به گزارش پارس به نقل از تسنیم، وسط صحن علنی مجلس بود که روح الله حسینیان جواب تلفن ما را داد و توانستم با او صحبت کنیم. تا از ۱۳ آبان ۵۸ گفتم، ما را به دفترش در مرکز اسناد انقلاب اسلامی دعوت کرد.

در یک روز بارانی با کمی تأخیر به دفترش رسیدم که با لبخندی گفت: " می دانستم به خاطر باران با تأخیر می آیید" . مثل اینکه نسبت بین" باران" و" تأخیر" یکی از واضحات به حساب میاد.

حسینیان کسی است که بعد از پذیرفتن مسئولیت ریاست مرکز اسناد، کتاب های زیادی را در مورد انقلاب به چاپ رسانده است. آخر مصاحبه، چند تا از کتاب ها را آورد و اسنادی را در مورد روزگار ایران در همان سال های ۵۸ به ما نشان داد. سندی که نشان می داد به رادیو ایران ابلاغ کردند تا تبعید امام خمینی (ره) در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ را اعلام کند. رادیو ایران اعلام کرده بود: " طبق اعلام موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارزی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ ۱۳ آبان ماه ۱۳۴۳ از ایران تبعید گردید. "

در این سند آمده بود: پس از تبعید امام خمینی کاردار سفارت آمریکا طی پیامی به آمریکا اظهار خوشحالی کرد و نوشته بود: " سرانجام ما توانستیم از شر آن پیرمرد که چوب لای چرخ ما می گذاشت، راحت شویم. کله گنده محلی دستور اخراج او را داده بود. در حال حاضر او در یکی از هتل های درجه دو ترکیه اقامت دارد. "

روح الله حسینیان در کارنامه اجرایی خود مسئولیت هایی همچون مشاور رئیس جمهور در دولت نهم، دادستان دادگاه ویژه روحانیت تهران، جانشین نماینده دادگاه انقلاب در وزارت اطلاعات را دارد و در دورانی که حجت الاسلام ری شهری مسئولیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، به دادستانی رفت و مسئولیت قائم مقام دادستان انقلاب اسلامی در وزارت اطلاعات را بر عهده گرفت. حسینیان در انتخابات مجلس هشتم شورای اسلامی نیز کاندیدای شهر تهران بود که توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و همچنین به مجلس نهم نیز راه یافت و بر کرسی کمیسیون اصل نود تکیه زد.

حجت الاسلام حسینیان ابتدای مصاحبه در مورد خیانت های آمریکا در ایران و سایر کشورها گفت. ماهیت آمریکا را از آنجا گفت که آنها به سرزمینی رفتند که صاحبخانه اش سرخپوست ها بودند. علی رغم مهربانی سرخپوست ها، آمریکایی ها کمترین کاری که می کردند، کشتار و قتل عام آنها بود.

حسینیان در مورد ثروت صهیونیست ها در آمریکا نیز گفت: سرمایه داری در آمریکا اصل است، به همین خاطر اکثر ثروت آمریکا در گروه های اقتصادی خاصی جمع شده که اکثر این ها هم صهیونیست ها و یهودی ها هستند. پس این هم جزیی از ماهیت سرمایه داری آمریکایی هاست. سرمایه دار دنیا را به دیدگاه سرمایه و منفعت نگاه می کند، یعنی عینک آن عینک سود و منغعت است لذا اصلاً نمی تواند شعارهایی مانند حقوق بشر، عمل بشر دوستانه و امثال این ها را محقق کند.

وی همچنین به سیاست های سازشکارانه دولت اصلاحات اشاره کرد و گفت: نتیجه تعلیق و نتیجه برخورد مسالمت آمیز آقای خاتمی که اعلام کرد می خواهیم یخ های عدم اعتماد بین ایران و آمریکا را ذوب کنیم، این شد که بوش ایران را به عنوان" محور شرارت" شناخت.

حسینیان می گوید" محور شرارت" یک فحش سیاسی نیست. محور شرارت از دید آنها بار حقوقی دارد. یعنی آنها می توانند به کشوری که محور شرارت است و همه دنیا را به آشوب می کشاند و امنیت را به خطر انداخته است، حمله کرده و آن کشور را اشغال نظامی کنند. بنابراین در هر جایی که بعد از انقلاب ایران حسن نیتش را نشان داده، می بینیم که سخت گیری بیشتری در مقابل انقلاب شکل گرفته است.

