اطلاعات غلط به احمدینژاد میدادند
وزیر نفت دولت دهم میگوید: من با اطلاع کامل میگویم و آماده مناظره هستیم که پرونده کرسنت را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم تا مردم بدانند که کشور با چه افرادی روبرو است.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، یکی از شخصیت هایی که در دولت نهم و دهم بروز و ظهور خوبی داشت و البته حرف های بسیار زیادی هم درباره او و عملکردش مطرح شده بود، سیدمسعود میرکاظمی بود که در دولت نهم هدایت وزارت بازرگانی و در دولت دهم هم سکان وزارت نفت را به دست گرفت.
میرکاظمی از سال ۷۶ رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل فروشگاه اتکا بود و تا یک سال قبل از پیوستن به دولت نهم در همین مسئولیت مشغول بود. میرکاظمی فعالیت های مطالعاتی و تحقیقاتی را نیز در رزومه خود دارد و به مدت ۵ سال از سال ۷۹ تا ۸۴ ریاست مرکز مطالعات و پژوهش های لجستیکی را بر عهده داشت.
وی همچنین از چهره های دانشگاهی به شمار می آید و در دانشگاه امام حسین، علم و صنعت و امام صادق (ع) در کسوت استاد یاری به تربیت دانشجو می پردازد.
از دیگر فعالیت های میرکاظمی می توان به فعالیت وی در کنفرانس ملی نگهداری و تعمیرات در کسوت دبیری اشاره کرد. میرکاظمی ریاست انجمن لجستیک را هم در کارنامه کاری خود دارد.
وی در دوران دفاع مقدس به عنوان معاون پژوهش و آموزش دانشکده فنی دانشگاه امام حسین (ع) فعالیت می کرد و سپس در همین دانشکده به عنوان قائم مقام انتخاب شد تا اینکه به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رفت.
میرکاظمی بعد از وزارت در انتخابات مجلس شورای اسلامی وارد صحنه رقابت انتخاباتی شد و اسم وی در زمره اسامی مورد تأیید جبهه پایداری انقلاب قرار گرفت و توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و به پارلمان برود تا در کمیسیون انرژی مجلس مشغول شود. اعضای کمیسیون نیز ریاست کمیسیون انرژی را به وی سپردند.
میرکاظمی در مورد نحوه آشنایی خود با آیت الله خوشوقت گفت و از اینکه ایشان صیغه عقد یکی از فرزندانش را خوانده است. وی در مورد پیشنهاد آیت الله خوشوقت به جبهه پایداری می گوید ایشان در مورد کاندیداتوری من در انتخابات ریاست جمهوری هیچ صحبتی با بنده نداشتند و من هم از طریق رسانه ها از پیشنهاد آیت الله خوشوقت به جبهه پایداری مطلع شدم.
وی از جریان انحرافی شکایت داشت و دلیل اصلی خود را برای خروج از دولت، " جریان انحرافی" دانست.
میرکاظمی در مورد دلیل اصلی استعفایش در دولت احمدی نژاد نیز به مسائلی که از طرف جریان انحرافی به وجود می آمد، اشاره کرد و گفت: اطلاعات غلط به آقای احمدی نژاد می دادند. وی همچنین می گوید: اواخر دولت بود که با آقای دکتر تنش هایی به وجود آمد و من احساس می کردم که به آقای احمدی نژاد اطلاعاتی می دادند که درست نبود.
وی فتنه و انحراف را دو لبه قیچی می داند که به کشور آسیب می زند و تأکید می کند: به خاطر جریان انحرافی از دولت فاصله گرفتم. او می گوید: " واقعا فتنه و انحراف اثر عملکردی ای که روی اقتصاد داشتند، مثل هم بود و هر دو ضربه زدند در حالی که دو لبه قیچی اند که دارند ریشه انقلاب را می برند، به خاطر همین از وزارت فاصله گرفتم که احساس می کردم برخی از اطلاعات به غلط به نهاد ریاست جمهوری می رود. "
میرکاظمی در سن ۴۵ سالگی به وزارت بازرگانی در دولت نهم رسید که در مورد پذیرفتن مسئولیت وزارت بازرگانی در دولت نهم می گوید: " مدتی آقای احمدی نژاد را ندیدم و بعد وی به اردبیل رفت و مسئولیت داشت تا اینکه بحث ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد پیش آمد و در جاهای مختلف اسم من را داده بودند. انجمن لجستیک و از دانشگاه ها و مراکز مختلف به آقای احمدی نژاد پیشنهاد داده بودند که من هم اطلاع نداشتم و سفر حج بودم. بعد که از سفر حج برگشتم، گفتند آقای احمدی نژاد خیلی دنبال شماست. آقای احمدی نژاد ابتدا بحث وازرت بازرگانی را پیشنهاد دادند. "
وی در مورد پذیرفتن مسئولیت وزارت نفت هم در دولت دهم گفت: " در جلسه ای که تودیع و معارفه آیت الله شاهرودی و آیت الله آملی لاریجانی بود، آقای احمدی نژاد در پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که صحبتی داشته باشیم و خیلی گله کردند که من کمک نمی کنم. من گفتم اگر کمک بخواهید، هستم اما علاقه مند نیستم که مسئولیت داشته باشم. اصرار کردند و حتی گفتند که دور از مردانگی است که ما را تنها می گذارید زیرا کشور به خاطر فتنه مکافات هایی می کشید که من گفتم اگر واقعا به این نتیجه رسیدید و مشکل دارید و من را مانع می بینید، من حرفی ندارم. بعد همان عصر لیست را اعلام کردند و عنوان وزارت نفت را به من دادند و من هم برنامه ها را تهیه کردم" .
میرکاظمی همچنین در مورد نطق خود که در مورد فتنه بود و با" احسنت احسنت" نمایندگان همراه بود نیز می گوید: " در مورد فتنه هم در مجلس نطقی داشتم به خاطر اینکه دیدم همه ساکت اند. عوامل اصلی فتنه مملکت را ۸ ماه به درگیری و آتش زدن کشیده و این همه علیه ما تحریم ها صورت گرفته و جاده را برای دشمن صاف کرده و امروز سکوت، ظلم به کشور است. اینجا باید تحلیل درستی شود و باید بررسی شود چه چیزی کشور را به اینجا رساند؟ عوامل مختلفی بود و کسانی از انتخابات تا ۹ دی آرامش را از کشور گرفته بودند، بالاخره مردم از دست کسانی که در عاشورا چنان فجایعی را به بار آوردند، خسته شدند و در در نهایت مردم در ۹ دی تعیین تکلیف کردند. "
وی همچنین در مورد عملکرد دولت یازدهم هم می گوید که این دولت عملکردی کارگزارانی و اصلاح طلبانه دارد. میرکاظمی در این باره گفت: " عملکرد این دولت اصولگرایی نیست، بلکه عملکردی اصلاح طلبانه و کارگزارانی دارد، یعنی هر چه پیش آمد، باید عواقب آن را خودشان بپذیرند. نمی توانند بگویند ما اعتدال داریم و فراجناحی هستیم. تعدادی از این افراد کاملاً فعال سیاسی بودند و جلساتی که خدمت حضرت آقا بودند، متن ها و مصاحبه ها و سخنرانی هایشان همه موجود است. نمی توان گفت معتدل اند. "
وی با واردات شکر مخالف بود ولی تأکید داشت که واردات شکر مصوبه شورای امنیت بود.
