پارس به نقل از کیهان: « جمهوری اسلامی ایران» را نمی توان نادیده گرفت. این، مهم ترین پیام انتخابات ریاست جمهوری ایران در انظار جهانی است. « جمهوری اسلامی» به معنای جلوه ای از نظام امت- امامت، در انتخابات ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ جلوه ای دیگر کرد و برای چندمین بار، برگ برنده تازه ای در رقابت با غرب مهاجم روی میز گذاشت. در حالی که برخی تحلیل گران تصور می کردند ایران به انفعال افتاده، جمهوری اسلامی بار دیگر الهام بخش ملت ها و نگاه های کنجکاو شد. ۷۳ درصد مردم در سی و چهارمین سال از پیروزی انقلاب، پای کار جمهوری اسلامی آمدند و در کمال آرامش و امنیت و ثبات و قانون گرایی در جشن مردم سالاری دینی شرکت کردند. این تجلی حیات و روح ملی در پیکره جمهوری اسلامی به رغم همه عداوت ها و فشارها و بمباران تبلیغاتی دشمن است.
این حماسه کم نظیر ملی در حالی که دشمنان امید و ایمان و انگیزه ملت ایران را از چند سال پیش مورد هجمه قرار داده بودند، موجی از امید و نشاط را در کشور برانگیخت. امید و نشاط پدید آمد، یک فرصت بزرگ ملی است که منطقا باید با حماسه اقتصادی و شکستن حصار تحریم دشمن کامل شود. بی تردید دشمنانی که چند هفته مانده به انتخابات و حتی در روزهای آخر قبل از انتخابات تصریح می کردند انتخابات ایران را به رسمیت و مشروعیت نمی شناسند، از وقوع حماسه بزرگ غافلگیر شدند. آنها میدانداری خیره کننده ملت ایران را نمی پسندیدند و حتما پس از خروج از غافلگیری بر فشارها و مزاحمت های خود خواهند افزود؛ هرچند در این راه با دشواری هایی مواجهند. مسئله کامیابی یا ناکامی های انتخاباتی را باید از همین زاویه مورد ارزیابی قرار داد و نه از زاویه قرمز و آبی های رایج و متعصبانه عرصه سیاست. اگر نامزدها یا حامیان آنها با درک شرایط خطیر کشور در انتخابات نقش آفریدند، قطعا در پیروزی سهیم اند و شکست، چه برای نامزد منتخب و چه برای دیگر نامزدها تنها هنگامی است که در تراز اقتضائات « جمهوری اسلامی» - نظام امت و امامت- و درخشندگی آن ظاهر نشده باشند.
حقیقت این است که خط تمایز اصلی در کشور بر سر دوگانه اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست. کدام اصولگرای حقیقی می تواند قائل به اصلاح طلبی و تغییر (بهبود) وضع موجود به وضع مطلوب مبتنی بر آرمان ها و اصول نباشد؟ و از آن سو کدام اصلاح طلب حقیقی می تواند از اصلاح گری دم بزند اما معتقد به اصول و آرمان های اصیل اسلامی به عنوان مطلوب هایی که باید به آنها رسید، نباشد؟ نه امروز و نه در طول ۱۶ سال گذشته، اختلاف مطلقا بر سر این دو عنوان که در واقع دو روی یک سکه اند، نبود. از زمانی که ادعای اصلاح طلبی تبدیل به نقاب و پوششی برای اباحی گری، قانون شکنی و دین ستیزی در کشور شد، تاکید بر اصولگرایی ضرورت یافت. ۱۴ سال پیش- سال ۱۳۷۸- در حالی که فتنه گران به همراه پایگاه مطبوعاتی دشمن و براساس نقشه طراحی شده از سوی سرویس های جاسوسی بیگانه آشوب تیر ۷۸ را به راه انداختند، این آقای حسن روحانی بود که در سخنرانی راهپیمایی حماسی ۲۳تیر تصریح کرد اراذل و اوباش پست تر و حقیرتر از آنند که بتوانند براندازی کنند و باید سرکوب شوند.