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی همچنین در مورد سندی از سخنان امام خمینی (ره) در مورد خصوصیات مأموران مذاکراه کننده با آمریکا صحبت کرد و گفت این سند هنوز منتشر نشده است و در آینده اگر صلاح باشد، در مرکز اسناد این سند را منتشر می کنیم. وی در این مورد سخنان امام خمینی در این باره گفت: الان یادم افتاد که همان موقع ها سندی را دیدم و اگر لازم باشد، ممکن است که منتشر شود. در آن سند یکی از مقامات از حضرت امام یک سوالی کرده بود که درباره یک مساله خاص با آمریکا مذاکره کنند. حضرت امام ۳ تا شرط قائل شده بودند، دو تا شرط آن فنی بود ولی یک شرط آن خیلی مهم بود. الان مهم ترین زمان گفتن آن است. فرموده بودند کسانی که می خواهند مذاکره کنند باید قلب آن ها مالامال از کینه از آمریکا باشد.

متن زیر مشروح گفت وگوی خبرگزاری تسنیم با روح الله حسینیان است:

* تسنیم: بسم الله الرحمن الرحیم. آقای حسینیان! یکی از بحث هایی که کارشناسان مسائل سیاسی در مورد رفتار آمریکا در برخورد با سایر کشورها مطرح می کنند عدم تحقق وعده های آمریکا است و فریبکاری و خیانت آمریکا در مقابل کشور یا اشخاصی است که به آمریکا اعتماد می کنند. به عنوان مثال دکتر مصدق با نگاهی مثبت و معتمدانه به آمریکا نگاه می کرد ولی آمریکا از این نگاه مصدق سوءاستفاده کرد و در نهایت هم کودتای ۲۸ مرداد را علیه مصدق انجام دادند. ابتدا بفرمایید چرا نمی توان با نگاه مثبت و اعتماد به آمریکا نگاه کرد؟ و همچنین مصادیق دیگری از اینگونه رفتارهای آمریکا را بفرمایید.

- حجت الاسلام حسینیان: بسم الله الرحمن الرحیم. من اشاره ای به این داشته باشم که چرا آمریکا اینگونه است؟ به قول شما خائن است. به وعده های آمریکا نمی شود اعتماد کرد. متأسفانه در این زمینه و در پاسخ به این چرایی کمتر بحث شده و آن این است که ماهیت آمریکا چیست؟ تعبیر معروفی است که می گوید: " نیش عقرب نه از ره کین است؛ اقتضای طبیعتش این است" .

آمریکا ماهیتاً قابل اعتماد نیست. چرا؟ به دلیل اینکه ماهیت آن بر ۴ مبنا شکل گرفته است؛ ماهیت آمریکا در آپارتاید، کاپیتالیسم، امپریالسیم و میلیتاریسم شکل گرفته است. اگر شما به تاریخ تأسیس آمریکا مراجعه کنید می بینید که عده ای دنیا طلبِ زر طلب از اروپا مهاجرت کردند و به قاره تازه کشف شده آمریکا رفتند. چه کردند؟ اول کشتن صاحبان خانه - بالاخره سرخپوستانی که در آن جا زندکی می کردند، زندگی اجتماعی داشتند و آمریکا محل زندگی شان بود - را آهسته آهسته شروع کردند. کسانی که بسیار مهربانانه با این مردم مهمان ناخوانده رفتار می کردند، ولی آنها کشتار سرخپوستان را شروع کردند تا جایی که با سیاست های سرکوب و سیاست های دمدمی مزاجانه روسای جمهور آمریکا، سرخ پوستان را قتل عام کردند.

در زمان جکسون - نه این جکسون اخیر- جکسون که نهمین رئیس جمهور آمریکا بود؛ آنقدر سرخپوستان را کشتند که نام آن را" عصر ازاله" گذاشتند، " عصر ازاله" یعنی نابود کردن سرخپوستان. رئیس جمهور بعدی قانونی را وضع کرد که این ها را در داکوتا مجتمع کرد تا در یک محدوده جغرافیایی زندگی کنند. هنوز جوهر این قانون خشک نشده بود، به دلیل کشف ذخایر طلا در آنجا، گفتند که این ها را باید از وطن بیرون کنند و به خاطر اینکه آنها نمی رفتند شروع به کشتن آنها کردند. یعنی تاریخ، یک تاریخ جنایت آمیزی از کشتار و قتل عام رنگین پوستان و سرخپوستان است.

قانون برده داری در آمریکا شکل گرفت. از جاهای مختلف با برده هایی از آفریقا و خریدن اسرایی که به دست بعضی از سران آفریقایی اسیر شده بودند به آمریکا می آمدند. برده ها را شکار می کردند و آنها را با کشتی هایی جابجا می کردند و آنها را مانند کتاب روی هم می خواباندند. ۲۵ درصد آنها تا به آمریکا برسند می مردند و آمریکایی ها کسانی را که می مردند را به عنوان خوراک ماهی ها به دریا پرت می کردند. ۳۰درصد این ها وقتی به مزارع می آمدند، کشته می شدند. وقتی که تاریخ سیاهان آمریکا را مطالعه کنید که تاریخ بسیار ناراحت کننده و غم انگیزی است، می فهمید که این آمریکایی ها چه موجودات جنایتکاری هستند.

