دیدار رئیسی و تتلو و مساله «استبداد شبه روشنفکری»
یا للعجب! کار به جایی رسیده که کسانی خود را عاشق دلخسته «آزادی های اجتماعی» می دانند، عکس و فیلم گذشته تتلو را از آرشیوها بیرون کشیده اند، تا سند «ضد ارزشی» بودن او را روی میز بکوبند!
خبر و فیلم منتشر شده از یک رویداد ساده، توسط هواداران یک نامزد خاص تبدیل به سوژه طنز، تمسخر، متلک، ناسزا، فحش، ترور شخصیت و....شد: امیرحسین مقصودلو(معروف به تتلو) با حجت الاسلام رییسی، نامزد انتخابات ریاست جمهوری، دیدار کوتاهی داشت.
همین خبر دستمایه این شد که طرفداران اردوگاه رقیب زمین و زمان را به هم بدوزند و حتی با توسل به منطقی متناقض با کیش و کردار خود، هم تتلو و هم نامزد محترم مورد نظر را هدف انتقاد قرار دهند. یکی از استدلال های طرف مقابل این است که این کار با «ارزش ها» سنخیت ندارد!
باید گفت «یا للعجب»! حال کار به جایی رسیده که دوستانی که شعارشان به اصطلاح «آزادی های اجتماعی» است و مستقیم و غیرمستقیم، پوشیده و ناپوشیده، همان «ارزش ها» را مخلّ آزادی خود می خوانند، طرفدار ارزش ها شده اند و به تولیت آستان قدس و کسی که خودشان به او(به دروغ و ناجوانمردی) اتهام «دیوارکشی» در پیاده رو می زنند، درس «ارزش ها» می دهند!
ده ها چهره هنری و اصطلاحا «سلبریتی» از نامزدی رقیب آقای رییسی حمایت مستقیم کرده اند و در هر رویداد تبلیغاتی آقای رییس جمهور چندین نفر از این چهره ها برای گرم کردن مجلس حضور داشته اند. هیچ کس هم از اردوگاه آقای رییسی آن ها را متهم نکرد فرضا «بازیچه» دست سیاست شده اند یا اعتبار هنری خود را «خرج» یک نامزد کرده اند(که قطعا حرف درستی نیست و هر کسی حق دارد بنا به تشخیص خود، ان را که شایسته تر می داند تبلیغ کند و این مدیون «آزادی» سیاسی در سایه سار جمهوری اسلامی است). اما حال چه شده است حمایت یک چهره ای که آن طرفی ها او را حتی «هنرمند» هم نمی دانند(ولی قطعا «سلبریتی» و «شناخته شده» است) از نامزد رقیب این قدر بر ایشان گران آمده است؟
آیا شما که خود را کبّاده کش «آزادی» و خصم «محدودیت»(حتی ظاهرا محدودیت های مجاز شرعی و عرفی) می دانید، این اندازه هم تحمل و تساهل ندارید؟ شما که این روزها بساط دست افشانی و پایکوبی و آوازخوانیتان در خیابان های شهرهای بزرگ کشور برپاست و با استخدام بلندگوها و اکوها و آمپلی فایرهای قوی صدای اعتراض خود را از این همه «محدودیت»! به گوش فلک می رسانید، توان احترام گذاشتن به نظر و عقیده مخالف یک نفر را هم ندارید که اتفاقا تا دیروز از خود شما محسوب می شد و مانند شما می اندیشید و رفتار می کرد؟
طنز تلخ قضیه آن جاست، که این دلسوزان «آزادی» و هواخواهان «دگراندیشی» و «تکثر» و فلان و فلان، برای کوبیدن و له کردن همین یک نفر، سریع دست به کار شده اند و از آرشیو سوابق تتلو عکس های فلان و کلیپ های بهمان بیرون کشیده اند تا اصطلاحا سند «محکومیت» و «ضد ارزشی» بودن او را روی میز بکوبند! یا للعجب که بازی سیاست چه بالا و پایین هایی دارد.
