پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی‌رجبی- کاربرانی از دو سمت فضای سیاسی کشور چندصباحی است که روایت فتنه می‌کنند؛ روایتی که فقط به عمیق‌تر شدن شکاف کمک می‌کند، نه درمان آن. اگر درمان می‌خواهید از دلیل دعوا و ریشه‌اش بگویید نه از چگونگی دعوا و شیوه‌اش.

برآورد من این است که ساختار قدرت جمهوری اسلامی، باطرح موضوع رای مردم به مثابه حق‌الناس، چراغ سبز به اصلاح‌طلبان برای بازگشت به قدرت، حل‌وفصل پرونده‌هایی مثل کهریزک و... راه گفتگو را باز کرده و تلاش برای کاهش شکاف را عملی کرد. اگر روایت فتنه تمام نمی‌شود؛ مشکل جای دیگری است.

مشکل این است معترضانی که بعضا در خیابان باتوم و گاز اشک‌آور خوردند [وکشته هم دادند] نمی‌خواهند قبول کنند سران جنبش سبز برای آنکه بتوانند آنها را در میدان اعتراض به عنوان اهرم فشار نگه دارند، رو به «دروغ تقلب در انتخابات» آورند؛ درحالیکه خود همین سردمداران به تقلب باور نداشتند.

قدیمی‌ها درست گفته‌اند که «در وسط دعوا حلوا خیر نمی‌کنند» کسانی خواستند احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور نباشد؛ ازطریق انتخابات به هدف نرسیدند؛ پس کل بازی را به هم زدند! آن هم درشرایطی خلافمردم‌سالاری و با تحریک بخشی از مردم برای شورش علیه رأی اکثریت. کجای دنیا با شورشی برخورد خشن نمی‌شود؟

به نوع رفتارها با معترضان سال ۸۸ نقد وارد است. اما تا وقتی حامیان دو نامزد شکست‌خورده انتخابات۸۸ قبول نکنند که رفتارهای انتخاباتی‌شان برخلاف اصول مردم‌سالاری بود و موجب خسارتی عظیمی به کشور شد، با چه رویی می‌خواهند شیوه برخورد با معترضین را نقد کنند؟

تا وقتی بدنه جنبش سبز، قبول نکنند که رفتار هیجانی آن روزشان ناشی از خط دهی مغرضانه سران جنبش بود و باعث سواستفاده‌هایی شد که نمونه کوچک‌اش حمله مسلحانه به حوزه بسیج، آتش زدن مساجد، مجروحیت و کشته شدن چندین تن از نیروهای نظامی و انتظامی بود، چگونه توقع نقد کهریزک‌ها را دارند؟

جمع‌بندی: به شخصه معتقدم، درمان دردهای ریز و درشت ۸۸ نیاز به تببین دارد نه ارائه روایت‌های شخصی. روایت فتنه وقتی التیام می‌یابد که طرفین وقایع، از نقد خودشان شروع کنند؛ چیزی که تا امروز درصدی از آن را ازسوی بخش حکومتی ماجرای۸۸ دیده‌ایم اما از سران معترضین۸۸ ندیده‌ایم.