وی در این باره می گوید: " در مواردی مثل واردات شکر باید بگویم که مصوبه شورای امنیت بود. در سال۸۴ به دلیل مقابله دولت با تحریم ها، دولت نیاز شکر ۲ سال را در یک سال خرید و در ۴سال توزیع کرد و دلیلش مقابله با تحریم ها بود، زیرا بحث این بود که تحریم لجستیکی ممکن است اتفاق بیفتد. "
وزیر بازگانی دولت نهم در مورد مخالفت وزارت متبوع خود با واردات شکر هم گفت و تشریح کرد: " در وزارت بازرگانی دولت نهم موانع صادراتی برداشته شد حتی جایزه و تشویق هم داده شد و کمک کردیم و حتی در جاهایی ما خود هزینه حمل را می دادیم تا صادرات شکل گیرد، در بسیاری از ملاقات های خارجی تمرکز ما روی صادرات و عقد قرارداد بین دو کشور بود که بتوانند به راحتی صادر کنند و همچنین تعامل خوبی بین وزارت بازرگانی و تشکل های صادراتی و اتاق های بازرگانی سراسر کشور برقرار شد و همت و عزم جدی برای تسهیل صادارات صورت گرفت. "
اخیراً میرکاظمی به خاطر عزل سه نفر از کسانی که پرونده کرسنت را در وزرات نفت پیگیری می کردند، به وزیر نفت اعتراض کرد.
وی در مورد فساد در پرونده کرسنت گفت: " دو نوبت فساد در پرونده بود؛ یکی در عقد قرارداد و یکی الحاقیه ششمی که اضافه شده که هم حق فسخ را از ایران گرفته و هم اینکه انحصار فروش گاز در امارات را صرفاً به کرسنت داده است. (قسمت اول آقای م. ه بوده) و دلال دومی فردی به نام آقای ترقی جاه است، البته به دلیل اینکه حکم علیه وی صادر شده است، من اسمش را می برم. این شخص با آقای حمید ضیاء جعفر مدیر عامل کرسنت (که ۳ سال زندان برایش بریده شده) توافق نامه ای امضا می کند و در مقابل رشوه ای که از او می گیرد، متعهد می شود که چندین کار را برای وی انجام دهد؛ مثلا متعهد می شود که ملاقاتی (با آقای زنگنه) برای او ترتیب دهد. "
* در برخی رسانه ها گفته شد آیت الله خوشوقت شما را به عنوان گزینه ای برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده بودند. درست است؟ نحوه ارتباط شما با آیت اله خوشوقت چگونه بود و سطح ارتباطتان در چه حد بود؟
- میرکاظمی: بسم الله الرحمن الرحیم… البته آیت الله خوشوقت کجا و ما کجا… آیت الله خوشوقت از آیات و نشانه های رحمت خدا در کشورمان بودند.
بنده اوایل انقلاب مسئول منطقه ۳ سپاه تهران بودم. مسجد امام حسن مجتبی (ع) که در خیابان شریعتی واقع است، تحت پوشش همین منطقه بود و ارتباط ما با آن مسجد که آیت الله خوشوقت امام جماعت بودند، برقرار بود و ایشان اثر و نفوذ خوبی بر جوانان داشتند.
*** صیغه عقد فرزندم را آیت الله خوشوقت خواند
بعدها هم که در دولت مشغول شدیم، دیدار اعضای دولت با آیت الله خوشوقت را داشتیم و سعی می کردیم تا آنجا که امکان دارد، از ملازمت با علمای ربانی استفاده کنیم. مثلاً من با یکی از فرزندانم خدمت آیت الله خوشوقت رفتیم و صیغه عقد فرزندم را ایشان خواندند. ارتباطات به این شکل بود. آیت الله خوشوقت نعمتی برای کشور بود، تاثیر بسیار زیادی بر جوانان ما چه در ایران و چه در تهران داشتند و واقعا یک عارف به تمام معنا بودند. خداوند روح ایشان را شاد کند و انشالله که بتوانیم حافظ ارزش هایی باشیم که این بزرگان در کشور ایجاد کردند.
*** روی صحبت آیت الله خوشوقت در مورد کاندیداتوری من با جبهه پایداری بود/ ایشان با من صحبت نکرده بود
البته آیت الله خوشوقت لطف داشتند و ما لایق توجه ایشان نبودیم ولی در مورد سوال شما باید بگویم خیر! بنده در همان حدی که اخبار هست، می دانم و بیشتر از این درباره این موضوع نمی دانم. بیشتر روی سخن با جبهه پایداری بود.
البته برخی دوستان جبهه پایداری به من برای کاندیدا شدن مراجعه کردند اما بنده خیلی علاقه نداشتم. این طور نیست که انسان خودش برای خودش احساس تکلیف کند. تکلیف یک مراتبی دارد و من در خود نمی دیدم که بیایم و مدعی ریاست جمهوری شوم.
*شما در دولت نهم وزیر بازرگانی بودید. در آن زمان گفته می شود واردات بی رویه باعث شد تولیدات داخلی تحت الشعاع قرار بگیرد و باعث شکسته شدن فروش و بازاریابی تولیدات داخلی شود. یکی از وارداتی که در فضای رسانه مطرح می شود، واردات بی رویه شکر است. برخی می گویند این واردات به حدی بود که برنامه بودجه ای ۸۵ و برنامه توسعه محقق نشد. آیا چنین نظری را قبول دارید که واردات در دولت نهم اشتباه بود و سیاست های آن باعث شد تولیدات داخلی لطمه ببیند؟
- میرکاظمی: ببینید شروع کار دولت نهم شروع برنامه چهارم بود. برنامه چهارم توسعه اقتصادی را دولت اصلاحات نوشته بود و مجلس اصلاحات هم تصویب کرده بود.
