طهورا شهبازی: ۲ دقیقه پس از تیک آف هواپیمای ایران ۱۴۰، موتور سمت راست از کار افتاد. برج مراقبت به خلبان دستور داد به سمت چپ دور بزند و به فرودگاه مهرآباد برگردد. اما خلبان ایزدپناه که احتمال داده در صورت اجرای دستورات برج مراقب به ارتفاع لازم نرسد و با ساختمان‌های مسکونی تهرانسر برخورد کند، ترجیح می‌د‌هد از سمت راست دور بگیرد تا بتواند روی اتوبان بنشیند. او تمامی برنامه هایش را پیاده‌ کرد اما افسوس که قدرت تک‌موتور این هواپیما اجازه ادامه این روند را به او نداد و هواپیمای با کابل فشار قوی برق برخورد کرد و فاجعه اتفاق افتاد.

سقوط و مرگ هر لحظه کابوس ساکنان محله های اطراف فرودگاه مهرآباد است؛ فتح، تهرانسر و سی متری جی. اینجا آسمانش پرنده دارد. پرنده ها غول پیکرند. در هر پروازشان سقفی می شوند برای خیابان. پرنده ها آواز نمی خوانند و صدایشان گوشخراش است. به محض پیدا شدنشان صحبت ها قطع می شود چون صدا به صدا نمی‌رسد. پرنده‌ها مردم‌آزار هستند و مردم محل دل خوشی از آنها ندارند.

محله سی متری جی، جایی در گوشه شهر و در 200متری فرودگاه مهرآباد. فاصله کمی است. یک بلوار بزرگ در میان خیابان تا انتها خودنمایی می کند. در حاشیه خیابان چیزی که به وفور نگاه‌ها را به خود جلب می کند مغازه‌های تجهیزات ماشین است. هواپیماهای فرودگاه مهرآباد عادتشان شده که در هر بار بلند شدن از باند یا فرود آمدن، سری هم به این محله و اهالی آن بزنند.

 

همزیستی با هواپیما

پسر بچه‌ای 3 ساله سوار بر اتوبوس آرام و قرارش را از دست داده است. دیدار با هواپیماهای در حال پرواز در آسمان که فاصله چندانی هم با زمین ندارند شوق پسرک شده بود که راه شهرستانشان تا تهران را طی کند «خاله پس کو هواپیما.»

به محض پیاده‌شدن از اتوبوس بی‌آر‌تی به فاصله تنها چند لحظه هواپیمایی غول پیکر سایه‌ای می شود بر سر مردم. همه با خونسردی به راه خود ادامه می دهند گویی به عبور هواپیما در آن فاصله کم از زمین خو گرفته اند؛ نه لرزه به تنشان می اندازد نه سری به بالا برمی گردانند. فقط به راهشان ادامه می دهند.

پسری جوان از اهالی محل سیگار به دست دم در خانه شان نشسته است، حالت صدایش مثل حالت نگاهش تغییر می کند و انگار این مشکل سال ها روی قلبش سنگینی می کند: «هواپیماها واقعا آسایش را از ما گرفته اند. فاصله خیلی کمی با فرودگاه داریم. برای همین رفت و آمدشان زیاد است واقعا صدایش اذیت کننده است. شب و روز صدا دارد. البته ما دیگر عادت کرده ایم. چون چند سال است که در این محل زندگی می کنیم.»

پیرمردی 80 ساله که گویی سال ها خاک محل را خورده روی سکویی سنگی بی‌حوصله نشسته و درست روبه روی پیرمرد مرد میانسالی روی موتور در حال گپ زدن با او است. وقتی بحث هواپیما مطرح می شود گویی دردی قدیمی در دلش زنده می شود بی آنکه گیرایی صدایش رنگ ببازد، می گوید: «خیلی سال می شه اینجا زندگی می کنیم. از همون اول هواپیماها مزاحم زندگی و مخل آسایش ما بودند. اعصابمان را واقعا خورد می کنند. خواب و آرامش زندگی را از ما گرفته اند.مشکل بسیار است فراوون.» سری به علامت تاسف و با حسرت تکان می دهد.

