زنی دیگر در آغوش اوباما + عکس
الهه دموکراسی به عنوان کسی که صدای حق و عدالت در میانماری سراسر ستم و بی عدالتی و اجحاف و استبداد شناخته می شود در برابر کشتار، تجاوز، تصفیه نژادی و کوچ اجباری مسلمانان همچنان سکوت کرده و هرگز نخواسته است وارد یکی از سیاه ترین پرونده های ضد بشری انسان در قرن ۲۱ شود.
به گزارش پارس به نقل از انقلاب نیوز، وقتی هنوز کشتارهای خاموش مسلمانان میانمار و تصفیه قومی بودایی های تندرو با حمایت مستقیم دولت آن کشور، آغاز نشده بود و آنگ سان سوچی؛ الهه دموکراسی، حقوق بشر و آزادی برای کشور استبداد زده میانمار نیز در حصر خانگی به سر می برد و همه روزه به صورت وسیع و گسترده از سوی سازمان های حقوق بشری جهانی و مقام های ارشد در غرب و شرق عالم با او اعلام همبستگی و حمایت می شد، کمتر کسی در مورد صداقت و درستکاری الهه دموکراسی تردید می کرد.
تصور این موضوع که روزی مردم در سراسر جهان، شاهد باشند کسی که خود از سوی ارتش حاکمیت مستبد و خودکامه میانمار در حبس و حصر خانگی قرار داده شده و از هرگونه حقوق سیاسی و مدنی محروم شده، زمانی فرارسد که زبان به مدح و ستایش همین ارتش بگشاید و بدتر از آن، در مورد تصفیه قومی مسلمانان بی دفاع میانمار سکوت و تماشا پیشه نماید بسیار دور و دشوار می نمود؛ اما اکنون الهه دموکراسی در کمال شگفتی و تعجب و ناباوری هردو کار را انجام می دهد.
او اکنون یکی از مداحان اصلی ارتش میانمار است؛ همان ارتشی که وقتی به هر بهانه ای، صدها بودایی به صورت گله وار با چوب و چماق و چاقو و شمشیر به محله های مسلمان نشین میانمار می ریزند؛ تا آنها را بکشند، کودکان شان را زنده زنده به آتش اندازند و به زنان و دختران شان تجاوز کنند و آنها را از محل زندگی شان، آواره نمایند، یا تماشاچی است و یا مستقیما همکاری می کند؛ تا کشتار مسلمانان و تاراج اموال آنها و آتش زدن کلبه های شان را تسهیل و تسریع بخشد.
الهه دموکراسی به عنوان کسی که صدای حق و عدالت در میانماری سراسر ستم و بی عدالتی و اجحاف و استبداد شناخته می شود در برابر کشتار، تجاوز، تصفیه نژادی و کوچ اجباری مسلمانان همچنان سکوت کرده و هرگز نخواسته است وارد یکی از سیاه ترین پرونده های ضد بشری انسان در قرن ۲۱ شود.
اکنون آنگ سان سوچی برای اقلیت مظلوم مسلمانان میانمار، نه الهه دموکراسی است، نه نماد حقوق بشر و نه صدای رسای عدالتخواهی و ظلم ستیزی؛ بلکه یک ریاکار سیاسی است که لباس های زیبا می پوشد، سعی می کند، شگفت انگیز و متفاوت جلوه کند و بیشتر در هیات یک ستاره سینمای هالیوود ظاهر می شود؛ تا یک زن مبارز سیاسی که برای ساختن دوباره ملتی تحت ستم، به پا خاسته است.
برای کسی از مسلمانان میانمار، زنی که روزی الهه دموکراسی جلوه می کرد یا خود را آنگونه جلوه می داد، امروز دیگر با آن سرباز یونیفورم دار عبوس و نفرت انگیز بودایی که با بی تفاوتی، ناظر کشتار مسلمانان توسط بودایی های وحشی با پشتگرمی راهبان خشونت پرور آیین رؤوف بودایی است تفاوتی ندارد.
همچنین برای یک مسلمان میانماری، میان آنگ سان سوچی و آن راهب بودایی که با ردای سرخ رنگش، جمعیت وحشی بودایی های تندرو و پابرهنه را چنان چون گرگ های هار به سوی جمعیت انبوهی از زنان و کودکان مسلمان میانماری می راند؛ تا آنها را با شدت هرچه تمام تر و در سایه آرامش و سکوت مرگبار سازمان های حقوق بشری، تار و مار و قلع و قمع کنند، فرق زیادی نیست؛ زیرا الهه دموکراسی نمی خواهد به خاطر دفاع از حقوق انسانی مسلمانان میانمار – نه به عنوان شهروندان بومی آن کشور؛ بلکه به مثابه انسان های بی پناهی که خشونت لجام گسیخته بودایی های رؤوف و مهربان، آنها را به مرگی ناخواسته و نابه هنگام محکوم کرده است- رابطه تازه ترمیم شده اش با ارتشی که بیشتر به جوخه کشتار شباهت دارد؛ تا نیرویی حافظ امنیت و آرامش مردمش، بار دیگر آسیب ببیند.
الهه دموکراسی همچنین سکوت می کند؛ تا مبادا به خاطر حمایت از اقلیت مسلمانی که حقی جز مردن در سرزمین پدری خود ندارند، آرای وسیع اکثریت بودایی در انتخاباتی که قرار است تا سه سال دیگر برگزار شود برای حزب ۳۵ ساله اش" حزب اتحادیه ملی برای دموکراسی" را از دست بدهد؛ حزبی که از میان اجزای تشکیل دهنده نام آن، نه" اتحادیه" است، نه" ملی" است و نه" دموکراسی" !
ارسال نظر