به گزارش پارس ، به نقل ازفارس، وزارت خزانه داری آمریکا در تازه ترین اقدام خود علیه اقتصاد ایران در اقدامی تکراری دست به تحریم هشت شرکت پتروشیمی ایرانی زده است.

بنابر گزارشی که بی بی سی منتشر کرده است، این شرکت ها شامل پتروشیمی بندر امام خمینی، پتروشیمی بو علی سینا، پتروشیمی مبین، پتروشیمی نوری، پتروشیمی پارس، پتروشیمی شهید تندگویان، پتروشیمی شازند و پتروشیمی تبریز هستند.

آمریکایی ها همچنین با ادامه تهدیدات خود مبنی بر افزایش فشارها بر ایران، اعلام کرده اند علیه افراد و شرکت های هواپیمایی مختلفی در قبرس، قرقیزستان، اوکراین و امارات عربی متحده هم اقدام می کنند چون به نهادهایی کمک می کنند که به همکاری با برنامه هسته ای ایران متهم هستند.

آمریکایی ها که خطوط هوایی ایران را به دست داشتن در تروریسم متهم کرده اند، حتی یکی از خطوط هوایی قرقیزستان را نیز به خاطر ارائه خدمات هوایی به ایران تحت تحریم قرار داده اند. همچنین آمریکایی ها ابایی ندارند از اینکه بگویند صنعت پتروشیمی ایران را از این رو تحریم کرده اند که دومین منبع درآمد ایران است.

« دیوید کوهن» ، معاون وزیر خزانه داری آمریکا و مسوول تحریم های ایران در این وزارت خانه، مدعی شده است که واشنگتن نه تنها تحریم هایی بیشتر بر ایران وارد خواهد کرد بلکه تصمیم دارد جلوی دور زدن تحریم های موجود را هم بگیرد. وی تاکید کرده است: « ما به همکاری با شرکای خود در سرتاسر جهان ادامه می دهیم تا مطمئن شویم فشار تحریم ها به جایی برسد که ایران وادار شود به تعهدات بین المللی اش عمل کند. » منظور کوهن از عمل به وظایف بین المللی، احتمالا کوتاه آمدن از همان حقوقی است که نهادهای بین المللی برای ملت ایران به رسمیت شناخته اند، از جمله حق غنی سازی اورانیوم برای مصارف صلح آمیز.

تشدید تحریم های ایران در حالی صورت می گیرد که روز نهم خرداد، وزارت امور خارجه آمریکا از لغو تحریم های رایانه و موبایل علیه ایران خبر داده بود و با ژستی بشردوستانه مدعی شده بود که آمریکا برای کاهش رنج مردم ایران می خواهد تحریم های غذایی و دارویی را نیز علیه ایران لغو کند.

* ژست قدرت در عین بشردوستی

سیر اخیری که آمریکایی ها شروع کرده اند را باید ترکیبی از دو ژست نمایش قدرت و احترام به حقوق بشر دانست. در انتقاداتی که در رسانه های غربی از تحریم های ضدایرانی غرب مطرح می شود، دو موضوع مورد تاکید تحلیلگران است: اول اینکه این تحریم ها در حدی نیست که بتواند برنامه هسته ای ایران را متوقف کند و دوم اینکه این تحریم ها به مردم عادی ایران بیشتر آسیب رسانده اند تا به اموری که غرب انتظار داشت آسیب به آنها برسد.

آمریکایی ها طی روزهای نهم و دهم خرداد تقریبا تلاش کرده اند با نوعی شل و سفت کردن تحریم های ضدایرانی خود، پاسخی به این انتقادات بدهند. از یک سو با لغو تحریم های نه چندان مهم قطعات رایانه ای و موبایل و وعده لغو تحریم مواد غذایی و دارویی، به دنبال جلب نظر کسانی هستند که آنها را به آسیب زدن به مردم عادی ایران متهم می کنند و از سوی دیگر، با تحریم یک صنعت درآمدزا به دنبال آن هستند تا نشان دهند که در برابر ایران از موضع قدرت رفتار می کنند و هنوز به راهبرد تحریم امیدوار هستند.