قانون لینچ کردن، لینچ از عنوان شخصی به نام سرهنگ لینچ گرفته شد که در یکی از جنگ های استقلال طلبانه هر کسی را که به ذهنشان می رسید در همان کوچه و خیابان دستگیر و و محاکمه و اعدامش می کردند. این به لینچ معروف است. این قانون در مورد سیاهان آمریکایی مرسوم شد که مردم، سیاهان را می گرفتند و در همان کوچه و خیابان آتش می زدند، دست ها را قطع می کردند و در بشکه های ذوب شده قیر می کشیدند. سیاه پوستان را محکوم می کردند و آنها را در رودخانه می سی سی پی می انداختند. تاریخ آمریکا پر از تبعیض است.

درست است که قوانین برده داری لغو شد، ولی الان سرخپوستان و سیاه پوستان به عنوان شهروند درجه ۲ حساب می شوند. این روحیه و فرهنگ در بین مردم آمریکا، یک امر طبیعی شد. لذا قانون کاپیتولاسیون که در ایران حاکم می کنند، از این دیدگاه است. زیرا خود را نژاد برتر می دانند و تلاششان در این است که با ماها مانند انسان های درجه ۲ برخورد کنند و به خاطر همین قانون کاپیتولاسیون را به ایران تحمیل می کنند.

*** اجرای قانون کاپیتالاسیون توسط آمریکا در بسیاری از کشورها***

* تسنیم: بنده در مورد نحوه ورود آمریکا که مطالعه می کردم به نوعی می توان گفت که آمریکایی ها در هر کشوری وارد می شدند به دنبال اجرای قانون کاپیتولاسیون بودند و در خیلی از کشورها این کار را به انحاء مختلف انجام دادند.

- حجت الاسلام حسینیان: بسیاری از کشورها.

* تسنیم: این تفکر امپریالیستی و خودبرتربینی آمریکا باعث می شود که چنین خطی را در کشورهای مختلف دنبال کنند و یا در دایره آپارتاید قرار می گیرد؟

- حجت الاسلام حسینیان: این تفکر آپارتایدی آمریکاییان است. جزء دوم ماهیت آمریکایی ها سرمایه داری است، یعنی همه چیز را برای سرمایه دار شدن عده ای خاص می خواهند لذا روابط و دیدگاهشان با کشورهای دیگر بر مبنای منافع مادی و سرمایه داری است.

شما نگاه کنید، با یک کشور رابطه برقرار می کنند. به عنوان مثال با لیبی رابطه برقرار می کنند و در این ارتباط تا امکان دارد مانند گاو شیرده آن دولت را می دوشند، همین که به نظرشان رسید که این گاو شیرده دیگر به دردشان نمی خورد یا اینکه چیز دیگری به نظرشان رسید که به دردشان می خورد، خیانت می کنند و کمک می کنند تا آن کشور را از پا در بیاورند و مراکز تجاری، سیاسی و نظامی آنها را بمباران می کنند تا گروه دیگری که روی کار می آیند را با خودشان هماهنگ کنند.

*** اکثر ثروت آمریکا برای صهیونیست هاست***

سرمایه داری در آمریکا اصل است، به همین خاطر اکثر ثروت آمریکا در گروه های اقتصادی خاصی جمع شده که اکثر این ها هم صهیونیست ها و یهودی ها هستند. پس این هم جزیی از ماهیت سرمایه داری آمریکایی ها هست. سرمایه دار دنیا را به دیدگاه سرمایه و منفعت نگاه می کند، یعنی عینک آن عینک سود و منغعت است لذا اصلاً نمی تواند این شعارهایی مانند حقوق بشر، عمل بشر دوستانه و امثال این ها را محقق کند.

شما تمام این دکترین هایی را که روسای آمریکا در نظر گرفتند را ببینید. دکترین کِندی این بود که در جنگ سرد برای نیفتادن کشورهایی که در حیطه قدرت آمریکا بودند، باید آنها یاری و کمک کرد تا در مقابل کمونیست بایستند. این ها برای چه بود؟ فقط برای منافع خودش بود. اصلا نگاه بشر دوستانه در وجودشان خشک شد، زیرا ماهیتشان، ماهیت سرمایه داری است.

