از قراردادی ناکام تا مصادره سیاسی آثار باستانی
مساله غیرقابل اعتماد بودن دولت آمریکا که از سوی رهبر معظم انقلاب مطرح شد، مختص روزهای گذشته نیست و حاصل سالها دشمنی دولتمردان این کشور در برابر ایران است.
به گزارش پارس به نقل از فارس، مساله مذاکره با آمریکا و بهبود روابط کشورمان با این کشور این روزها در محافل مختلف مطرح می شود؛ موضوعی که در جریان سفر رئیس جمهور کشورمان به نیویورک برای شرکت در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل، جدی تر شد و دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا، گمانه زنی ها را تشدید کرد.
نقطه اوج ماجرا نیز تماس تلفنی روسای جمهور دو کشور در آخرین دقایق سفر روحانی به نیویورک و تاکید آنها بر حل مساله هسته ای از راه های دیپلماتیک بود؛ موضوعی که برخی محافل را آنچنان شگفت زده کرد که آنرا سرآغاز برقراری روابط دوجانبه میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا می دانستند.
اما آیا واقعا آمریکایی ها اینبار با صداقت کامل برای حل مسئله هسته ای و دعاوی موجود بین دو کشور نظیر تحریم های ظالمانه و ظلم های روا داشته شده به ملت ایران، پای میز مذاکره خواهند آمد؟
این سوالی است که تا هفته های آینده و برگزاری دور جدید مذاکرات هسته ای میان ایران و شش کشور که آمریکا نیز جز آنها است، صریح تر پاسخ داده می شود.
اما موضوع قابل دقت در بحث مذاکرات این است که آیا می توان به طرف آمریکایی اعتماد کرد و با خوش بینی وارد مذاکرات شد و آمریکا را در حل معضلات فی مابین جدی دید؟
بنابر این گزارش، رهبر انقلاب در اولین سخنرانی خود پس از سفر رئیس جمهور به نیویورک ضمن حمایت از راهبرد کلی دیپلماسی دولت در این سفر و با بیان اینکه برخی از کارهای صورت گرفته در این سفر نابه جا بود، درباره دولت آمریکا و مشی رفتاری آن فرمودند: « ما دولت ایالات متحده آمریکا را دولتى غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتى خودبرتربین، دولتى غیرمنطقى و عهدشکن. »
این تعبیر رهبر انقلاب درباره دولت آمریکا بدون شک محدود به اتفاقات اخیر در عرصه دیپلماسی کشورمان نیست و حاصل برخوردهای دولتمردان آمریکایی در طول ۳۴ سال گذشته از انقلاب است.
خبرگزاری فارس در این گزارش تنها به چند مورد از عهدشکنی ها و نکاتی که آمریکا را در نگاه مردم ایران غیرقابل اعتماد ساخته اشاره می کند؛ نکاتی که تنها نمونه ای از هزاران عهدشکنی دولت آمریکا در برابر ملت ایران است.
* وقتی آمریکا تنها توافق نامه رسمی اش با ایران را زیر پا گذاشت
۱۳ آبان ۵۸؛ دانشجویان پیرو خط امام در حرکتی خودجوش وارد سفارت آمریکا در ایران می شوند و این محل را که جایگاهی برای انتقال اطلاعات و جاسوسی تبدیل شده تسخیر می کنند؛ امام نیز وارد میدان شده و لقب « انقلاب دوم» را به این واقعه می دهند.
جیمی کارتر رئیس جمهور آمریکا ۱۰ روز بعد و در واکنش به تسخیر و به گروگان گرفته شدن کارمندان سفارت آمریکا، با اعلام وضعیت فوق العاده طی دستوری، دارایی ها و اموال دولت، سازمان ها و شرکت های وابسته به جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده و نزد بانک های آمریکایی خارج از این کشور را مسدود می کند.
بالاخره پس از حدود یک سال و نیم از این واقعه، ایران و آمریکا با میانجیگری الجزایر وارد مذاکرات غیرمستقیمی شدند که منجر به توافقی به نام بیانیه الجزایر شد.