درواقع می توان گفت که آمریکایی ها متوجه نقص در تحریم های خود شده اند و به دنبال اصلاح نقص ها برآمده اند، بدون آنکه متوجه باشند که این رویکرد از اساس دچار ایراد است و با تغییر در رویکردی غلط، نمی توان آن را درست کرد.

با یک بیان علمی تر، آمریکایی ها در این مسیر به دنبال متناسب سازی رویکرد رئالیستی تحریم های خود با رویکرد لیبرالی هستند تا افکار عمومی را پشت سر تحریم های خود نگاه دارند.

* رویکرد شکست خورده

در مواجهه با ایران، تعریف آمریکایی ها از قدرت، « توان تغییر در رفتار ایران» است. به عبارت دیگر، آمریکایی ها سعی دارند با ابزارهای مدرن، به تعریف سنتی قدرت که معطوف به « کنترل نتایج» است، دست پیدا کنند.

به عبارت دیگر در این تعریف آمریکایی ها که بازگشت به نگاه مورگنتایی محسوب می شود، میزان تاثیری که قدرت آمریکا می تواند بر ایران بگذارد از اهمیت چندانی برخوردار نیست بلکه نتیجه حاصله از اهمیت برخوردار است و این نتیجه دست کم در این برهه از زمان « تغییر در رفتار هسته ای ایران» است.

آمریکایی ها امیدوارند که ایران در یک روند فرسایشی سرانجام تن به خواسته های آنها دهد یا همان طور که کوهن گفته است، به آنچه وظایف بین المللی ایران خوانده می شود عمل کند.

این در حالی است که ایران « مفهوم هویت» را در نبرد اقتصادی با آمریکایی ها مدنظر قرار داده و دفاعی که در برابر شیوه آمریکایی ها اتخاذ کرده است، نه صرفا برگرفته از توان مادی بلکه مجموعه ای برساخته از موجودیت های مادی و اجتماعی است. مفهوم مقاومت یکی از آن موجودیت های مهم اجتماعی است که طی قرن ها در ایران به شکل بین الاذهانی ترسیم شده و کارآمدی یافته است.

اگر ایران تنها با توان مادی خود می خواست در برابر غربی ها بایستد، شاید توان لازم را نمی داشت اما ورود مفاهیم بین الاذهانی از جنس « مذهب و باور» به این نبرد، عملا معادله را تغییر داده و باعث شده است که دولت – ملت ایران بر اساس هویت ملی – اسلامی خود، اگرچه فشارهایی را از تحریم ها تحمل می کند اما اجازه ندهد نتیجه مدنظر واضعان تحریم حاصل شود.

هویتی که ایرانیان بر اساس آن عمل می کنند از صدر اسلام تاکنون وجود داشته است و هرگز با شکست مواجه نشده است چرا که در تعریف خود، یا به پیروزی دنیوی به همراه اجر الهی نائل می شود و یا اجر صبر خود را با تکاملی بزرگ به سوی رضوان الهی دریافت می کند.

چنین منطقی هرگز شکستی در بر ندارد چرا که هویت مزبور در منظومه گفتمانی خود سرانجام به پیروزی نیل خواهد کرد.

* به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران، آخرین راه چاره

آمریکایی ها تقریبا در تحریم به هر راهی که می توانسته اند رفته اند چرا که یا فروش برخی اقلام توسط ایران را ممنوع کرده اند و یا حتی در صورت عدم ممنوعیت فروش کالا، مسیر دریافت وجه کالای فروخته شده را به زعم خود بر ایرانیان بسته اند.

بنابراین، رویکرد مزبور تقریبا شکست خورده است و تصمیم اخیر آمریکایی ها هم چیزی جز نمایش قدرت نبوده است. در حال حاضر، راهبردی که آمریکایی ها باید اتخاذ کنند، « تغییر رویکرد» است، نه « تغییر در رویکرد. »

تنها رویکردی که می تواند بن بست موجود را تلطیف نماید، به رسمیت شناخته شدن حقوق هسته ای ایران است چرا که نبرد فرسایشی مزبور دو جنبه دارد. همان طور که در این نبرد اقتصاد ایران در خطر فرسایش است، وجهه ایالات متحده با نرسیدن به مقصود مورد نظرش نیز در معرض فرسایش است و در روابط بین الملل، بازیگران مدعی هژمونی چیزی مهم تر از وجهه و ابهت خود در اختیار ندارند.