبختانه شهرداری یک نظام توزیع هم دارد؛ فروشگاههای شهروند و میادین میوه و ترهبار. میتوانیم از این طریق به مردم به طور مستقیم سرویس دهیم. اگر کسی خواست به این اماکن برود و مایحتاجش را به دست خودش بچیند، برای او نیز این امکان مهیا خواهد بود. این امر میتواند به زندگی، نشاط و دورهم بودن خانواده ها کمک کند و همچنین یک کار جدید در شهر انجام بشود. ایجاد گلخانههای شهری، موضوعی است که خیلی زمینه های مثبت در آن وجود دارد.
*اعضای شورای شهر تهران چقدر از این برنامه ها اطلاع دارند ؟
-این موضوع گذشته ای چهارساله دارد. بعد از ساخت بوستان ولایت در سال ۱۳۹۰، حوزه معاونت شهرسازی شهرداری تهران به طور پیوسته روی این موضوع کار کرده است. این جمعبندی ها براساس مطالعات ۳، ۴ سال اخیر رخ داده و یک باره و یکشبه نیست. در حقیقت دوستان کم و بیش در جریانش بودند؛ چون نظر داشتند و شورای شهر برای این موضوع مصوباتی دارد. همکاران من در معاونت شهرسازی در حال تکمیل اخذ مصوبات مربوطه هستند.این نکته را تاکید می کنم که ما نمیخواهیم هیچ کاری خلاف مصوبات و مقررات بالادست انجام دهیم . اگر به صحبتهای من در رابطه با بیمارستان دقت کرده باشید، کارهایی که در حال حاضر انجام می دهیم، کارهای دفتری است؛ یعنی توافقنامه، طرح و ... .
* یعنی الان کمیسیون ماده ۵ در حال بررسی طرح است؟
-معاونت معماری و شهرسازی شهرداری تهران وفق ماموریت ذاتی خود و در راستای تهیه طرح های موضعی و موضوعی طرح جامع مصوب شهر تهران، اقدامات لازم را به انجام می رساند.
* آقای دکتر حسینی؛ یعنی رسم است که اول تفاهمنامه امضا کنند، بعد به دنبال مصوبات قانونی بروند؟
-در نشست امضا تفاهمنامه، رئیس شورای اسلامی شهر تهران و رئیس کمیسیون شهرسازی شورا هم حضور داشتند. اینطور که من به عنوان مجری طرح میدانم، معاونت شهرسازی شهرداری دارد کار خود را انجام میدهد. بنابراین روال کار طی خواهد شد و چیزی که خارج از مقررات و ضوابط باشد، انجام نمیدهیم.
* میدانید چرا این را میگوییم؟ وقتی قرار است اتفاق بزرگ خوبی بیفتد، باید گامهایی که از ابتدا برداشته میشود، همان قدر اصولی باشد. وقتی تفاهمنامه امضا میشود اما هنوز کمیسیون ماده ۵ نرفته است، چه می توان گفت؟
-البته مصوباتی وجود دارد که باید براساس طرح جدید به روز شود. اگر از همین یک مورد بگذریم، صحبت شما کاملا درست است. شک ندارم که اگر همه دوستان، چه در شورای عالی معماری و شهرسازی و چه در شورای شهر، در جریان طرح قرار بگیرند - که کم و بیش هستند- با این طرح مخالفتی ندارند ولی از نظر تقدم و تاخر، صحبت شما درست است. نکتهای که اینجا وجود دارد، بحث زمان است. باید دقت کنیم که سازمان انرژی اتمی، این قصد و نیت را داشت. مردم ما الان از نعمت انرژی برق تولیدشده در نیروگاه هستهای بوشهر منتفع شده اند. همه قبول داریم که بحث پزشکی هستهای چقدر میتواند در درمان و پیشگیری از خیلی از امراض سخت کمک کند. این کار فوقالعادهای است که آقای دکتر صالحی در دستور کار خود و دوستانش قرار داده است. قرار بود این اتفاق در زمینی که سازمان انرژی اتمی در یکی از مناطق شمالی تهران داشت، رخ دهد اما هم آقای دکتر صالحی و هم آقای دکتر قالیباف اعتقاد داشتند اگر این حرکت پر خیر و برکت در جنوب شهر رخ دهد، میتواند بسیار بهتر و موثرتر باشد. درنتیجه این موضوع و اینکه اگر تجهیزات چنین بیمارستانی الان هم سفارش داده شود، سه تا سه و نیم سال طول میکشد تا ساخته شود، حتما نیاز بوده که در امضای توافقنامه تسریع شود.
*فکر می کنید تمام اعضای شورا با تمام طرح شما موافق و هم نظر باشند؟
-من به شخصه حداقل ۱۲سال است که با شورا کار کردهام؛ فکر میکنم در این موضوعات یک کمیسیون باید محور شود. آن کمیسیون طرح را بررسی کند، نقطه نظراتش را بدهد و قاعدتا هماهنگی های داخلی شورا با خود دوستان شورا است. آقای شهردار هم گفتند که ما آمادگی کامل داریم طرح را به شورای شهر ارائه دهیم. معاونت شهرسازی ما که به صورت منفرد عمل نکرده است. حتما خوب است درمورد این موضوع با دوستان معاونت شهرسازی نیز صحبت کنید. چون این قسمت از کار از نظر سازمانی در آن حوزه به انجام رسیده است. پس طرحی وجود دارد که من میخواهم آن را اجرا کنم. این طرح، طرحی است که دوستان ما در حوزه شهرسازی روی آن کار کردهاند. اگر باید کاری به صورت رفت و برگشتی انجام شود، حتما شده و میشود. در اینجا هم تا جایی که میدانم، دوستان در حوزه شهرسازی مطالعه خوبی روی طرح انجام دادهاند. ما هم سعی میکنیم در پیادهکردنش، در مقیاس اجرایی، از متخصصین کمک بگیریم و کار خوب ایشان را در حد توان دنبال کنیم.
ارسال نظر