در برنامه چهارم این طور بود که نمی توان هیچ مانع غیر تعرفه ای برای واردات در نظر گرفت، یعنی هیچ کالایی را نمی توان برای واردات ممنوع کرد، مگر کالاهای ممنوعه مانند موادمخدر و نظایر آن باشد وگرنه درباره کالاهای دیگر نمی توان واردات را ممنوع کرد جز اینکه باید نکات فنی مانند استاندارد، تعرفه و… را داشته باشد که بررسی آن را نیز گمرک و سازمان های مربوط انجام می دهند.
اما نکته ای که کمتر بدان توجه می کنند و برخی ها عمداً و عامیانه این را مطرح می کنند ولی خود جزو عوام نیستند، این است که می گویند حجم واردات بالا رفته است.
ببینید اقتصاد هر کشوری که رشد می کند، تعامل آن کشور با اقتصاد جهانی بیشتر می شود. وقتی شما رشد ۸ درصدی یا ۱۰ درصدی اقتصادی دارید، به همین نسبت و بیشتر، رشد تجاری دارید. در همه جای دنیا می بیند که وقتی اقتصاد کشوری رشد می کند، همزمان حجم واردات و صادرات آن کشور هم رشد می کند.
من اطلاعات حدود ۱۰۰ کشور را دارم که وقتی که شما گراف و نمودار آن را ترسیم می کنید، واردات و صادرات تواماً رشد می کنند و باهم بالا می روند و طوری نیست که فکر کنید کشوری در دنیا وجود داشته باشد که صادرات آن رشد کند و واردات آن کشور پایین باشد، بلکه نسبت رشد آنها قابل اهمیت است.
شما اگر چین را هم ببینید، این طور است. آیا چین نمی تواند هر نوع چیزی را بسازد ولی میزان واردات و صادرات این کشور بسیار به هم نزدیک است. آمریکا اختلاف فراوانی میان واردات و صادرات خود دارد و همیشه صادرات کالاها کمتر از واردات آن است. این به این معنا نیست که آمریکا نمی تواند کالا بسازد بلکه به این معناست که می خواهد بخشی را وارد کند و بخشی را هم خودش تولید کند؛ مثلا تعداد محدودی از حوزه صنعت را برای صادرات انتخاب می کنند.
این که ما می توانیم جلوی اقتصاد را ببندیم و حجم واردات را کم کنیم، اصولاً نگاه غلطی است. این نگاه، نگاهی غیر علمی و سیاسی است تا اینکه علمی و اقتصادی باشد. پس وقتی اقتصادی رو به رشد باشد، حتما تعاملش با جهان نیز رو به رشد خواهد بود. اگر روزی مانند الان واردات کاهش پیدا کند، نشان می دهد که اقتصاد ما مثبت و رو به رشد نیست.
*** کاهش واردات سیگنال بدی است
اگر رشد اقصادی ۸ درصدی داشته باشیم، حتما رشد تجارتی بالاتری را داریم. وقتی واردات و صادرات ما منفی می شود، نشان می دهد که رشد اقتصادی نداریم، بنابراین کاهش واردات سیگنال بدی است.
پس این یک قاعده در دنیاست و حداقل ۱۵۴ کشور عضو سازمان جهانی تجارت هستند هم هیچ کدام با این ابزارهای ممنوعیت، واردات و صادرات خود را کنترل نکرده اند و عموماً با افزایش تولید همراه بوده اند. اگرچه تعرفه های آنها کاهش یافته ولی به اجبار در مورد بهره روی و فضای رقابتی و بهبود فضای کسب و کار اقدام می کنند و این شرایط در آن کشورها باعث شده که وارد کننده به جای کالاهای مصرفی به سمت کالای سرمایه ای برود.
اگر فضای اقتصاد را به گونه ای رقم بزنیم که سرمایه گذار احساس امنیت کند، به جای اینکه کالای مصرفی وارد کند، کالای سرمایه ای وارد می کند ولی وقتی کارخانه ای تعطیل شود، می رود دنبال کالایی که زود بیاید و آن را به پول تبدیل کند، زیرا نگران است که فردا تکلیف ارز چه می شود، آیا می تواند ارز بخرد؟ ! ولی اگر ثباتی در بازار ببیند، حتما کالاهای سرمایه ای را مدنظر قرار خواهد داد.
پس اگر ما می خواهیم که به سمت یک تجارت منطقی و عقلانی برویم، نباید برای تجارت مانعی ایجاد کنیم بلکه باید فضای اقتصادی را به گونه ای رقم بزنیم که وارد کننده خود به سمت کالاهای سرمایه ای و بادوام برود، نه اینکه به دنبال کالاهای مصرفی و لوکس که در کوتاه مدت به پول تبدیل شود، برود.
ببینید مثلا ترکیه ۵۰۰ هزار خودرو وارد و ۵۰۰ هزار خودرو صادر می کند، بنابراین صنعت خودروی این کشور هیچ وقت آسیب نمی بیند اما آیا نگاه ما به صنعت خودرو اینگونه است و آیا می توانیم این طور فضا را بدون تعرفه باز کنیم و مانند خیلی از این کشورها بدون تعرفه کار کنیم؟
*** آسیب پذیری صنعت خودرو به دلیل فضای گلخانه ای به جای رقابتی
خب! این طور آسیب می بینیم. چرا بعد از سی و چند سال هنوز صنعت خودروی ما آسیب پذیر است؟ ! به دلیل اینکه روشی که در فضای اقتصادی دنبال می کنیم، فضای رقابتی نبوده بلکه فضای گلخانه ای بود. این فضای گلخانه ای در هیج کجای دنیا جواب نداده است. هر قدر که شما دیوار تعرفه را بالا ببرید وضع مردم سخت تر می شود، زیرا تعرفه از یک طرف ورود را سخت و سنگین تر می کند و از طرف دیگر قیمت داخل را بالاتر می برد و اجحاف بر مصرف کننده است.
وقتی که تعرفه ۱۰۰درصد برای یک کالا می گذاریم، قیمت کالای تولید داخل مشابه هم می آید و روی لب مرز این تعرفه می ایستد، این یعنی افزایش قیمت و فشار بر مصرف کننده. نباید اجازه دهیم که به بهانه حمایت از تولید، مصرف کننده آسیب ببیند.
*** باید از تولیدکننده و مصرف کننده حمایت کنیم
باید به گونه ای حرکت کنیم که فضای اقتصادی به سمتی سوق پیدا کند که بهره وری ملاک اصلی توسعه اقتصادی کشور شود و از طرفی که داریم از تولید حمایت می کنیم، حمایت از مصرف کننده هم داشته باشیم.