بخش سوم از ماهیت آمریکا « امپریالسم» است، یعنی دنیا را به عنوان اقمار خودشان می بینند. دنیا را به عنوان جزیی از خاک خودشان نگاه می کنند. حتی در دوره به اصطلاح انزواطلبی آمریکا که توسط پنجمین رئیس جمهور آمریکا به نام ماناروئه پایه گذاری شد - نزدیک به یک قرن آمریکا فقط چشم به قاره آمریکا و نیمکره غربی داشت- شما اگر فقط جنایاتشان را نگاه کنید می بینید که چه کرده اند.

در همان دوره که می گویند ما دخالتی در غیر از کشورهای آمریکا نباید داشته باشیم، آمدند در همان دوره فیلیپین را از اسپانیا خریداری کردند. فیلیپینی که در حال مبارزه برای رهایی بود. به محض رهایی آمدند آمریکایی ها آنجا را خریدند و کشتن مردم فیلیپین را شروع کردند. ۲۰۰ هزار نفر را قتل عام کردند، فقط به خاطر اینکه آنجا را به یک پایگاه نظامی و پایگاه سوخت رسانی کشور آمریکا تبدیل کنند که اقتصاد آن در حال رونق پیدا کردن بود.

بعد از آنکه در فیلیپین مستقر شدند، آمدند به جزایر جنوبی آن کشور که مسلمان نشین بود و قتل عام را شروع کردند. تاریخ از جنایات آمریکایی ها نسبت به مسلمان ها پر است. علی مورو رهبر جبهه آزادی بخش مسلمانان در مورو بود؛ به این بنده خدا قول دادند که استقلالشان را به رسمیت بشناسند، ولی دستگیرش کردند و به شهادت رساندند و خانواده اش را تماما قتل عام کردند تا از آنها هیچ کس باقی نماند و ۲۰ هزار مسلمان را به این شکل به قتل رساندند.

فرمانده نیروهای نظامی، ژنرال مکتور بود؛ آمریکایی ها می آمدند مردانشان را می کشتند و مزارع شان را آتش می زدند و خانه ها را با خاک یکسان می کردند تا جایی که جنوب فیلیپین تا مدت ها با کمبود مرد روبرو بود که زن های بیچاره خودشان همه کارها را باید انجام می دادند. یک سری جنایت های این طوری انجام دادند.

در همان دوره ای که آمریکایی ها در همان آمریکا و نیمکره شمالی مشغول استعمار بودند - می خواهم بگویم وجودشان این گونه است- ساندینیو رهبر همین ساندینیست هایی که در نیکاراگوئه هنوز هم مبارزه می کنند، یک رهبر ساده و بومی و آزادی طلبی بود که می خواست مستقل شود. سفارت آمریکا او را دعوت کرد که بیاید آنجا مذاکره کنند. در همان سفارت او را به رگبار بستند و کشتند. یعنی این ها آدم های قابل اطمینانی نیستند و همیشه دستشان در توطئه و فریب و خیانت بود.

بنابراین ماهیت آمریکا بر ۴ پایه آپارتاید، کاپیتالیسم و امپریالسیم و میلیتاریسم است، یعنی بر پایه سلاح و جنگ طلبی شکل گرفته است. علت آن هم مشخص است، به خاطر سرمایه خودبرتر بینند و امکانات و سرمایه هم دارند، به همین خاطر دنبال تجاوز به کشورهای دیگرند.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی یک کتابی تحت عنوان" سرکوب امید" چاپ کرد که فقط شما ببینید چقدر از حمله، اشغال و بمباران و خیانت نسبت به کشورهای دیگر در آمریکا ثبت شد. در طول حدود ۱۰۰ سال نزدیک به ۴۰۰ حمله و اشغال و دخالت نظامی در کشورهای دیگر را به ثبت رساند. بنابراین ما هم باید با این دید به آمریکاییان نگاه کنیم. بله! نسبت به ایران هم خارج از این چهاچوب نباید باشد، آن رفتاری که نسبت به ایرانیان داشته چهارچوب است و ماهیت آمریکا بود که با ایران اینگونه رفتار کرد.

*** بزرگترین خیانت آمریکا بعد از انقلاب" جاسوسی" بود***

* تسنیم: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی آمریکا در برخورد با دولت هایی که سکان دیپلماتیک کشور را بر عهده داشتند، مشاهده می شود که آمریکایی در موضوعات مختلف وعده هایی را دولتمردان را می دهند ولی با وجود همکاری دولتمردان ایرانی با آمریکایی ها، باز آمریکا با فریب و دروغ از انجام تعهدات خود سرباز زد. به عنوان مثال در قضیه گروگان های آمریکایی در دولت آقای هاشمی رفسنجانی. اما بعد از اینکه ایران به امریکا کمک کرد ما دیدیم که آمریکایی ها چشم خود را بستند و گفتند ما نمی توانیم کاری را برای ایرانی ها انجام بدهیم! نمونه هایی از وعده های آمریکا به ایران که در دوران بعد از انقلاب اسلامی داده شد، ولی آنها با فریب و نیرنگ و یا دروغ از انجام تعهدات خود سرباز زدند را اگر در خاطرتان هست، بفرمایید.

