به گزارش پارس به نقل از خراسان، رویکرد آمریکا در قبال ایران به خصوص در حوزه برنامه هسته ای و شبکه تحریم هایی که علیه کشورمان وضع شده چه تغییری کرده است؟ آیا فضایی که هم رسانه های داخلی و هم غربی پس از اولین دور مذاکرات تیم جدید هسته ای ایران با ۱+۵ از آن به عنوان فضای مثبت یاد می کنند، توصیف کننده واقعی شرایط موجود است؟ یا زیر پوست خبرها و تحلیل های بزرگنمایی شده رسانه ای واقعیت های دیگری وجود دارد که دیده نمی شود یا دقیق تر بگویم کمتر دیده می شود؟


تامل در اظهارات اخیر « وندی شرمن» مسئول تیم آمریکایی در مذاکرات هسته ای ایران و ۱+۵ که برخی به او « شاه کلید آمریکا» در مذاکرات لقب داده اند شاید پاسخ را روشن کند: « پیشنهاد واشنگتن تخفیف « بسیار محدود» ، « موقت» و « برگشت پذیر» در تحریم هاست.


درحالی که شاکله اصلی تحریم ها که همان تحریم های بانکی و نفتی هستند همچنان باقی می مانند چرا که برای دستیابی به یک توافق جامع به این تحریم ها نیاز است. » شرمن همان کسی است که طی ۲ سال اخیر به نمایندگی از آمریکا در مذاکرات ایران و ۱+۵ حاضر می شود تا لااقل در حوزه شکلی، با وجود این که ایران تغییراتی در اداره پرونده هسته ای خود داده است و آن را به وزیرامورخارجه سپرده است، آمریکا کماکان بدون تغییر در مذاکره کننده ارشد به مذاکرات بیاید. اما گذشته از این شباهت شکلی، آن چه می تواند ما را در رسیدن به پاسخ پرسش ابتدایی رهنمون شود، تاکید آمریکا بر ثابت بودن تحریم های نفتی و بانکی است. جایی که علاوه بر بحث به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران مهم ترین چالش ایران با ۱+۵ و به خصوص آمریکاست. چرا که بسیاری از این تحریم ها به صورت یکجانبه و بدون مجوزهای شورای امنیت و سازمان ملل و تنها با فشار آمریکا بر ایران اعمال شده است.


به بیان دیگر با وجود فضای مثبتی که رسانه ها از مذاکرات ایران و ۱+۵ ترسیم کرده اند و حتی خود مقامات آمریکایی هم از آن یادکرده و با اشاره به دور اول مذاکرات ژنو گفته بودند که « تاکنون ایران تا این حد صریح و جدی نبوده است» اما باید گفت در خوشبینانه ترین حالت ممکن، آمریکا هنوز حاضر نشده حتی در مقام اظهارنظر به موضوع لغو تحریم های یکجانبه بانکی و نفتی ورود پیدا کند.


در مقابل اما آن چه از سوی مقامات آمریکایی درباره این دسته از تحریم ها عنوان شده تنها یک نکته مهم و اساسی است و آن هم این که « از لغو تحریم های بانکی و نفتی خبری نیست. » جک لو وزیر خزانه داری، چاک هیگل وزیر دفاع و وندی شرمن معاون وزیرخارجه و رئیس تیم مذاکراتی آمریکا تنها تعدادی از مهم ترین مقامات این کشور هستند که طی ۳ هفته گذشته (پس از دور اول مذاکرات در ژنو) تاکید کرده اند که آمریکا برنامه ای برای لغو این تحریم ها ندارد. حدود یک ماه پیش نیز باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا به نوعی دیگر همین اظهارات را گفته بود و تاکید کرده بود که « این تحریم ها هستند که ایران را پای میز مذاکره نشانده است. » با وجود چنین اظهاراتی این پرسش به ذهن متبادر می شود که « آیا لغو تحریم های بانکی و نفتی خط قرمز آمریکاست؟ »