بسیاری از کالاهای ما تعرفه های ۶۰ یا ۷۰ درصدی و یا حتی ۱۰۰ درصدی دارند. این یعنی دو برابر قیمت جهانی، یعنی بر مصرف کننده ما تحمیل شده که کالایی را دو برابر قیمت جهانی تهیه کند. به نظر شما این اجحاف در حق او نیست؟ کشوری که این همه یارانه می دهد… الان میزان یارانه ای که در کشور توزیع می شود، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۶۰درصد آن به سمت بنگاه ها می رود و ۴۰درصد آن مصارف خانگی استفاده می شود.
طبق تراز نامه انرژی که هر سال منتشر می شود، تقریباً این نسبت ۴۰به ۶۰ است. میزان مالیاتی هم که در کشور گرفته می شود، نسبت به تولید ناخالص داخلی تقریبا یک پنجم کشورهای دیگر دنیاست. هزینه کارگری هم بسیار پایین است و اگر بخواهیم هزینه ی دستمزد را در ایران حساب کنیم، نسبت به سایر کشورها پایین است. پس چرا ما باید تعرفه های ۷۰درصد یا ۸۰ درصد یا ۱۰۰ درصد بگذاریم. آیا این اجحاف بر مردم نیست و تا کجا می خواهد ادامه پیدا کند؟ !
آنهایی که فریاد می زنند که واردات را ببندید که من تولید کنم، رویکرد فضای انحصاری است و غلط است. خیلی ها در این فضا پول های فراوانی را به دست آورده اند، البته عده ای هم زیان دیده اند، به خاطر اینکه فضای کسب و کار تسهیل نشد، یعنی باید سهولت کار باشد و اگر فضای بانکی و پولی رقابتی باشد، تولید کننده مجبور نیست هزینه بالایی برای تأمین نقدینگی پرداخت کند. به عبارتی فضای حاکم بر بنگاه ها شرایط کار را برای آنها سخت کرده و از طرف دیگر کاش یارانه را نمی دادیم و مالیات خوبی هم می گرفتیم ولی فضا را برای کسب و کار رقابتی می کردیم نه انحصاری.
آنچه در آن زمان در برنامه چهارم دیده شده بود، فضای رقابتی را رقم می زد و اجازه نمی داد ممنوعیتی چه در صادرات و چه در واردات ایجاد شود و صرفاً تعرفه بود و طبق مصوبه مجلس در دو نوبت تعرفه کالاهای مصرفی به طور قابل توجهی افزایش یافت ولی واردات کم نشد.
ما نبایستی نگران واردات باشیم بلکه باید نگران نسبت صادرات به واردات باشیم یعنی همه کشورها دنبال این هستند که این نسبت را اصلاح کنند. نسبت صادرات به واردات یک رقم قابل توجهی است که اگر کشوری خوب کار کند، تلاش می کند میزان ارزی که برای صادرات نیاز دارد را بتواند از طریق واردات به دست آورد.
*** نسبت صادرات به واردات در انتهای دولت دهم نزدیک به یک رسید
اگر این نسبت یک یا بزرگتر از یک شد، نشان می دهد که کشور خوب حرکت می کند. این نسبت در کشور ما به علت وجود نفت همیشه بالای یک بود. اگر نفت را جدا کنیم، این ضریب زمانی که ما در سال ۸۴ تحویل گرفتیم، زیر بیست درصد بود و به بالای ۷۰ درصد در انتهای دولت نهم رسید و الان هم دارد به یک نزدیک می شود، زیرا مشکلات و تحریم ها تأثیرگذار است و به سمتی می رود که کسری کمتری دارد، یعنی تفاوت بین صادرات غیرنفتی و واردات کم می شود و این نشان می دهد که رو به بهبود است.
بعضی از کسانی که می خواهند فضای سیاسی درست کنند، با آدرس غلط دادن در حوزه تجارت و اقتصاد امیال خود را دنبال می کنند، در صورتی که تمرکز ما باید روی صادرات باشد. چرا صادراتمان را بالا نمی بریم و تلاش نمی شود که کالاهای ما وارد بازار جهانی شوند؟ صادرات می تواند اشتغال پایدار را به همراه داشته باشد.
بنابراین آن چیزی که در دنیا دارد اتفاق می افتد، اصلاً آن طور نیست که به صورت سیاسی در ایران مطرح می شود. حتی کشورهایی که عضو سازمان جهانی تجارت هستند و عموماً با تعرفه های صفر با هم کار می کنند. کشورهای حوزه خلیج فارس یا اتحادیه اروپا تعرفه ای بین شان نیست ولی نگران تولید نیستند زیرا تولید را دارند از جای دیگری حمایت می کنند و این نوع حمایت ها جواب می دهد.
صندوق بین المللی پول گزارش های زیادی در ارتباط با سیاست های مختلف حمایت از تولید در کشورهای مختلف منتشر کرده اند، اتفاقاً برخی از آنها سیاست های مشابه ایران اتخاذ کرده اند و تجربه نشان داده است که این ها بعد از مدتی شکست می خورند و واردات آنها بیشتر شده و حتی محصولات کشاورزی را که زمانی صادر کننده آن بودند، هم وارد می کنند. این تجربه ای است که در سایر کشورها اتفاق افتاده و نشان می دهد که بایستی اصولی تر و منطقی تر و عقلانی تر در تجارت حرکت کنیم نه سیاسی.
این بحث هایی که عده ای مطرح می کنند، سیاسی است. وقتی خود بر مسند سیاست می نشینند، همه چیز درست است و زمانی که کنار می روند، همه چیز غلط است! اینگونه برخورد آنها هم به کشور ضربه می زند و هم به خودشان، زیرا وقتی نگاه حزبی و سیاسی وارد اقتصاد کشور شود، آدرس های غلط هم به مسئولین و هم به مردم می دهد، بنابراین در این شرایط خواص هستند که باید فارغ از این جوسازی های سیاسی بتوانند یک برداشت درست از کشور خودشان و از صحنه های بین الملل داشته باشند تا بتوانند تصمیم درستی هم برای این موضوع بگیرند.
*** صادارت در دولت نهم معادل کل صادرات ۱۶ سال قبل بود
میزان صادراتی که در چهار سال دولت نهم انجام شد، معادل ۱۶ سال قبل بود، یعنی اگر صادرات ۲ دوره آقای هاشمی و خاتمی را با هم جمع بزنیم، معادل آن چهار سال می شود. به خاطر سیاست های درستی که بودجه برای صادرات اتخاذ و به طور جدی حمایت انجام شد.
