هاشمی: آن اسلحه را بگذار توی جیبت!
«هاشمی فقط میگفت آقایان خونسردی خود را حفظ کنید و تنها در یک جا با صدای بلند فریاد زد که آن اسلحه را بگذار توی جیبت! یعنی معلوم بود که در آن میان، یکی از افراد اسلحه هم کشیده بود. »
به گزارش پ ارس ، پارسینه با انتشار خاطره ای از مرحوم عزت الله سحابی از یک جلسه مجلس اول به نقل از « اندیشه پویا» نوشت: « آبان، پیش از پایان نطق پیش از دستور آقای صباغیان، در حالی که یکی دو دقیقه از وقت ایشان باقی بود، ناگهان در مجلس جنجال به پا شد و یکی از روحانیون مجلس به نام آقای قره باغی نماینده ارومیه، از جای خود برخاست و فریاد زد که" نگذارید این لیبرال ها حرف بزنند" و به طرف تریبون حرکت کرد تا صباغیان را از تریبون به پایین بکشد.
صباغیان در مقابل وی مقاومت کرد ولی روی او دست بلند نکرد. در همان حال، عده ای فریاد برآوردند که دارند قره باغی را کتک می زنند. از آن طرف، مهندس معین فر نیز از جای خود برخاست تا به کمک صباغیان برود ولی هنوز به جلوی تریبون نرسیده، عده ای از نماینده ها بر سر وی ریختند.
آقای هاشمی هم که ریاست مجلس را بر عهده داشت، ساکت و آرام و با لبخند و بسیار خونسرد به جریان نگاه می کرد. مهاجمان علاوه بر ایراد ضرب و جرح و کتک زدن معین فر و صباغیان، فحش های رکیک و ناموسی هم به آنها می دادند. از جمله مهاجمان آقایان هادی غفاری، اسدی نیا، دهقان و… بودند. تعداد آنها پنج نفر بود.
مکالمات آن روز مجلس، طبق معمول از رادیو پخش می شد و اتفاقا فرزندان آقای معین فر که از طریق رادیو به مذاکرات گوش می دادند، آن را روی نوار ضبط کردند. آقای هاشمی در جریان آن زد و خورد و در حالی که معین فر زیر مشت و لگد آقایان قرار داشت، فقط می گفت آقایان خونسردی خود را حفظ کنید و تنها در یک جا با صدای بلند فریاد زد که" آن اسلحه را بگذار توی جیبت! " یعنی معلوم بود که در آن میان، یکی از افراد اسلحه هم کشیده بود. این در حالی بود که در صحن مجلس کسی نیابد با اسلحه حاضر می شد!
آنچه روز جمعه آن هفته اتفاق افتاد، از اصل موضوع مهم تر بود. در روز جمعه آن هفته، آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه گزارش واقعه را بیان کردند ولی گزارش آقای هاشمی، خلاف واقع بود. در آنجا آقای هاشمی گفت که صباغیان بیشتر از وقت قانونی صحبت کرد و ما به وی اخطار کردیم ولی ایشان گوش نداد و یکی از آقایان که می خواست صحبت کند، به پای تریبون آمد. درحالی که همه آنها خلاف حقیقت بود… . »
ارسال نظر