بر اساس این بیانیه که بر چهار محور کلی بنا شده بود، قرار شد آمریکا در برابر آزادی گروگان های خود به چهار شرط یعنی، آزاد شدن و رفع انسداد از دارایی ها و اموال داخلی ایران، ختم کلیه دعاوی و قرار توقیف ها علیه ایران، برگرداندن اموال شاه و خانواده وی و عدم دخالت آمریکا در امور ایران، پایبند باشد.
قرار شد که برخی دعاوی موجود میان ایران و آمریکا به دادگاهی در لاهه هلند با عنوان « دیوان داوری دعاوی ایران آمریکا» ارجاع داده شود.
ولی آمریکا تنها به بخش کوچکی از تعهدات خود در بیانیه الجزایر عمل کرد و بسیاری از تعهدات این کشور که قرار بود در برابر آزادی گروگان ها اجرایی شود به سرانجام مشخصی نرسید.
به موجب بیانیه های الجزایر، آمریکا متعهد گردید که با اعاده « وضعیت مالی ایران» به قبل از ۲۳ آبان ماه ۱۳۵۸ کلیه دارائی ها و اموال مسدود شده ایران که پس از تسخیر سفارت جاسوسی توقیف نموده را آزاد نماید، این اموال شامل وجوه نقدی، تجهیزات نظامی، اموال دیپلماتیک، و اموال محمدرضا پهلوی شاه فراری ایران و خانواده اش می شد اما ایالات متحده از تعهدات خود تخلف نموده و اموال دیپلماتیک و کنسولی ایران در کشور آمریکا را در اختیار ایران قرار نداد.
آمریکایی ها پس از سال ها، دوباره در سال ۷۳ از طریق دادگاه داوری، پیشنهاد مذاکره و مصالحه بر سر دعاوی و استرداد اموال دیپلماتیک و غیردیپلماتیک را مطرح کردند.
بر این اساس با آمریکا توافق شد تا موضوع، خارج از دیوان بررسی شود اما در ادامه معلوم شد آمریکا ساختمان های ایران را به کشورهایی چون رومانی و ترکیه اجاره داده است.
مذاکرات ایران و آمریکا از اسفند ۱۳۷۵ در محل دیوان برگزار شد و نهایتاً بدون نتیجه رها گردید.
نکته قابل توجه این است که بر اساس برخی گزارش ها، آمریکا یکی از ملک های ایران را تخریب و به پارکینگ تبدیل نموده است و بقیه ملک های متعلق به ایران را اجاره داده و درآمدهای ناشی از اجاره را به حساب مشخصی منتقل کرده اند.
درباره پول های بلوکه شده ایران در امریکا مبالغ مختلفی مطرح می شود ولی رابرت کارس ول و ریچارد جی. دیویس، بعنوان مسئولین بررسی اموال ایران در آمریکا در کتاب « تجربه یک بحران» می گویند: دارایی های مسدود شده در تاریخ حل و فصل نهایی بین (۱۰۹۸۷-۱۲۰۸۷) میلیارد دلار بوده است.
سرانجام آمریکا رسماً، تنها ۱۰ میلیارد دلار دارایی های ایران را در چارچوب ترتیبات مقرر در بیانیه ها و در دو نوبت منتقل کرد.
این درحالی است که اموال خانواده شاه معدوم و برخی دارایی ها و سهام های ایران در شرکت های آمریکایی و تجهیزات نظامی خریداری شده از سوی رژیم سابق، برخلاف توافق صورت گرفته هیچگاه به ایران بازنگشت.
بند دیگری که آمریکا از آن تخلف کرد، عدم دخالت در امور داخلی ایران بود. موضوعی که به هیچ کس نمی تواند بروز آنرا در دوره های مختلف انکار کند.
حمایت آشکار از گروه های مسلح تروریستی و گروه های معاند جمهوری اسلامی ایران یکی از آشکار ترین موارد عهدشکنی آمریکا از یک قرار رسمی بین المللی است.
بنابر این گزارش، هنوز و پس از گذشت ۳۳ سال از بیانیه الجزایر، روسای جمهور آمریکا امضای کارتر پای برگه بلوکه کردن اموال ایران را امضا می کنند، امضایی که یک توافق رسمی بین المللی را زیر سوال می برد.
* آمریکایی ها به آثار باستانی هم رحم نمی کنند
مساله تحریم ایران تنها به مسائل مالی و سیاسی ختم نشد و ایالات متحده سعی کرد حتی از بلوکه کردن اموال فرهنگی ایران نیز دریغ نکند.