در وزارت بازرگانی دولت نهم موانع صادراتی برداشته شد، حتی جایزه و تشویق هم داده شد و کمک کردیم و حتی در جاهایی ما خود هزینه حمل را می دادیم تا صادرات شکل گیرد، در بسیاری از ملاقات های خارجی تمرکز ما روی صادرات و عقد قرارداد بین دو کشور بود که بتوانند به راحتی صادر کنند و همچنین تعامل خوبی بین وزارت بازرگانی و تشکل های صادراتی و اتاق های بازرگانی سراسر کشور برقرار شد و همت و عزم جدی برای تسهیل صادارات صورت گرفت.
*** واردات شکر مصوبه شورای امنیت بود
در مواردی مثل واردات شکر باید بگویم که مصوبه شورای امنیت بود. در سال۸۴ به دلیل مقابله دولت با تحریم ها، دولت نیاز شکر ۲ سال را در یک سال خرید و در ۴سال توزیع کرد و دلیلش مقابله با تحریم ها بود، زیرا بحث این بود که تحریم لجستیکی ممکن است اتفاق بیفتد.
به دلیل کسری شکر بایستی مانند سال های قبل شکر وارد می شد، بنابراین شکر خام می خریدیم و کارخانه ها که ۴ ماه چغندر قند داشتند و ۸ ماه بیکار بودند، دولت این شکر را در اختیارشان می گذاشت و تصفیه می کردند. این مصوبه شورای امنیت بود و مصاحبه های مربوط به آن هم موجود است و می توانید به آنها مراجعه کنید.
وزارت بازرگانی موافق این نبود که این کار انجام شود ولی شورای امنیت اصرار داشت که برای مقابله با تحریم بایستی ذخایر تکمیل باشد و نکته قابل توجه این است که زمانی که دولت اصلاحات دولت نهم را تحویل داد، حتی یک کیلو شکر تنظیم بازاری برای توزیع در بازار نداشتیم و آن بهم ریختگی در همان شروع کار دولت نهم حتما در خاطرتان هست ولی امروز در تحویل دولت یازدهم بحمدلله ذخیره کالای اساسی به اندازه کافی وجود دارد.
*** فساد در کرسنت مسجل است
*اخیرا شما نسبت به اخراج آقایان خالدی، اعتصامی و شاه میرزایی که پرونده کرسنت را پیگیری می کردند، موضع گرفتید و نسبت به این اقدام وزیر نفت اعتراض کردید. به نظر شما این اخراج ها به چه دلیلی انجام شد؟ آیا نگاه های سیاسی و حزبی در این مسئله بود؟
- میرکاظمی: ببینید فساد در کرسنت کاملاً مسجل بود. در دو نوبت فساد بوده یکی در عقد قرارداد و دیگری در الحاقیه ششم است که با دادن رشوه همراه بود، در این قرارداد الحاقیه ای وجود داشت که شرکت کرسنت را ملزم می کرد که یک ضمانت نامه بانکی را به علاوه اسنادی از اداره آب و برق امارات باید طی ۶ ماه به ایران ارائه می داد که اگر این انجام نمی شد، ایران اجازه داشت که این قرارداد را فسخ کند.
متاسفانه آنها ارائه نداده و امکان فسخ برای ایران وجود داشته ولی آن ها فسخ نکردند. شرکت کرسنت نفر دومی را با پرداخت رشوه جهت حذف الحاقیه پیدا کرده و الحاقیه دیگری را اضافه کرد. خیانتی که در این مقطع اتفاق افتاده بزرگ تر از خیانت اولی بوده زیرا می توان گفت ناآگاهانه نبوده که البته آگاهانه بوده و بستن قرارداد و فرمول آن بسیار نامناسب بود. به گونه ای که با افزایش قیمت نفت و فاصله گرفتن از قیمت ۱۸ دلار در هر بشکه، فاصله قیمتی گاز با قیمت واقعی فعلی آن فاصله زیادی می گرفت و با قیمت امروز یک چهاردهم قیمت واقعی بایستی عرضه می کردیم.
این مسلم است که قرارداد مشکل داشته و در دیوان لاحه هم به عنوان فساد در نظر گرفته شده و تمامی مدارک لازم برای آنها فرستاده شده و اگر داور بی طرفی قضاوت کند، مسجل است که این قرارداد با فساد بسته شده است و امکان لغو آن وجود دارد و الان دوستان برای لغو آن تلاش می کنند.
کسانی هم که مدارک را تهیه و جمع آوری می کردند، آقای دکتر خالدی و اعتصامی بودند که برای اینکه رأی علیه کشور صادر نشود، پشتیبانی لازم اطلاعاتی می کردند که رای علیه کرسنت باشد. تنها راه، اثبات فساد است و اسامی کسانی که رشوه داده و گرفته و مقداری که دریافت کرده اند، وجود دارد که اگر بگویند وجود نداشته است، ما آنها را منتشر می کنیم.
*** پرونده کرسنت با رشوه اعمال نفوذ شده است
منتظریم که ببینیم دادگاه چه می کند. ۴ پرونده مفتوح است که یکی از آنها حکمش صادر شده و دقیقاً ثابت شده که فرمول با رشوه اعمال نفوذ شده و منطقی نیست. الان به اینکه چه مقدار پول رد و بدل شده و چه کسانی فساد کرده اند، رسیده اند و اسامی و میزان دقیق آن را ما مشاهده کردیم و در اسناد داریم که فردی گفته من پول را گرفتم و به حساب فلان حزب ریخته ام. این ها با توجه جزئیات وجود دارد. حتی کسی که آمده پول را گرفته و به دیگری داده رصد شده که حتی از کدام صرافی و بانک انجام شد و مطمئنم که کرسنت با رشوه بوده و خیانت بوده که انجام شده و اگر حاشا کنند، ما همه چیز را منتشر می کنیم و کرسنت اصلا افتخار نیست.
حتی در دولت نهم که آقای هامانه و نوذری هم آن را اجرا نکردند و می دانستند که مشکل دارد و این پرونده به نهاد ریاست جمهوری فرستاده شد تا دنبال شود، بسیار کمک کردیم که این پرونده جلو رود و حکم علیه کرسنت داده شود.
من با اطلاع کامل می گویم و آماده مناظره هستیم که پرونده را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم تا مردم بدانند که کشور با چه افرادی روبرو است و در مجلس هم دنبال این قضیه هستیم تا امثال این اتفاقات در نفت رخ ندهد و همچنین نظارت نیز بهبود یابد و باید کار به سمتی پیش برود که در دیوان حکم علیه کرسنت داده شود و هر کس مانع شود، تکلیفش را در مجلس روشن می کنیم. با کمک قوه قضائیه تلاش می کنیم که زودتر تکلیف این پرونده روشن شود.