تتلو به عکس بعضی ها که سوابق «امنیتی» چند دهه ای خود را تا قبل از سال ۹۲ یکشبه لاپوشانی می کند و خود را چیزی یکسره دگرگون جلوه می دهد، ابایی ندارد که بگوید " تا قبل از این که نور را ببیند" «اراذل» و «جاهل» بوده و همه آن عکس ها و فیلم ها مال گذشته اوست و تاوانش را داده و حبسش را هم کشیده است. حالا با هر دلیلی و با هر نیتی(تاکید می کنم هر نیتی) که تتلو از رییسی حمایت کرده و به دیدار او شتافته است، روی سخن ما با کسانی است که خود را «فدایی» آزادی عقیده و «شهید» راه آزادی بیان می دانند. به ویژه روی سخن ما با «چهره های هنری» است که به دلایل بسیار اجتماعی و روانشناختی، اکثریت عمده آن ها از رقیب آقای رییسی حمایت کرده اند( از جمله میل به اپوزیسیون نمایی هنرمندان در کشورهای در حال توسعه و چیزهای دیگر که در این مقال نمی گنجد). شما عزیزان که در هر دوره ای، با شعار خستگی از «محدودیت ها» و تشنگی برای «آزادی های اجتماعی» به ستادهای نامزدهای «رنگی» می پیوندید، آیا منطقا باید از دیدار نامزدی که (به دروغ) به سختگیری و مخالفت با «آزادی» جوانان متهم شده، با چهره ای که به قول شما «ارزشی» محسوب نمی شود و زمانی خواننده زیرزمینی غیرمجاز حساب می شد، خوشنود و راضی باشید یا آن را تخطئه کنید؟ شما که به پیروزی نامزد خود بسیار مطمئن به نظر می رسید و خود را اکثریت می دانید، دو درصد(تنها دو درصد) احتمال بدهید که اشتباه می کنید و در اکثریت نیستید و مردم نامزدی غیر از نامزد مورد حمایت شما را انتخاب کردند، آن گاه آیا برای شما جای رضایت ندارد که یک گزینه محتمل ریاست جمهوری که لباس شرع و قانون بر تن دارد، آن اندازه آزادمنش، گشاده رو و پذیرنده هست که اصل را بر برائت افراد می گذارد و حتی به تقاضای دیدار یک خواننده اصطلاحا زیرزمینی هم پاسخ مثبت می دهد و صمیمانه پای صحبت با او می نشیند؟
برای اطلاع آن دوستانی که دلنگران به خطر افتادن «ارزش ها» هستند هم عرض می کنیم، یکی از ملاک های مهم در تعیین ارزش ها، سیره و کردار پیامبر(ص)، ائمه معصومین، اولیاء و بزرگان دین است. در تاریخ اسلام و در تاریخ انقلاب اسلامی، موارد متعددی از برخوردهای کریمانه اولیاء خدا و عالمان و بزرگان دین با کسانی بوده ایم که حتی به فسق و فجور شهره بودند(از جناب مقصودلو عذرخواهی می کنیم و این از باب مثال و تذکار است و به هیچ عنوان جسارتی به شخصیت ایشان نیست) که سر-الگوی ازلی آن هم مواجهه سیدالشهداء حضرت ابا عبدالله با حرّ ابن یزید ریاحی بود که راه را بر کاروان حامل حرم حضرت بست و سبب ساز واقعه کربلا شد. در بسیاری از موارد، همین برخوردهای کریمانه و بزرگوارانه منجر به تحول و دگرگونی بنیادین در چنان شخصیت هایی شد و برخی از آن ها از قعر مذلت وجودی خود، به رفیع ترین مقام انسانی یعنی شهادت نائل شدند.
علاقه مندان به تاریخ دفاع مقدس حتما نام شهید بزرگوار «شاهرخ ضرغام» را شنیده اند که به «حرّ انقلاب» موصوف شد. امثال شاهرخ ضرغام در طول ۸ سال دفاع مقدس ما بسیار بوده اند و فیلم محبوبی چون «اخراجی ها» با الهام از همین شخصیت ها ساخته شد.