بر اساس این گزارش در سال ۱۳۱۶ در حفاری مشترک ایران و موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو در تخت جمشید اموال فرهنگی تاریخی ارزشمندی به دست آمد که طبق قانون مصوب سال ۱۳۰۹ این اموال به دست آمده و از کاوش های باستانی شناسی بین ایران و دانشگاه شیکاگو تقسیم شد. الواح هخامنشی بخشی از این اموال بود که سهم دولت ایران شد و برای مدت سه سال به منظور انجام پژوهش های گسترده به مؤسسه شرق شناسی شیکاگو به امانت داده شد.
مؤسسه شرق شناسی شیکاگو در سال ۱۳۲۷،۱۷۹ لوح را به ایران پس داد و در سال ۱۳۵۰ نیز ۳۷ هزار و ۷۴ تکه خرد شده از الواح را مسترد کرد. در سال ۱۳۸۳ نیز ۳۰۰ لوح دیگر را به موزه ملی ایران ارسال کردند.
مؤسسه شیکاگو وعده داده بود باقی مانده الواح را نیز در نوبت های بعدی پس از پایان مطالعات پس می دهد. اما این اتفاق نیفتاد.
در سال ۱۳۸۵ وکلای ۹ نفر از اتباع ایالات متحده آمریکا با اتهام حمایت ایران از تروریسم و تأمین سلاح برای حماس در بمب گذاری ۱۹۹۷ اسرائیل، در یکی از محاکم ایالت شیکاگو در آمریکا اقامه دعوا و در غیاب ایران به عنوان طرف دعوی موفق به اخذ حکم محکومیت ایران به پرداخت مقادیر کلانی غرامت به شاکیان پرونده شدند برای اجرای این حکم، وکلای شاکیان پرونده در پی توقیف و صدور حکم حراج اموال فرهنگی تاریخی ایران که در موزه ها و موسسات آمریکایی از جمله مؤسسه شرق شناسی شیکاگو نگهداری می شدند برآمدند تا مبلغ حاصل از حراج اشیاء تاریخی به آنان تحویل داده شود.
همه این موارد در حالی رخ داد که دادگاه های آمریکایی رای به عدم امکان توقیف آثار باستانی داده و اینگونه اموال را غیرقابل توقیف می دانند.
البته دولت آمریکا در جریان سفر اخیر رئیس جمهور به نیویورک برای نشان دادن حس نیت! خود جام شیردال (یکی از آثار باستانی اصیل ایرانی که در موزه ای در آمریکا نگهداری می شد) را به ایران پس دادند اما طولی نکشید که رئیس موزه متروپولیتن آمریکا اعلام کرد که جام شیردال اهدا شده به هیات ایرانی اصل نبوده و نمونه کپی شده از روی آن است!
* سنگ آمریکایی جلوی پای مذاکرات هسته ای
بنابر این گزارش، محور اصلی گفت و گوی رئیس جمهور آمریکا و ایران، حل و فصل مساله هسته ای کشورمان بود اما آمریکا پیش از این نشان داده که سعی می کند موضوع هسته ای ایران را همواره باز نگه داشته و آنرا دستاویزی برای تحریم کشورمان قرار دهد.
جدای از سنگ اندازی دائمی نمایندگان آمریکا در جریان مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ که همواره مورد انتقاد طرف ایرانی مذاکره بوده است، ایالات متحده بارها تلاش های ایران برای حل دیپلماتیک مناقشات هسته ای با فشارهای خود تحت تاثیر قرار داده.
بنابر این گزارش، موضوع تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران موضوعی بود که در سال ۸۸ مساله هسته ای جمهوری اسلامی را تحت تاثیر قرار داد.
اتمام اورانیوم ۲۰ درصد این راکتور که مصارف تحقیقاتی و تولید دارو داشت ایران را بر ان داشت تا با طرف های مختلفی برای خرید سوخت وارد مذاکره شود.
منوچهر متکی وزیر امور خارجه وقت کشورمان درباره راهکارهای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران در آبان ماه سال ۸۸ گفت: برای فعالیت راکتور تهران به تامین سوخت نیاز دارد و کشورهایی همچون آمریکا و روسیه نیز برای تامین این سوخت اعلام آمادگی کرده اند.