پس دو نوبت فساد در پرونده بود؛ یکی در عقد قرارداد و یکی الحاقیه ششمی که اضافه شده که هم حق فسخ را از ایران گرفته و هم اینکه انحصار فروش گاز در امارات را صرفاً به کرسنت داده است. (قسمت اول آقای م. ه بوده) و دلال دومی فردی به نام آقای ترقی جاه است، البته به دلیل اینکه حکم علیه وی صادر شده است من اسمش را می برم. این شخص با آقای حمید ضیاء جعفر مدیر عامل کرسنت (که ۳ سال زندان برایش بریده شده) توافق نامه ای امضا می کند و در مقابل رشوه ای که از او می گیرد، متعهد می شود که چندین کار را برای وی انجام دهد. مثلا متعهد می شود که ملاقاتی (با آقای زنگنه) برای او ترتیب دهد.
و یا متعهد می شود که الحاقیه مربوط به حق فسخ ایران را حذف کند و همچنین متعهد می شود که انحصار فروش را به این شرکت بدهد که متأسفانه بندبند، این برنامه اجرا می شود. آقای زنگنه هم نمی تواند این ها را انکار کند. من با ایشان هم صحبت کردم و گفتم جنابعالی وزیر بودید من هم وزیر بودم، ما باید با فساد برخورد کنیم، و فساد این قرارداد هم مسجل است و اعداد و ارقام آن نیز وجود دارد، حالا چرا برخورد نمی کنید؟ کسی که با این سیستم آمده و وارد قضایای نفت شده، باید تعیین تکلیف شوند. عده ای هم با هم درگیر بودند، باید تکلیفشان مشخص شوند. متاسفانه برخی هم که در حاشیه این قبیل فسادها بودند، امروز صحنه گردان شده اند و دارند از قضیه دفاع می کنند و بر علیه عده ای صحبت می کنند و اینها همان کسانی هستند که در رسانه ها به جوسازی می پردازند.
*** فساد در" توتال" و" استات اویل" نیز در خارج از کشور ثابت شد
فساد در توتال و استات اویل هم که در خارج از کشور ثابت شد. یکی در نروژ و یکی هم در بورس آمریکا که ثابت شده و قرار است آنها را از بورس خارج کنند. یکی از آنها را ۴۰۰ میلیون دلار و یکی دیگر ۱۰۰ میلیون دلار جریمه کرده اند و این ها منتشر شده و پرونده از جانب مجلس شورای اسلامی مفتوح است و منتظریم ببینیم قوه قضائیه چه می کند.
تعدادی از نمایندگان هم امضا کرده اند که پرونده کرسنت، توتال و استات اویل به جد دنبال شود. اینها در کمیسیون انرژی در دستور کار است و پرونده هیچ وقت بسته نخواهد شد و باید رسیدگی شود.
*برخی می گویند که دولت آقای روحانی نمایندگی دو دولت اصلاحات و سازندگی را دارد. شاید یکی از دلایل این تحلیل این باشد که آقای روحانی از همان وزرا و مسئولینی استفاده کرده که در دولت های سازندگی و اصلاحات بودند و وی نیز سعی کرد که این اشخاص از مجلس رای اعتماد بگیرند. یکی از این کسانی که در فضای رسانه ای حاشیه داشت، آقای زنگنه و ماجرای پرونده کرسنت بود. به نظر شما آقای روحانی با چه رویکردی فردی مانند زنگنه را به مجلس معرفی کرد؟ با توجه به اینکه پرونده کرسنت در دوره آقای زنگنه بسته شد. آیا تأکید برای حضور آقای زنگنه در دولت یازدهم برای مدیریت پرونده کرسنت است؟
- میرکاظمی: برداشت من از این دولت این است که تعداد معدودی از وزرا که اصول گرا هستند، معتدل اند و بقیه از جریان اصلاحات و کارگزاران تند هستند و تنها اصولگراهایی که تعدادشان هم شاید از دو سه نفر بیشتر نباشد، معتدل اند و مابقی را نمی توان معتدل نامید و حتی بسیاری از این ها در جریان فتنه فعال بودند و مسئولیت داشتند، که نمی توان آنها را معتدل نامید.
*** عملکرد دولت یازدهم کارگزارانی است
عملکرد این دولت اصولگرایی نیست، بلکه عملکردی اصلاح طلبانه و کارگزارانی دارد، یعنی هر چه پیش آمد، باید عواقب آن را خودشان بپذیرند. نمی توانند بگویند ما اعتدال داریم و فراجناحی هستیم. تعدادی از این افراد کاملاً فعال سیاسی بودند و جلساتی که خدمت حضرت آقا بودند، متن ها و مصاحبه ها و سخنرانی هایشان همه موجود است. نمی توان گفت معتدل اند.
در دولت آقای احمدی نژاد حرفی از جریان انحرافی مطرح شد که بسیاری از وزرا و مسئولان به دلیل عدم همکاری با جریان انحرافی یا خودشان از دولت بیرون آمدند و یا توسط آقای احمدی نژاد اخراج شدند. شما هم از جمله کسانی بودید که می گویند با جریان انحرافی مقابله کردید، مثلا در جایی گفته بودید جریان انحرافی جرأت ندارد با من روبرو شود و شخص رئیس جمهور را جلو می فرستد. آیا دلیل بیرون آمدن شما از دولت تقابل با جریان انحرافی بود؟
- میرکاظمی: ما با آقای احمدی نژاد دوست بودیم. کار کردن یک بحثی است و دوستی بحث دیگری. سال ۵۸ بود که در دانشگاه علم و صنعت با آقای احمدی نژاد در جریان انقلاب فرهنگی آشنا شدیم و تغییراتی که در دانشگاه ایجاد شد، ما بودیم.
مدتی آقای احمدی نژاد را ندیدم و بعد وی به اردبیل رفت و مسئولیت داشت تا اینکه بحث ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد پیش آمد و در جاهای مختلف اسم من را داده بودند. انجمن لجستیک و از دانشگاه ها و مراکز مختلف به آقای احمدی نژاد پیشنهاد داده بودند که من هم اطلاع نداشتم و سفر حج بودم. بعد که از سفر حج برگشتم، گفتند آقای احمدی نژاد خیلی دنبال شماست. آقای احمدی نژاد ابتدا بحث وازرت بازرگانی را پیشنهاد دادند.
من لیسانس صنایع دارم و فوق لیسانس صنایع را نیز از دانشگاه علم و صنعت گرفتم و دکترای من نیز در تربیت مدرس بود که همه هم با رتبه های عالی بود و هیچ وقت از سهمیه ای استفاده نکردم و دکترای من مهندسی صنایع با گرایش تولید است و مقاله و تدریس هم در این زمینه در دوره تحصیلات تکمیلی داشته ام.
