پارس بررسی می کند:
صفارهرندی سران فتنه را چگونه تحلیل کرده است؟
فتنه اعتراض به تقلب نبود. فتنه صرفا تجمع و اعتراض خیابانی هم نبود. فتنه ایستادن مقابل «اراده ملت» بود. کسی که باور حقیقی به اراده مردم دارد متوجه است که این معصیت بزرگ نابخشودنی است. ایستادن مقابل «اراده مردم» و «حق نمائی» آن فتنه است، فرقی هم نمی کند 88 باشد یا بعد از آن.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محسن مهدیان- آقای هرندی اخیرا در مصاحبه ای گفتند که «من معتقد نیستم بین سران فتنه و دشمن نشست و برخاستی بوده است.»
دو گروه متفاوت به این مصاحبه واکنش نشان دادند. هر دو گروه هم به غلط تصور کردند «این حرف ها پس گرفتن نقدها های گذشته به سران فتنه است» و لذا گروه اول «خوشحال» و گروه دوم طبیعتا «موضع» گرفتند و «انتقاد» کردند.
اینکه سران فتنه با خارجی ها ارتباط داشتند یا نداشتند بماند برای امنیتی ها اما اساسا اهمیتی ندارد. گناه سران فتنه به «بود» و «نبود» این رابطه نیست.
اما واکنش به سخنان آقای هرندی یک «عمق غم انگیزی» دارد که مختصرا به آن خواهم پرداخت. این اعتراض ها یعنی؛ «هنوز برای برخی ماهیت فتنه روشن نیست.»
برخی از همان روزهای اول حوادث 88 تصور می کردند، وقتی گفته می شود سران فتنه، به جهت مزدوری شان است که عامل و جیره بگیر نهادهای جاسوسی اند.
برخی دیگر گمان می کردند سران فتنه، کسانی بودند که از اول انقلاب برای چنین روزی برنامه داشتند. لذا فکر می کردند پروژه فتنه مثلا از زمان جنگ و نخست وزیری و غیره کلید خورده است.
اشکال این برداشت ها کجاست؟ اشکال اینجاست که برای برخی «ابعاد فتنه» روشن نیست. لذا ناچارند گناه بزرگ را تنها در «شقی» بودن «سفاکی» و «مزدوری» بدانند. اینطور نیست. گاهی اوقات «گناه جاهلی»، ویران کننده تر از «دشمنی آگاهانه» است.
فتنه اعتراض به تقلب نبود. فتنه صرفا تجمع و اعتراض خیابانی هم نبود. فتنه ایستادن مقابل «اراده ملت» بود. کسی که باور حقیقی به اراده مردم دارد متوجه است که این معصیت بزرگ نابخشودنی است. ایستادن مقابل «اراده مردم» و «حق نمائی» آن فتنه است، فرقی هم نمی کند 88 باشد یا بعد از آن.
رهبری انقلاب در ماجرای فتنه، «اصل» را دو چیز می دانند؛ یکی ایستادگی مقابل قانون و مردم.(90.7.20) دوم حق نمائی باطل.(89.10.8) رهبری چنین خطائی را ناشی از بی بصیرتی(95.5.31) و جاه طلبی نفس سرکش (89.9.4) معرفی می کنند.
اما ایندو را چطور دیدیم؟ چطور تحلیل می کنیم؟ مثلا ایستادگی مقابل قانون و مردم را چه میزان پلیدی می دانیم؟
اشکال اینست که متاسفانه برای برخی از ما تقابل با حرکت وحدانی مردم قبحی ندارد و دنبال آدرس دیگری هستیم. تقابل با «جمهوریت نظام»، تقابل با «اسلامیت» است.
البته راهی که سران فتنه پیش گرفتند بی آنکه نیاز به هماهنگی باشد، زمینه ساز دسیسه چینی دشمن شد تا جائی که رهبری معتقدند دشمن اینها را بازیچه قرار داد(89.10.19) تا در نهایت به «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است»(95.5.31) برسند. بله نتیجه این فتنه انگیزی ها، جاسوسی و مزدوی و اجیری دیگران است. بدتر اینکه به جسارت بر ساحت روز عاشورا هم کشیده می شود.
فتنه را درست روایت کنیم. برخی حرفها و آدرس های غلط ممکن است دلمان را خنک کند، اما نه تنها خلاف حق است، بلکه به جهت اینکه باور پذیری بین مردم ندارد باعث می شود اصل گناه آنها مورد فراموشی قرار بگیرد.
ارسال نظر