روی دیگر سکه افتتاح دفتر طالبان در قطر
افتتاح دفتر طالبان در دوحه قطر و مطرح شدن مباحث گفت وگوی رسمی آمریکا و دولت افغانستان با این گروه طی روزهای گذشته بازتاب گسترده ای داشته است که البته سوالات زیادی را به ذهن متبادر می کند. این که اهداف آمریکا از افتتاح این دفتر چیست و دولت افغانستان با چه نگاهی وارد این فرآیند شده است؟ آیا این دفتر متعلق به جریان افراط و طالبان است یا آن گونه که در اخبار آمده و بر سر در این دفتر عبارت «دفتر امارات اسلامی افغانستان» نصب شده بود، یادآور حکومت طالبان در افغانستان و به عبارتی نماینده این کشور است؟
پارس به نقل از خراسان: مذاکره با این جریان درباره چه چیزی است و دستور کار چیست؟ آیا قرار است به مطالبه طرفین توجه شود مثلا همانطور که طالبان اعلام کرده است در ازای آزادی ۵ تن از فرماندهان این گروه در گوانتانامو یک سرباز آمریکایی آزاد خواهد شد یا این که آمریکایی ها اعلام کرده اند که « می خواهیم خروج مان از افغانستان کم هزینه باشد. » این سوالات و سوال های بیشتری درباره این مسئله مطرح است و می توان پاسخ های متفاوتی به هر کدام داد. اما با توجه به سابقه حضور آمریکا در افغانستان و تحولاتی که طی هفته ها و روزهای اخیر در افغانستان رخ داده است چشم انداز چندان مثبتی نمی توان از قبال این مسئله برای افغانستان متصور بود. ممکن است آمریکایی ها و همه کشورهایی که به نوعی از این روند حمایت می کنند توجیهاتی را بیان کنند از جمله این که آمریکا سعی دارد شکافی بین بخش نظامی و سیاسی طالبان با آغاز این مذاکرات ایجاد کند اما آیا به واقع می توان چنین تفکیکی را درباره گروه افراطی طالبان قائل شد. اگرچه آمریکا سعی می کند با این کار به طالبان به عنوان یک گروه سیاسی وجهه رسمی در فضای بین المللی بدهد اما این گروه هنوز در حرف و عمل اعلام نکرده است که دست از خشونت ها برداشته و یا قانون اساسی افغانستان را می پذیرد حتی در مراسم افتتاح این دفتر و در بیانیه ۵ ماده ای خود بر ادامه نبرد تاکید کرده است، بنابراین بحث کشاندن طالبان از عرصه نظامی به فعالیت سیاسی که محافل آمریکایی مطرح می کنند بیشتر جنبه رسانه ای داشته و واقعیت ندارد. پرواضح است که کشورهایی که در حال همکاری با جریان افراط هستند در حال افکارسنجی در راستای جا انداختن این جریان برای استفاده ابزاری از این گروه در آینده افغانستان و منطقه هستند که این مسئله امر خطرناکی است. آمریکایی ها به دنبال این هستند که بحران در افغانستان را به گونه ای مدیریت کنند که از همه عناصر در راستای تامین منافع منطقه ای و فرامنطقه ای خود استفاده کنند طی هفته های اخیر ۳ اتفاق مهم در افغانستان رخ داده است که شاید به نوعی اهداف حامیان این موضوع را مشخص تر می کند اول واگذاری مسائل امنیتی از ناتو به نیروهای افغان که مشخص نیست تا چه حد در مقام عمل محقق خواهد شد، دوم انفجاری در غرب کابل و منطقه شیعه نشین -که کمتر در این منطقه شاهد چنین انفجارهایی بوده ایم - طی روزهای گذشته که هدف آن محمد محقق از رهبران حزب وحدت افغانستان بود، همچنین افتتاح رسمی دفتر جریان افراط (طالبان) در قطر که با حمایت واشنگتن و بخشی از حاکمیت در کابل انجام شده است که در مجموع خروجی آن ترسیم کننده نوعی بحران و پیچیدگی در اوضاع افغانستان است.
در نگاه خوشبینانه کسانی که دست اندرکار این روند هستند نسبت به افغانستان شناخت کافی ندارند یعنی از روی ناآگاهی دست به این اقدام زده اند و در بدبینانه ترین حالت هم این که اعمال این تناقض ها برای پیچیده تر شدن وضعیت و ناامنی در افغانستان و منطقه است. در این میان مواضع دولت افغانستان نیز اگرچه تاکنون در مخالفت با افتتاح رسمی دفتر طالبان بوده اما با توجه به سابقه ذهنی که از این دولت داریم این مواضع بیشتر در مقام حرف باقی خواهد ماند البته اگر دولت افغانستان این بار بر روی مواضع خود بایستد به سود منافع این کشور خواهد بود. هر چند برخی معتقدند بحث احداث پایگاه های آمریکا در خاک افغانستان متغیر مهمی در این فرآیند است و بخشی از مذاکرات دولت افغانستان با آمریکا متاثر از این مسئله است همچنین با توجه به این که افغانستان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد بخشی از موضع گیری های کابل و چانه زنی ها با واشنگتن نیز براین اساس باید ارزیابی شود.
وقتی تمام این تحولات را کنار هم می گذاریم یعنی مجموعه ای از تناقض ها و بی تدبیری ها در حال انجام است که می تواند آینده افغانستان را از چیزی که هست مبهم تر کند. مذاکره با هر جریانی یا کشوری درباره منافع افغانستان باید توسط ساز و کارهای قانونی که در این کشور تعبیه شده به خصوص پارلمان افغانستان انجام شود.
ارسال نظر