علت آنکه به وزارت بازرگانی دعوت شدم، این بود که در زمان جنگ مدتی در لجستیک سپاه کار می کردم. سازمان اقتصادی-تجاری اتکا را اداره می کردم که کشاورزی و بازرگانی داشت. جزو موسسین انجمن لجستیک بودم، از این رو به دلیل سابقه ای که در امر لجستیک و تجارت داشتم، از جانب آقای دکتر احمدی نژاد به وزارت بازرگانی دعوت شدم.
*** احساس کردم به آقای احمدی نژاد اطلاعات غلط می دهند
آقای احمدی نژاد بیشتر از دوستانی که می شناختند، در چند جا پیشنهاد داده بودند که وزارت بازرگانی شکل گرفت و ۴سال خدمت آقای دکتر بودم و اواخر دولت بود که با آقای دکتر تنش های به وجود آمد و من احساس می کردم که به آقای احمدی نژاد اطلاعاتی می دادند که درست نبود.
مثلاً درخواست تغییر افرادی که در وزارت بازرگانی خوب کار می کردند را داشتند و من مخالفت می کردم که این آدم کارآمدی است و مشکل سیاسی و مالی ندارد، بنابراین دلیلی ندارد که تغییرش دهم و تا آخر هم تغییر ندادم.
کسانی را که مفیدند و کارهای ارزنده ای برای کشور کردند را تا آخر نگه داشتم. وقتی دولت نهم تمام شد، آقای احمدی نژاد وزارت نفت را پیشنهاد دادند که واقعیتش این است که من به خاطر تنش هایی که بود، نپذیرفتم و حتی برنامه ای که برای نفت از بنده طلب کردند را خالی فرستادم و عذرخواهی کردم و گفتم من می خواهم به دانشگاه برگردم.
پس از این آقای احمدی نژاد ۲ بار با اینجانب جلسه گذاشت و همه کابینه را به جز نفت بسته بود. گرایش مهندسی صنایع من تولید بود و کسانی که این رشته را می شناسند، می دانند کسانی که گرایش تولید دارند، می توانند بنگاه های بزرگ مثل نفت را به راحتی اداره کنند.
این رشته، رشته ای وابسته است و زمانی که عده ای در مجلس ایراد گرفتند که چرا تحصیلات من مرتبط نیست، انجمن مهندسی اطلاعیه داد که این رشته اصولا مربوط به همین حوزه هاست. افرادی هستند که اصلا مرتبط با این رشته نیستند، مانند ساختمان، فیزیک و… ولی خود را نفتی می دانند!
در جلسه ای که تودیع و معارفه آیت الله شاهرودی و آیت الله آملی لاریجانی بود، آقای احمدی نژاد در پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که صحبتی داشته باشیم و خیلی گله کردند که من کمک نمی کنم. من گفتم اگر کمک بخواهید، هستم اما علاقه مند نیستم که مسئولیت داشته باشم. اصرار کردند و حتی گفتند دور از مردانگی است که ما را تنها می گذارید زیرا کشور به خاطر فتنه مکافات هایی می کشید که من گفتم اگر واقعا به این نتیجه رسیدید و مشکل دارید و من را مانع می بینید، من حرفی ندارم. بعد همان عصر لیست را اعلام کردند و عنوان وزارت نفت را به من دادند و من هم برنامه ها را تهیه کردم.
بعضی ها فکر می کنند مذاکراتی همراه با شرط و تعهدی شده اما اینطور نیست یا مصاحبه ای در حمایت از دولت آقای احمدی نژاد شده بود. نه! علت اینکه مصاحبه می کردم، این بود که دیدم بی انصافی است که دستاوردهایی که در دولت نهم به دست آمده، مسکوت بماند. کارهای بسیار ارزنده ای علی رغم فشار تحریم، خشکسالی و… شده بود.
در عین حال می بینیم که صادرات چه رشد خوبی گرفت و من دفاع کردم زیرا رشد اقتصادی خوب بود و شاخص های کلان اقتصادی بهبود یافته بود. درست نیست که به دلایل حزبی بیایند و همه چیز را زیر سوال ببرند و کسی پاسخی ندهد. مردم فریبی و عوام فریبی است. اگر نقد می شود، باید نکات مثبت گفته شود نه این که چون من نیستم، بیایم و همه چیز را زیر سوال ببرم. نگاه کارشناسی و نگاه خواص دیدن واقعیت هاست و این که عینک حزب را کنار زنیم. معنای اصولگرایی همین است. شما می بینید در مجلس بیشترین نقدها را به دولت دهم اصولگریان داشته و این نگاه منطقی و غیر حزبی است.
در اقتصاد هم همین طور است، کسی که دید اقتصادی و جامع دارد، تحت تاثیر قرار نمی گیرد و می بیند که ملاک ها و شاخص ها چه می گویند و من هم دفاع کردم و الان هم همین کار را می کنم. در آن مقطع کار های ارزنده ای انجام شد و رشد اقتصادی خوب بود و کارهای اقتصادی زیادی در کشور انجام می شد، از این رو دفاع من، دفاع از عملکرد دولت بود. همه ساکت بودند و فضایی ایجاد شده بود که کسی صحبت نمی کرد.
*** در مورد فتنه در مجلس صحبت کردم چون دیدم همه ساکت بودند
در مورد فتنه هم در مجلس نطقی داشتم به خاطر اینکه دیدم همه ساکت اند. عوامل اصلی فتنه مملکت را ۸ ماه به درگیری و آتش زدن کشیدند و این همه علیه ما تحریم ها صورت گرفت و جاده را برای دشمن صاف کردند لذا امروز سکوت، ظلم به کشور است. اینجا باید تحلیل درستی شود و باید بررسی شود چه چیزی کشور را به اینجا رساند؟ عوامل مختلفی بود و کسانی از انتخابات تا ۹ دی آرامش را از کشور گرفته بودند، بالاخره مردم از دست کسانی که در عاشورا چنان فجایعی را به بار آوردند، خسته شدند و در در نهایت مردم در ۹ دی تعیین تکلیف کردند.
در ترکیه ۴ روز تظاهرات شد کشورشان چند میلیارد دلار ضرر کرد. شما چند ماه" قشون کشی" کردید؟ ما به راحتی یادمان نمی رود. آیا این ها هزینه نداشت. حالا می گوید ما ناجی هستیم. شما خودت مملکت را به اینجا رساندی؛ هم مسئول بودی و هم در کنار جریان انحرافی.