وی افزود: از زمان تاسیس راکتور تهران طی چهار دهه گذشته، سوخت لازم راکتور هرچند سال یکبار از آمریکا و کشورهایی نظیر آرژانتین تامین می شد و ایران نیز طی یکسال آینده برای تامین سوخت ۲۰ درصدی به آژانس اعلام نیاز کرده است.
متکی البته درباره گزینه های ایران برای تامین سوخت نیز تصریح کرد: گزینه اول خرید سوخت بیست درصدی راکتور از کشورهای دارنده و گزینه دوم غنی سازی اورانیوم از سوی ایران و رساندن غلظت آن به بیست درصد است.
پس از این اظهارات ایران پیشنهادات مختلفی را برای تبادل و خرید سوخت ۲۰درصد برای راکتور تهران انجام داد که با عدم توافق و کارشکنی کشورهای دارای این تکنولوژی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت، دستور غنی سازی اورانیوم با غنای ۲۰ درصد (مورد نیاز راکتور تهران) را به سازمان انرژی اتمی داد.
این تحرک تهران که برخی کشورهای صاحب تکنولوژی هسته ای، در ابتدا آنرا تنها یک بلوف سیاسی می خواندند، در ادامه واکنش های همراه با تعجب این کشورها را به دنبال داشت.
ایران اعلام کرد که تنها برای تامین سوخت راکتور تهران دست به چنین اقدامی زده و حاضر است هر زمان که سوخت مورد نیاز این راکتور تامین شود این چرخه را متوقف کند.
در همین حال روسای جمهور ترکیه و برزیل برای حل این مساله با جمهوری اسلامی ایران وارد مذاکره شدند. این رایزنی ها در ادامه منجر به صدور بیانیه ای که به امضای سه رئیس جمهور رسید، شد.
در مفاد بیانیه تهران ضمن تاکید بر حقوق هسته ای ایران، قرار شد ایران ۱۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم کمتر غنی شده خود را در ترکیه به امانت بگذارد و کشورهای گروه وین شامل آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس بین المللی انرژی اتمی چهارچوب انتقال ۱۲۰ کیلوگرم سوخت مورد نیاز راکتور تهران را مورد اقدام قرار دهند.
همچنین مقرر شد که اگر کشورهای مذکور مفاد بیانیه تهران تخطی کنند، کشور ترکیه سوخت به امانت گذاشته شده در این کشور را به ایران بازگرداند.
در حالی که بسیاری از کشورهای جهان این اقدام ایران را گامی آشکار از سوی ایران برای اعتماد سازی خواندند ولی آمریکا در اولین واکنش به این بیانیه اقدام به ارائه پیش نویس تحریم ها علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل کرد.
در همین راستا سخنگوی کاخ سفید در واکنشی کاملا مغرضانه نسبت به بیانیه تهران گفت: توافق حاصل شده خط مشی آمریکا در برابر ایران از جمله تلاش برای تحریم این کشور را تغییر نداده است.
در نهایت، بیانیه تهران و اقدام ایران برای اعتماد سازی برای انتقال سوخت به ترکیه و تبادل آن با اورانیوم ۲۰ درصد بدون نتیجه باقی ماند، اما نقش آمریکا در بهم زدن این توافق قابل انکار نیست.
این موارد تنها گوشه ای از غیرقابل اعتماد بودن آمریکا را در موارد مختلف نشان می دهد. کشوری که دولت آن نه تنها توافق های بین المللی که آنرا امضا کرده زیر پا می گذارد بلکه مانع از رسیدن به توافقی در سطح جامعه جهانی برای حل مسائل مختلف از جمله موضوع هسته می شود.
این روزها نیز مقامات آمریکایی حرف های از جنس گفته های سالیان گذشته را مطرح می کنند، اظهاراتی که با گفته های ظاهرا اعتمادساز اوباما! در مجمع عمومی سازمان ملل فاصله زیادی دارد و نشان می دهد که آمریکایی ها به برداشتن تحریم ها حتی فکر هم نمی کنند.
حال باید با توجه به تغییر دولت جمهوری اسلامی ایران، آمریکایی های « عهدشکن و غیرقابل اعتماد» چگونه قرار است با مذاکرات آتی ایران و ۵+۱ برخورد کنند؟
ارسال نظر