پاسخ به این پرسش مهم و راهگشا را شاید باید در این جمله مارک دوبوویتز، سناتور آمریکایی پیدا کرد: « مهم ترین نگرانی من این است که اگر آمریکا آجری را از شبکه تحریم های اعمال شده علیه ایران حذف کند دیگر نمی توان آن را سرجایش نشاند. من پیشنهاد می کنم بخشی از پول های ایران که بلوکه شده است را برای کمک مالی به ایرانی ها آزاد کنیم. » (نیویورک تایمز ۱۷ اکتبر ۲۰۱۳)


آمریکا چه بیم آن داشته باشد که لغو هرکدام از تحریم های یکجانبه اعمال شده علیه ایران، به سست شدن شبکه تحریم ها بینجامد وچه این که لغو این تحریم ها را خط قرمز خود بداند، نکته مهم این جاست که دولت اوباما باوجود همه شعارهای زیبا و فضاسازی های رسانه ای که انجام داده است، هنوز حتی لغو مهم ترین تحریم های اعمال شده علیه ایران را به زبان هم نیاورده است. این در حالی است که سیاهه خواسته های طرف مقابل به ویژه آمریکا طی هفته های اخیر از تعلیق بخشی از فعالیت های غنی سازی از سوی ایران تا پذیرش پروتکل الحاقی و… را شامل شده است.


با این حال نکته نگران کننده دیگر در این موضوع آن جاست که بلافاصله بعد از دور اول مذاکرات ژنو، روزنامه نیویورک تایمز که نزدیک به دولت اوباما محسوب می شود، در گزارشی که اظهارات مارک « دوبوویتز» بخشی از همان گزارش بود، مدعی شد که دولت آمریکا در حال سبک و سنگین کردن طرحی است که با آزادسازی بخشی از پول های بلوکه شده ایران در بانک های جهانی، « نیش» تحریم ها را کم کند.


آن چه در این گزارش کمتر مورد توجه قرار گرفت در حقیقت به کار بردن این جمله توسط نویسنده نیویورک تایمز بود که: « to ease the pain of sanctions on Tehran» ، یا به بیان دقیق تر به افکار عمومی راه یافت، " کاهش درد تحریم ها" علیه ایران بود و نه کاهش تحریم ها. آن چه در این سناریو دنبال می شد و می شود، نوعی تحریم در تحریم یا تحریم ثانویه است.


به این معنا که در قبال برآورده شدن خواسته های هسته ای غرب در مذاکره با ایران، به جای آن که تحریم های شورای امنیت و یکجانبه را لغو کند به شبکه تحریم های یکجانبه بانکی و نفتی که به گفته « وندی شرمن» « شاکله اصلی تحریم ها علیه ایران» هستند دست نمی زند و به جای آن پولی که درقبال فروش نفت ایران دربانک های جهانی بلوکه شده است را تحت شرایط خاصی به ایران پس می دهد.


این فضا که نوعی انحراف در مذاکرات و گام های متقابل محسوب می شود و به طور جدی تری ابتدا از سوی محافل کارشناسی و رسانه ای و سپس مقام های سیاسی مطرح شد و همچنین خودداری مقامات این کشور از اظهارنظر درباره لغو تحریم های اصلی، نشان دهنده این واقعیت است که زیر پوست فضاهایی که در رسانه های غربی شاهد هستیم، آمریکا کماکان، لااقل تاکنون، حاضر به تغییر رویکرد خود نشده است.


واقعیت این است که نگاه آمریکا به تحریم هایی که علیه ایران اعمال شده نگاه ساختاری و بنیادی است. این شرایط باعث شده تا بتوانیم کمی واقعی تر به مذاکرات امروز نگاه کنیم و همان طور که سخنگوی اشتون اعلام کرده منتظر مذاکراتی « سخت» و « پیچیده» در ژنو باشیم. شاید به همین دلیل باشد که وزیر امورخارجه کشورمان به فرانس ۲۴ گفته « عدم توافق در ژنو به معنای « فاجعه» نیست. » حق با ظریف است.


مذاکرات هسته ای راه طولانی است که گردنه های سخت و پیچ های تندی دارد و باید پای میزمذاکره آن را طی کرد و البته نباید فراموش کرد که روز اول قرار نیست همه خواسته های ما را دو دستی به ما تقدیم کنند ما باید از درون قوی باشیم تا « بچه های خودمان» بتوانند آن ها را مجاب به رفتاری منطقی کنند پس باید همچنان امیدوار بود.