الغرض، سال هاست که یک جناح سیاسی در کشور ما، یعنی در «جمهوری اسلامی ایران»، با استفاده از نفوذی که به دلایل بسیار بر جامعه هنری کشور دارد، چهره های هنری را که اصطلاحا منسوب به جبهه ارزشی هستند یا قصد پیوستن به آن را دارند، آماج شیوه هایی چون بایکوت، تحقیر، تخریب و ترور شخصیت قرار می دهد. این گونه، این جناح سیاسی توانسته فضایی از ارعاب بر فراز جامعه هنری کشور ایجاد کند که هر عضو این جامعه که به اردوگاه رقیب این جریان سیاسی ابراز تمایل کند، لاجرم باید تاوان سنگینی به لحاظ روانی و اجتماعی بپردازد. معامله ای که در این سال ها با چهره هایی چون محمدرضا شریفی نیا، رضا رویگری، جهانگیر الماسی، امین حیایی، علیرام نورایی، الهام چرخنده، پروانه معصومی و امثال آن ها شده است، پیش چشم ماست که چه اندازه تهمت، نمسخر و ناسزا بابت موضعگیری سیاسی خود از جامعه به اصلاح «روشنفکر» هنری شنیده اند.
در این جا، روی سخن ما با آن دسته از فعالان و پایوران دلسوز و دغدغه مند جبهه اصولگرایی است که از دیروز، خواسته یا ناخواسته، در زمین بازی که رقیب طراحی کرده، قرار گرفته اند و به صف منتقدان اقدام آقای رییسی در پذیرش تتلو به حضور، پیوسته اند. برادران و خواهران گرامی! شما نیک آگاهید که این روزها، مع الاسف، تاوان موضع مخالف جمع گرفتن در فضای آهنین «سکولاریستی» و «شبه روشنفکری» حاکم بر جامعه هنری ما و اعلام همبستگی و همدلی با ارزش های نظام چه اندازه بالاست. بر عکس، اگر از در «اپوزیسیون» در بیایی و در فراق «آزادی» شکوه کنی و از جور «محدودیت ها» بنالی، سریعا بر صدر محافل هنری می نشینی و به به و چه چه نثارت می شود، و زنجیره ای از رسانه ها از داخل کشور تا آن جزیره کوچک در کرانه غربی اروپا، تریبون در اختیارت می گذارند و مبلغ تو و آثار هنری تو می شوند. نمونه اش همان خانم جوان بازیگری است که در دولت قبل، لقب پرکارترین بازیگر زن را گرفت، اما در ستادهای انتخاباتی دولت کنونی می چرخد و در رویدادهای تبلیغاتی این دولت ادعای «ممنوع الکار شدن» می کند و با ژست اپوزیسیون هر چه می خواهد بار نظام می کند و شعار «رفع حصر» می دهد و کسی کاری به کارش ندارد و باز....دم از نبود «آزادی» می زند!
خلاصه این که، تتلو با انتخابی که با انتخاب اکثریت چهره های به اصطلاح هنری همسو نیست، به اندازه کافی سیبل حملات همه جانبه رقیب قرار گرفته است. دست کم ما دیگر دم به دم اردوگاه رقیب ندهیم و او و امثال او را از راهی که انتخاب کرده( و بی شک تازه در اول آن است) پشیمان نکنیم. الگوی جبهه اصولگرایی آن امامی است که با جاذبه کلام و منش خود، جاهل بزن بهادر و عرق خور دم کاباره ها را تبدیل به شیر خروشان دشت ذوالفقاری آبادان کرد که صدامیان برای سرش جایزه گذاشته بودند و پیکر مطهرش که فدایی اسلام و وطن شد، سال هاست که در دل شن های تفتیده دشت خوزستان آرمیده است(شادی روح شهید شاهرخ ضرغام صلوات).
ارسال نظر