- حجت الاسلام حسینیان: بعد از انقلاب اسلامی اگر بخواهیم خیانت های آمریکا را بشماریم، بسیار است. مهمترین خیانت آمریکا بعد از انقلاب اسلامی، جاسوسی در ایران بود. قبل از انقلاب می توان گفت که ایران یکی از اقمار آمریکا بود و اجازه داشت هر کاری دلش بخواهد انجام دهد، اما در مدت کوتاهی انقلاب به پیروزی رسید.

جالب است بدانید که کنفرانس" گواتلو" که دو، سه ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در گواتلو فرانسه - جزایری که متعلق به فرانسه بود- بین کشورهای صنعتی برقرار بود، سخن کارتر این بود که ما دیگر نمی توانیم از شاه حمایت کنیم، اما باید از پیروزی آیت الله خمینی جلوگیری کنیم. به هر حال آنها نتوانستند و خدا اراده دیگری داشت، تمام تلاش خود را هم کردند و حتی ژنرال هایزر را به ایران فرستادند که بتوانند با کمک او برای جلوگیری از انقلاب اسلامی کودتایی را در ایران شکل دهند، ولی آنقدر قدرت انقلاب در هم شکننده بود و خداوند اراده خودش را قطعی کرده بود که دیگر آنها نتوانستند کاری کنند.

*** اسناد لانه جاسوسی نشان داد آمریکا اشخاص زیادی را خریداری کرده بود***

به محض اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، خیانت ها و دخالت های داخلی شان شروع شد. شما اسناد لانه جاسوسی را مطالعه کنید. چه افرادی را خریداری کردند، چه افرادی را که پول دادند تا مجله در ایران درست کنند و چه افرادی را خریداری کردند تا اطلاعات آنها را بگیرند و در درون انقلاب اسلامی نفوذ دهند.

*** نوری زاده از طرف سفارت آمریکا جذب شده بود***

* تسنیم: شاید یکی از نمونه هایی که در مورد به خدمت گرفتن و خریداری کردن شخصیت ها بشود اشاره کرد، بنی صدر است. زیرا یکی از شرکت های اقتصادی وابسته به سفارت آمریکا یک ماه قبل از ورود بنی صدر به همراه امام خمینی به تهران با بنی صدر تماس گرفتند تا وی به عنوان مشاور اقتصادی به سفارت کمک کند و ماهیانه هم ۱۰۰۰ دلار حقوق بگیرد. نمونه های دیگری را در اسناد لانه جاسوسی کشف شده است؟

- حجت الاسلام حسینیان: بنی صدر و همین نوری زاده ای که الان جزو اپوزیسیون خارج از کشور است. بله! افراد مختلفی هستند که آنها را خریداری کردند و با آنها تماس گرفتند، از جمله وزیر دولت موقت. به هر حال یکی از وزرا که سخنگوی دولت موقت بود. با اینکه دولت موقت رابطه حسنه ای با آمریکا داشت و از منافع آمریکا در ایران حفاظت می کرد در عین حال جاسوس آمریکا بود که در قضیه لانه جاسوسی اسنادش بیرون آمد که آن فرد دستگیر و به زندان محکوم شد.

از دیگر نمونه هایی که می توان اشاره کرد، نقش اساسی آمریکا در کودتای نوژه است؛ در کودتای نوژه آمریکا نقش اساسی در انتخاب بعضی از افسران ارتش سابق داشت که تصمیم گرفتند این کودتا را اوایل انقلاب اسلامی به وجود آورند. در جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران، آمریکاییان تمام امکانات خود را که توسط آواکس ها و ماهواره ها می گرفتند و به عراق تحویل می دادند که اسناد آن بعد از سقوط صدام کشف شد و خود آمریکایی ها هم اعتراف کردند. حتی تمام نقل و انتقالات ما به درون جبهه ها را به صدام می رساندند و او را مطلع می کردند که تجمع نیروهای ما در کجاست. علاوه بر اینکه در همان مدتی که ما با عراق در حال جنگ بودیم، اسم صدام را از لیست تروریست ها خارج کردند و در برنامه کشاورزی در شمال بصره با صدام به توافق رسیدند.

با اینکه آمریکایی ها ادعای حقوق بشر می کردند و با این که از بمباران شیمیایی نیروهای ما و بعضی از شهرهای ما اطلاع داشتند، اما چشمشان را بستند. این ها که در جریان سوریه دم از حقوق بشر زدند و گفتند که سوریه از خط قرمزهای آمریکا گذشته و سوریه را متهم به استفاده از سلاح های شیمیایی کردند، استفاده گسترده و قطعی صدام از سلاح های شیمیایی را نادیده گرفتند. حتی شرکت های اروپایی صدام را حمایت می کردند و توافق کردند که با هم تسلیحات را بسازند.