 

اینجا همه عصبی هستند

از سال ها پیش زمزمه‌ها برای کم کردن فعالیت فرودگاه مهرآباد به راه افتاده بود تا ‌سال ٨٩ که اساسا طرحی در مجلس شورای اسلامی برای انتقال فرودگاه مهرآباد آماده شد و در دستور کار نمایندگان قرار گرفت؛ طرحی که سازمان حفاظت محیط‌زیست هم از آنها حمایت کرده بود. در این طرح دولت موظف شده بود که تا ‌سال ٩٢ نسبت به انتقال این فرودگاه به خارج از تهران اقدام کند.

هر بار که هواپیمایی مهیب از بالای سرشان عبور می کند شوکی عصبی تمام وجودشان را در بر می گیرد. هواپیما اعصابشان را به هم ریخته. در فاصله تقریبا هر یک ربع، یک هواپیما صدایشان را قطع می کند. مرد جوان خودش را روی موتور جابه جا می کند. با دردی که از حسرت های گذشته اش مایه می گیرد، می گوید: «سال 49 اینجا پدرم زمین خریده بود. آن موقع بیشتر زمین‌های اینجا کشاورزی بود. مشکلات زیادی داریم. در محله های اطراف مثلا در محله 13متری فضای سبز وجود دارد ولی در این محل ما حتی یک فضای سبز و محلی برای بازی بچه‌ها نداریم. اینجا همه عصبی هستند. در کشورهای خارجی به مردمی که در نزدیکی فرودگاه زندگی می کنند پولی ماهانه در ازای آسایشی که از آنها گرفته می شود می دهند. اما اینجا از ما پول هم می گیرند.»

مرد جوان از بعضی هواپیماها بدجور عاصی است: «بعضی از این هواپیما صدایشان مثل سوتی جیغ می کشد انگار مویرگ‌های سر آدم در حال پاره شدن است. از وقتی چند هواپیما این اطراف سقوط کرده دیگر امنیت جانی هم برایمان نمانده.»

 

خطر همیشگی سقوط

از همان سالی که هواپیمای c١٣٠ سقوط کرد و هنگام سقوط با یکی از ساختمان‌های شهرک پرواز برخورد کرد، بحث خطرهای ادامه فعالیت فرودگاه مهرآباد در شرایطی که حاشیه آن به فضاهای مسکونی تبدیل شده، بیشتر مطرح شد و تا الان که در میانه سال 93 قرار داریم از انتقال خبری نبود تا اینکه سقوط ایران 140 رقم خورد.

مامور آگاهی محل با فرم مخصوص اداره آگاهی از خلاصی محل از دست فرودگاه می گوید: «استشهاد محلی جمع آوری کرده ایم. درحال انجام کارهای اداری آن نیز هستیم با کمک مردم و پیگیری هایی که انجام دادیم انشاء الله به زودی و تا آخر امسال فرودگاه از این محل منتقل می شود. اینجا شهرک می شود و فرودگاه به فرودگاه امام خمینی منتقل می شود. چون واقعا این وضعیت برای مردم غیر قابل تحمل شده.»

همین دیروز هم البته احمد مسجدجامعی، رییس شورای شهر درباره انتقال فرودگاه مهرآباد گفت: بر اساس قواعد بین‌المللی فرودگاه در خارج از شهرها مستقر هستند و این در حالی است که در سال‌های گذشته (70سال گذشته) فرودگاه مهرآباد در خارج از شهر بوده اما هم‌اینک با توسعه جمعیت و گسترش شهر فرودگاه اشاره شده در مرکز شهر قرار گرفته است.