چند ماه بعد و در آستانه انتخابات مجلس (بهمن ۷۸) در حالی که جریان فتنه گر و ساختارشکن، آقای هاشمی را عالیجناب سرخپوش خطاب می کرد یا شعار می داد مجلس زوری و ناطق نوری نمی خواهیم، این اصولگرایان بودند که در قالب « ائتلاف پیروان خط امام و رهبری» از آقایان هاشمی و روحانی در کنار چهره هایی چون حداد عادل، محسن رضایی، دانش جعفری، احمدی نژاد، توکلی، موحدی کرمانی، الهام و… حمایت کرده و به آنان رای دادند؛ همان گونه که در انتخابات مجالس قبلی رای داده بودند. یک دهه بعد وقتی فتنه سال ۸۸ رخ داد و بعد به خیانت کم سابقه دعوت به آشوب در روز ۲۵ بهمن از سوی سران فتنه انجامید، باز هم حسن روحانی بود که با اشاره به همین خیانت گفت « این عده با شعارهای ضد انقلابی، موجبات خوشحالی و بهره برداری آمریکا و رژیم صهیونیستی و ضد انقلاب را فراهم آوردند و موجب ناراحتی قاطبه مردم شریف شدند. این حرکت، یک حرکت ضد اسلامی و ضد ملی بود. حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده، کاملا محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضد انقلابی اقدام نماید. » موسوی و کروبی پس از ارتکاب آخرین خیانت در دعوت به اغتشاش ۲۵ بهمن بود که در معرض حصر قرار گرفتند.
با این اوصاف خیلی وقاحت می خواهد که جریان فعال در فتنه های ۷۸ و ۸۸ برای مصادره رئیس جمهور منتخب و آرای وی خیز بردارد. برخی از همان ها البته یکی در میان در مصاحبه با رسانه های بیگانه- نظیر مصاحبه آقای « محمد. ن» با دویچه وله- یا در برخی محافل خودمانی تصریح می کنند که « متاسفانه مردم به یک آخوند و روحانی مضاعف که سینه چاک ولایت فقیه است و در برابر آن نخواهد ایستاد، رای دادند. » و « خاک بر سر ما که ترقی معکوس کرده ایم» ! اما برای خروج از انزوا به رسم همیشگی منافقین، مجبورند خود را همرنگ متن مردم و جماعت جا بزنند. آنها این حقیقت را پنهان می کنند که با وجود تحریم انتخابات مجلس نهم و ادعای حضور در انتخابات ریاست جمهوری، تنها ۷ درصد در میزان مشارکت تغییر حاصل شد که آن نیز مربوط به تفاوت همیشگی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری است. حتی اصلاح طلبان نیز نمی توانند رای رئیس جمهور منتخب را به نام خود کنند چرا که رأی نامزد اول آنان در انتخابات شورای شهر تهران، یک دهم آراء کل شرکت کنندگان و یک هجدهم کل واجدین حق رای بوده است. در واقع رای آنها همان ۸-۷ درصدی است که در آخرین نظرسنجی های قبل از انتخابات، نصیب نامزد اصلاح طلب (آقای عارف) شد و البته نگارنده تاکید دارد که حساب این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام (منصوب رهبر معظم انقلاب) را نیز باید از حساب فتنه گران فاقد پایگاه اجتماعی متمایز دید.
این نوشته بر آن نیست که از آقای روحانی، یک قدیس اصولگرا بسازد؛ که چنین قدیسی- بی عیب و نقص و منزه- را در میان نامزدهای اصولگرا نیز نمی توان پیدا کرد و همچنان که رئیس جمهور فعلی دارای نقاط قوت و ضعف است. طبیعتا به کارنامه عملکرد نامزد منتخب چه در مناظره ها و تبلیغات انتخاباتی و چه در دوره تصدی مسئولیت مذاکرات هسته ای می توان نقدهایی وارد کرد. طبعا اگر شروع اعتمادسازی و رفع ابهامات درباره برنامه هسته ای ایران اقدام حکیمانه ای بود، نادرستی اعتماد و خوش بینی بیش از اندازه بعدی به مرور زمان معلوم شد و همین موضوع اکنون تبدیل به یک تجربه گران قیمت ملی شده، چنان که رئیس جمهور منتخب در اولین مصاحبه مطبوعاتی بر حق غنی سازی ایران تاکید نموده و تصریح می کند ما هرگز از حق ملت ایران در این زمینه کوتاه نخواهیم آمد. روحانی امروز یقینا به مراتب کارآزموده تر و دشمن شناس تر از روحانی ۱۰سال پیش است همان گونه که محل وثوق و مورد تایید شورای نگهبان قرار گرفته و همچنان که جایی تصریح کرده مطمئن باشید من به نحوی رفتار می کنم که حتی آب در دل نظام و رهبری تکان نخورد. او در این ۱۵-۱۰ سال شاهد بوده که افراطیون منافق چه معامله دوگانه ای ابتدا با هاشمی و سپس خاتمی کردند و به تعبیر یکی از عناصر ضدانقلاب نفوذی در دفتر تحکیم وحدت چه « نگاه ساندیسی» به سیاستمداران داشته اند؛ محتوا را مکیده و پاکتش را زیر پا گذاشته اند!