اکنون مگر اسرائیل دارای چند صد کلاهک هسته ای نیست؟ پس چرا آمریکا از این کشور حمایت می کند؟ و چرا نسبت به چیزی که در ایران ثابت نشده است، آنقدر حساسیت نشان می دهد و تلاش می کند؟ این دوگانه و متضاد برخورد کردن همه نشانه این است که ماهیت جمهوری اسلامی با ماهیت آمریکا یک تناقض ماهوی است. نه اینکه ما آمده ایم و رژیم شاه که وابسته به آمریکا بوده است را سرنگون کرده ایم. آمریکا از این جهت از ما عصبانی است.

خیلی از رژیم ها می آیند روی کار و رژیم های وابسته به آمریکا را سرنگون می کنند. الان شما داخل کشورها را می بینید. در مصر بالاخره رژیم حسنی نامبارک را سرنگون کردند ولی روابط همچنان حسنه باقی ماند. در لیبی هم همین اتفاق افتاد و خیلی سفت تر و محکم تر این روابط درست شد. چرا با انقلاب هیچ سازگاری ندارند و با بهانه های مختلف و کارهای مختلف از سکوت و چشم بستنشان، از حمایت از ضد انقلاب و غیره کارشکنی می کنند؟

شما به همین جریان فتنه نگاه کنید. چقدر آمریکایی ها از جریان فتنه حمایت کردند؟ نزدیک به ۷میلیارد دلار در جریان فتنه خرج ضد انقلاب و رسانه هایشان و مبارزه با نظام انقلاب اسلامی کردند. این ها همه نشانه این است که آمریکاییان ماهیتا نمی توانند با نظام جمهوری اسلامی جمع شوند.

*** همکاری ایران در پرونده هسته ای و بهانه های آمریکا***

* تسنیم: کشورهای غربی و به خصوص آمریکا در دولت اصلاحات جنجال رسانه ای راه انداختند تا اینکه البرداعی دو بار به ایران مراجعه کرد و در نهایت گزارش خود را به شورای امنیت و سازمان انژری اتمی داد و تأکید داشت که هیچگونه فعالیت غیر صلح آمیزی در ایران نیست، ولی دوباره رسانه های آمریکایی و دولتمردان آمریکایی جوسازی کردند تا اینکه فعالیت هسته ای به سمت تعلیق رفت، این در حالی بود که آنها اگر به این دست یافتند که فعالیت های ایران صلح آمیز است همکاری های بیشتری را در این زمینه سوخت هسته ای با ایران داشته باشند، ولی آمریکا بالاخره پرونده هسته ای ایران را به شورای امنیت کشاند و ما مجبور به تعلیق شدیم. این مسئله یکی از مواردی است که در دولت اصلاحات اتفاق افتاد و ما دیدیم آمریکا هیچ گاه پای وعده های خود نخواهد ایستاد. نمونه های دیگری از عدم تحقق وعده های آمریکا در دوره های مختلف دارید؟

- حجت الاسلام حسینیان: آن چیزی که شهرت پیدا کرد این بود که رسما آمریکایی ها کار شکنی کردند. این ماجرا برای همان زمانی بود که به اصطلاح بین ایران و کشورهای غربی بر سر یک مدالیته ای برای پاسخ گویی به نتیجه رسیدند. بالاخره ایران گفت که شما چه از ما می خواهید؟ به کجا مشکوک هستید؟ مواردی که شک دارید مشخص کنید تا ما آن را برای شما روشن کنیم. ۱۰-۲۰ مورد گفتند که اسمش این شد: « مدالیته بین ایران و کشورهای غربی» . ایران ثابت کرد و تمام موارد را به اثبات رساند که این ها اتهامی بیش نیست و ایران اصلاً به سمت سلاح های هسته ای پیش نمی رود و فقط از آن استفاده علمی و طبی و پزشکی می کند.

بعد از اینکه تقریبا به توافق رسیدند و نوبت غربی ها و آمریکاییان بود که پرونده هسته ای ایران را از شورای امنیت برگردانند، شروع کردند به بهانه های جدید و ادعا کردند در پادگان شرق تهران قبلا کارخانه غنی سازی برای تهیه بمب هسته ای بود. می گفتند مشخص است که شما دنبال غنی سازی اورانیوم برای ساختن بمب هستید. هیچ کدام از این وعده های آمریکا با اینکه ما تعلیق را پذیرفتیم -که عقب نشینی خیلی بدی بود- محقق نشد و آنها هیچ چیزی به ما ندادند.