رئیس شورای شهر تهران گفت: یک پرواز در فرودگاه مهرآباد به اندازه سه هزار وسیله نقلیه آلودگی هوا و صدا تولید می‌کند، در سال‌های گذشته 6 تا 7 مورد هواپیما سقوط کرده است که در یکی از موارد آن هواپیما به برج برخورد کرده بود.

مسجدجامعی خطاب به رؤسای کمیسیون شهرسازی و معماری و همچنین سلامت، محیط زیست و خدمات شهری گفت: پیشنهاد می‌کنم طرح انتقال پروازهای فرودگاه مهرآباد به فرودگاه امام در دستور کار قرار گیرد. فرودگاه حضرت امام خمینی(ره) به لحاظ ظرفیتی که دارد و با توجه به سابقه 10 ساله آن در زمینه پرواز، می‌تواند پروازهای داخلی را نیز مدیریت کند. شورای شهر آمادگی دارند تا با همکاری دولت و مجموعه فرودگاه‌های مهرآباد، پروازهای داخلی را نیز به فرودگاه امام خمینی(ره) منتقل کند که با این کار از آسیب‌های جدی در شهر نیز رها خواهیم شد.

 

کابوس شبانه هواپیما

اما تا شورای شهر تصمیم بگیرد فکری برای فرودگاه مهرآباد بکند، اهالی همچنان در ترس و اضطراب زندگی می کنند. محل و خانه‌ها، گذشته‌های دور را یادآور می شوند. کوچه‌های تنگ و باریک با یک جوی کوچک در میانشان که آب کمی در آن جاری است. خانه ها به هم چسبیده و در یک ردیف طبقاتی قرار دارند. ساختمان‌هایی که گرد کهنگی را از محل پاک کرده باشند به ندرت به چشم می آید. ساختمان‌ها به علت رفت و آمد مکرر هواپیما اجازه بالا‌رفتن از 4 طبقه بیشتر را ندارند.

خانمی که دست پسر کوچکش را محکم در دست دارد، می گوید نگران است. نگران اینکه در این چند سالی که به این محل آمده صدای مهیب هواپیماها روی روان فرزندش تاثیر مخربی نداشته باشد. نگران است که مانع تمرکز فرزندش می شود تا درسش را بخواند. مادر با آهی از صدای گریه شبانه فرزندش می گوید که پشت سر صدای مهیب هواپیما از اتاق او بلند می شود. می گوید خودم شب ها را یک جور سر می کنم فقط نگران این بچه هستم.

پمپ بنزین محل انباشته از ماشین‌های مختلف است. سرباز جوان زیر درختی در گوشه پمپ بنزین پناه گرفته تا از انوار مستقیم خورشید که گرما بر زمین می بارید در امان باشد. از بی خوابی‌های شبانه‌اش می‌گوید. از شیشه‌هایی که از صدای مهیب هواپیما در امان نیستند و به لرزه در می آیند: «بعضی از هواپیماها موتورشان را یک کیلومتر مانده به زمین خاموش می کنند که باد در موتورها جمع می شود صدای مهیبی دارد. و خوراک شب است که آدم را بترساند.»

 

مهرآباد مهمان یکی دوروزه یا همسایه قدیمی؟

اما این تنها مشکلی نیست که ماندن فرودگاه مهرآباد در تهران برای شهر ایجاد کرده. ترافیک سنگین و همچنین نقشی که این فرودگاه در آلودگی هوای تهران دارد مشکلات دیگری است که رفتن مهرآباد از تهران را مهم جلوه می‌کند. کارشناسان می‌گویند هر فروند هواپیما در هر بار نشست و برخاست معادل آلودگی سه‌هزار خودرو، آلودگی تولید می‌کند.

٩‌سال پس از حادثه هواپیمای c١٣٠، حادثه خونین و مرگبار یکشنبه ثابت کرد فرودگاه مهرآباد برای این منطقه تنها آلودگی صوتی و زیست‌محیطی ندارد، مرگ و حادثه هم به زندگی آنها پیوند خورده است.