*** فتنه و انحراف به کشور آسیب زدند
هم جریان فتنه و هم جریان انحرافی به کشور آسیب زدند و باید تلاش کنیم که دیگر چنین اتفاقاتی در کشور رخ ندهد. همان قدر که انحراف را می زنیم، فتنه از آن بدتر است و یکی از یکی بدتر. حضرت امام خمینی (ره) جمله ای دارند که می گویند آمریکا از شوروی بدتر است و شوروی از آمریکا. واقعا فتنه و انحراف اثر عملکردی ای که روی اقتصاد داشتند، مثل هم بود و هر دو ضربه زدند در حالی که دو لبه قیچی اند که دارند ریشه انقلاب را می برند.
*** به خاطر جریان انحرافی از وزارت نفت فاصله گرفتم
به خاطر همین از وزارت فاصله گرفتم که احساس می کردم برخی از اطلاعات به غلط به نهاد ریاست جمهوری می رود. مثلاً آقای فلانی آدم خوبی است اما ظرف ۲۴ ساعت می توان آن را به آدم بدی تبدیل کرد یا آدم بدی را خوب کرد. این جریان منطقی نبود و علاقه داشت در جاهای مختلف آدم داشته باشد که من نه در وزارت بازرگانی و نه در وزارت نفت اجازه چنین کاری را ندادم و حتی آنها نه می توانستند نامه ای داده یا تلفنی زده و یا پیگیری کنند، به این دلیل ناراحت بودند.
در این دولت هم عده ای می خواهند در جاهایی از کشور آدم بچینند. از وزرا سوال کنید که آیا اختیار دارند که به تنهایی ۴ معاون برای خود انتخاب کنند؟ در دولت ها این ها شکل می گیرند اما باید شکلش به گونه ای باشد که به نفع مردم باشد نه اینکه بعضی افراد ضعیف را فقط به این دلیل که بله قربان گوهای خوبی هستند، در مسند مدیر کل یا معاونت بگذارند. در مجلس هم این مشکلات را داشته ایم و برخی ها را می خواستند بردارند با این که آدم خوبی بودند. آنجا بود که به من می گفتند شما نامهربان و غیر قابل انعطاف هستید.
در حالی که این اخلاق اسلامی است که من از آدم خوبی که کار می کند، دفاع کنم. مدیر خوب بی جهت به کسی باج نمی دهد و بیت المال را به تاراج نمی برد. اگر امروز برای وزیری معاون چیدند و برای او تعیین تکلیف کردند، دیگر نباید مسئولیت را از او بخواهید و باید از کسی که این ها را تعیین کرده است، مسئولیت بخواهید.
یادم هست که با آقای احمدی نژاد در جلسه ای ۲ تایی نشسته بودیم، درخواست داشت که با او هماهنگ باشیم و معاونین مدیرکل ها را با او هماهنگ کنیم. من گفتم حرفی ندارم ولی دیگر مسئولیت با شما البته به شوخی و خنده گذشت و آنطور صلاح بود، انجام دادم.
*در دولت نهم و دهم یکی از کارهایی که به گفته برخی از کارشناسان بسیار ارزشمند بود، همین مسئله بنزین بود که ما به مرحله تولید بنزین در داخل کشور و با دانش بومی رسیدیم. مقایسه هایی در این زمینه صورت می گیرد که مثلاً در دولت های گذشته به خصوص دولت اصلاحات مشکلات فرآورده هایی مانند بنزین وجود نداشت. در رابطه با تولید بنزین و پیشرفت هایی در این زمینه که فازغ از مسائل سیاسی پیش رفت، کمی توضیح دهید.
- میرکاظمی: در آن زمان تحریم بنزین یکی از مسایل مهم بود یعنی شروع دولت اصلاحات تقریبا واردات فرآورده نداشتیم و زمانی که آقای خاتمی دولت را تحویل دولت نهم داد، واردات فراورده ۲۷ میلیون لیتر در روز بود. وقتی که من تحویل گرفتم، ۲۲ میلیون لیتر واردات بنزین داشتیم و موقعی که تحویل دادیم، تقریبا صفر شد. چند ماهی اصلا واردات نداشتیم زیرا اصلا به ما نمی فروختند. هفته های اول مسئولیت اینجانب در وزارت نفت بود که کارگروهی را برای تولید بنزین تشکیل دادیم.
تیمی بود که هفته ای ۲-۳ بار با خودم جلسه داشتند. وقتی که ذخایر به خاطر تحریم ها مصرف به حداقل رسید و مجبور شدیم که خود تولید کنیم. گروه های حزبی که کشور را به این نقطه رسانده بودند، در زمان خود یک پالایشگاه نزده و حتی بهینه سازی هم نکرده بودند و بدون واردات دولت را تحویل گرفته بودند و با واردات ۲۷ میلیون میلیون لیتر فرآورده تحویل دولت نهم دادند. الحمدلله هم بهینه سازی پالایشگاه ها به سرعت شروع شد و هم افزایش ظرفیت پالایشگاه های فعلی زیاد شد. بدون اینکه تولید پتروشیمی کاهش یابد و صادرات همواره افزایشی بوده است. بنزین داستان بلندی دارد و باید نشست و صحبت کرد که چه مصیبت هایی کشیدیم و کشور با بحران جدی ای روبرو بود. اوباما چند بار مصاحبه کرده بود که ما با بنزین، ایران را به پای میز مذاکره می کشانیم.
اوکتان ۴۴ میلیون لیتری که خودمان تولید می کردیم، پایین بود و باید ۲۲ میلیون لیتر بنزین سوپر را با این اختلاط می کردیم که آن ۴۴ میلیون لیتر قابل مصرف باشد. فکر کنید که این ۲۲ میلیون لیتر قطع شود، چه اتفاقی می افتد؟ بنزین قابل مصرفی نداشتیم و خارجی ها می گفتند که ایران دروغ می گوید که از پتروشیمی بنزین تولید می کند، به دلیل اینکه وقتی به موفقیت رسیدیم، صدایش را در نیاوردیم، بنابراین باور نمی کردند. وقتی واردات انجام ندادیم، متوجه شدند اتفاقی در ایران افتاده است و گفتند می توان کارهایی انجام داد ولی بنزین تولیدی ایران توان آن را ندارد. بعد گفتند توان دارد ولی بنزین تولیدی کیفیت ندارد و برخی از احزاب و گروه ها خود مسبب ترویج این حرف ها شدند و شایعه می کردند که این بنزین مشکل دارد و با همراهی رسانه های بیگانه به اشکال تراشی این اقدام جهادی می پرداختند.
در برنامه های ۵ ساله سوم هم تکلیف شده بود که مصرف بنزین باید مدیریت می شد اما نشده بود. مصرف بی رویه بالا رفته و تولید کاهش یافته بود. در ۸ سا
ارسال نظر