***" محور شرارت" یک فحش سیاسی نیست ***

نتیجه این تعلیق و نتیجه برخورد مسالمت آمیز آقای خاتمی که اعلام کرد می خواهیم یخ های عدم اعتماد بین ایران و آمریکا را ذوب کنیم، این شد که بوش ایران را به عنوان محور شرارت شناخت. محور شرارت یک فحش سیاسی نیست. بارها من این را گفتم که به کشوری بگویند شیطان بزرگ یا محور شرارت فرق دارد.

***" محور شرارت" بار حقوقی دارد و آنها می توانند به ایران حمله کنند***

محور شرارت از دید آنها بار حقوقی دارد. یعنی آنها می توانند به کشوری که محور شرارت است و همه دنیا را به آشوب می کشاند و امنیت را به خطر انداخته است، حمله کرده و آن کشور را اشغال نظامی کنند. بنابراین در هر جایی که بعد از انقلاب ایران حسن نیتش را نشان داده می بینیم که سخت گیری بیشتری در مقابل انقلاب شکل گرفته است. حتی در مذاکرات دوره آقای احمدی نژاد هم جمهوری اسلامی با ۱+۵ به توافق رسید که اگر این مساله حل شود، تحریم ها برداشته شده و پرونده از شورای امنیت به آژانس می آید و توافقاتی که ۱+ ۵ درباره ایران به آن رسیده بود، عملی شود.

***هیچ چیزی از مذاکره حاصل نشد***

* تسنیم: سابقه این خیانت ها در همه دولت ها وجود دارد و مردم نیز بارها خیانت های آمریکایی ها را دیدند و نوعی نفرت نسبت به آمریکا پیدا کردند. بنا بر نظر برخی کارشناسان" مرگ بر آمریکا" مردم ترجمان نفرت آنها به آمریکا است، با این مقدمه می خواستم سوالم را به این سمت ببرم که هر جا ملت ایران نفرت خود را در موضوعی فریاد زدند، سیاسیون و مسئولان در مقابل مردم سر فرود آوردند. مثلا در" ۹ دی" فریاد انزجار مردم بر سر کسانی که حرمت امام حسین را شکستند باعث شد بساط فتنه جمع شود و کشور آرامش سیاسی بگیرد. به نظر شما ۱۳ آبان امسال چه تأثیری بر رفتار مسئولان خواهد داشت؟

- حجت الاسلام حسینیان: ۱۳ آبان امسال به مراتب با شکوه تر ازسال های گذشته، خودنمایی کرد. این راهپیمایی تبدیل به مانور قدرت علیه آمریکا می شود. علت آن هم این است که مردم ایران، مردم باهوشی هستند. مردم اهل جنگی نیستند، ولی نسبت به تجاوز گر و زورگو حساسیت مضاعفی نشان می دهند. بالاخره این دولت با شعارهایی که داد و صحبت هایی که کرد و حتی چراغ سبزی که از خود برای آمریکا و اوباما نشان داد، اما هیچ چیز از این مذاکره حاصل نشد.

حتی آنها قولی هم ندادند که در آینده تحریم ها را کمتر کنند بلکه آخرین مصاحبه ای که اوباما بعد از این مذاکره تلفنی انجام داد، این بود که هنوز گزینه جنگ روی میز آمریکاست. این یعنی دهن کجی به یک ملت. این ملتی که کسی را برگزیده و آن فرد هم آمده حسن نیت از خودش نشان دهد، با یک توهین و تحقیر این چنینی روبرو شود؛ قطعا مردم غیرت انقلابی شان به جوش آمده و این ۱۳ آبان یک ۱۳ آبان با شکوه، تاریخی و به نظرم نقطه عطفی و پاسخی دندان شکن برای طمع ها و فریب های آمریکا و هشداری برای مسئولین جموری اسلامی بود که مبادا فریب این فریبکاری های آمریکا را بخورند.

* تسنیم: آقای حسینیان! اخیرا صحبت های از سوی آقای هاشمی رفسنجانی در مورد نظر امام خمینی (ره) در رابطه با شعار" مرگ بر آمریکا" مطرح شد و در سطح جامعه و نخبگان سیاسی و حتی کسانی که از نزدیکان امام بودند واکنش هایی صورت گرفت و یا اینکه برخی در داخل بیت امام سعی دارند نظرات امام را به گونه ای بیان کنند که انگار امام خمینی (ره) در رابطه با استکبار موضعی منفعلانه داشتند. مثلاً یکی از کسانی که در بیت امام هستند می گوید امام خمینی تذکر شدیداللحنی را به شهید رجایی دادند، زیرا شهید رجایی علیه امریکا صحبت کرده بود و امام خمینی به شهید رجایی گفتند که اگر من در رابطه با آمریکا اینگونه صحبت می کنم برای اینکه رهبر دینی هستم، ولی شما (شهید رجایی) به عنوان رئیس جمهور به این صورت موضع بگیرید. شما از نزدیکان امام بودید، آیا واقعا اینطوری بود؟ امام نسبت به آمریکا منعطف عمل می کردند؟