اصولگرایان وفاداران به اصول و آرمان های انقلاب، رئیس جمهور جدید را از خودشان می دانند حتی اگر در انتخابات به نامزدهای دیگر رای داده باشند. او قرار است یازدهمین دولت جمهوری اسلامی را تشکیل دهد و سکاندار امور اجرایی کشور باشد. طبعا اصولگرایان دلیلی نمی بینند این همانی صددرصدی میان اصول و رئیس جمهور جدید برقرار کنند همان گونه که چنین نسبتی نه میان اصول و نامزدهای دیگر یا میان اصول و آقای احمدی نژاد برقرار نبوده است. مسئله این است که قانون اساسی مسئولیت و تکالیف بزرگی بر دوش رئیس جمهور قرار داده که باید او را به طور همه جانبه در ادای این امانت و مسئولیت بزرگ یاری کرد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب « اداره کشور واقعا کار سختی است و همه افراد و همه دستگاه ها باید رئیس جمهور برگزیده مردم را یاری کنند. » این مسئولیت اصلی و راهبرد کلی اصولگرایان خواهد بود. این مهم، البته مسئولیتی طرفینی است و باید مراقبت کرد اتفاقاتی نظیر ماجراجویی های جریان فتنه یا حلقه انحراف بر تعامل دولت جدید با سایر دستگاه های حاکمیتی یا نیروهای وفادار به انقلاب سایه نیندازد. بی تردید همان گونه که دولت های موسوم به سازندگی، اصلاحات و عدالت کم یا زیاد در معرض نفوذطلبی فرصت طلبان و بدخواهان و معارضان با اصل نظام و انقلاب قرار داشت، دولت موسوم به اعتدال و تدبیر نیز نمی تواند از این طمع نفوذطلبی چه در چینش کابینه و چه در تعیین راهبرد و تدوین برنامه ها و جهت گیری ها و اولویت بندی ها مستثنا باشد. بدین معنا پیروزی حقیقی رئیس جمهور منتخب جدید را باید ان شاءالله در مرداد ۱۳۹۶ که پرونده دولت وی به سرانجام نیکو می رسد، به نظاره نشست. سنگ بنای محکم این پیروزی همان منطق الهی است که « قوا انفسکم و اهلیکم. خود و اطرافیان و نزدیکان خود را مراقبت کنید. »
تلک الایام نداولها بین الناس. دست به دست شدن روزگار قدرت میان مردمان، سنت الهی است. نه باید سرمست غرور شویم و بالش زیر سر خود بگذاریم و نه اینکه مضطرب و متحیر شده و قدرت تمرکز و تدبیر را از دست بدهیم. دشمن- از جنس اردوگاه طواغیت و مستکبران- دشمن خبیث همیشگی است که اگر دشمنی و مزاحمت نکند، باید ما را شک بیندازد. ملت ایران پشتگرم به وعده های هدایت و نصرت الهی، بن بست ها را گشوده و در طوفان و تلاطم به برکت نعمت ولایت فقیه پیش آمده است. فرصت انتخابات در کشور ما- فارغ از پیروزی ها و ناکامی های ظاهری- فرصت گشایش های مهم برای کشور و نظام است، مشروط بر آن که حماسه ملت به چشم امانت بزرگ نگریسته شود و از معرض شبیخون آنها که با مردم و نظام دل صافی ندارند، مصون بماند. باید مراقبت بود آنها که در حماسه دوم خرداد ۷۶ و سوم تیر ۸۴ و ۲۲خرداد ۸۸ خلل ایجاد کردند و مهمان های ناخوانده سفره اعتماد و ملت شدند، این بار نتوانند با نفوذ و امتیازطلبی و غنیمت انگاری مسئولیت، به دولت جمهوری اسلامی آسیب بزنند و در چشم ولی نعمتان کم قدر سازند. چنین مراقبتی است که می تواند دولت جدید را در برابر تیرهای تهدید و فشار بیگانگان رویین تن کند. در عین حال نباید رئیس جمهور محترم را در برابر وقاحت و فشار و طلبکاری قدرت های بیگانه یا جریان های فتنه گر و امتیازطلب و قانون شکن تنها گذاشت. دولت، خاکریز و خط مقدم جمهوری اسلامی است.
محمد ایمانی