- حجت الاسلام حسینیان: داستان آقای رجایی با آمریکا نبود، بلکه وقتی ایشان به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند، رئیس جمهور فرانسه پیام تبریکی به آقای رجایی دادند. آقای رجایی جواب نه، بلکه بیانیه ای بسیار تند علیه فرانسه دادند. حضرت امام تذکر دادند به ایشان که وظیفه تو با من متفاوت است. تو برای وصل کردن هستی و من از موضع جهان اسلام و رهبری هستم. بنابراین شما باید موضع و جایگاه خود را بدانی. آن فرانسه بود و حضرت امام مشکل اصلی جهان اسلام را با آمریکا می دانست. یعنی از قبل انقلاب اسلامی با آمریکا مساله اساسی داشتند.

*** امام خمینی: رئیس جمهور آمریکا بداند که منفورترین افراد نزد ملت ایران***

حضرت امام (ره) آمریکا را عامل اصلی عقب افتادگی و بیچارگی مردم ایران می دانستند. جمله معروفی داشتند که رئیس جمهور آمریکا بداند که منفورترین افراد نزد ملت ایران، اوست یا در همان سخنرانی ۴ آبان که منجر به دستگیری امام و تبعید ایشان شد، فرمودند که آمریکا از شوروی بدتر و شوروی از انگلیس بدتر و انگلیس از هر دو بدتر است. لیکن امروز مشکل ما آمریکاست. یعنی همه ابرقدرت ها و استعمارگران را نفی کردند، ولی فرمودند که درگیری اصلی ما آمریکاست. جمله معروف امام که بر سر زبان هاست که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید؛ این را که نمی شود انکار کرد!

*** ماهیت انقلاب علیه آمریکا بود***

امام در وصیت نامه به وزیر امور خارجه یک جمله اختصاصی وصیت کردند که مواظب باش رفت و آمد ها و مذاکرات ابر قدرتی مثل آمریکا شما را فریب ندهد. آنقدر امام به این مساله، حساسیت داشتند. ماهیت انقلاب ماهیتی بود که علیه آمریکا شکل گرفت. یعنی حضرت امام معتقد بودند که باید با استبداد و استکبار مبارزه کرد و مظهر استبداد را رژیم شاهنشاهی و مظهر استکبار را آمریکا می دانست. به همین دلیل همه مبارزه را از ابتدا تا انتها و حتی در وصیت نامه خودشان ترسیم کردند. امام آدمی نبود که چیزی را بخواهد از مردم پنهان کند.

***خصوصیات مأموران مذاکره با آمریکا***

الان یادم افتاد که همان موقع ها سندی را دیدم و اگر لازم باشد ممکن است که منتشر شود. در آن سند یکی از مقامات از حضرت امام یک سوالی کرده بود که درباره یک مساله خاص با آمریکا مذاکره کنند. حضرت امام ۳ تا شرط قائل شده بودند، دو تا شرط آن فنی بود، ولی یک شرط آن خیلی مهم بود. الان مهم ترین زمان گفتن آن است. فرموده بودند کسانی که می خواهند مذاکره کنند باید قلب آن ها مالامال از کینه آمریکا باشد. بنابراین آن چیزهایی که گفته می شود که دلالت بر شیفتگی می کند، اصلا این ها حق مذاکره با آمریکا را ندارند.

*** یک قدم عقب بیائیم، آمریکا ما را مات می کند***

این هایی که تب و تاب گرفته اند برای مذاکره با آمریکا و احساس می کنند که الان دیگر همه مشکلات ما حل می شود و دنبال برنامه ریزی داخلی برای مشکلات اقتصادی نیستند و منتظرند که آمریکا چراغ سبز نشان دهد، باید بدانند که اگر هم می خواهند با آمریکا مذاکره کنند، باید واقعا دلشان مالامال از کینه نسبت به آمریکا باشد. کسی که قلبش مالامال از محبت و عشق به آمریکا و آمریکایی ها باشد، هر چه آمریکایی می بیند احساس می کند که گره گشاست و این شیفتگی موجب می شود که هم آمریکایی ها طمع بیشتری بورزند و هم باعث می شود که شما اگر یک قدم عقب برگردید، آنها دو قدم جلو بیایند و شما را دربازی شطرنج مات خواهند کرد.