پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- رضا نصری نوشت: چند روزی است برخی خبرگزاری‌ها گزارش می‌دهند که دولت ترامپ قصد دارد «سپاه پاسداران» را در فهرست «سازمان‌های تروریستی خارجی» قرار دهد. طبیعتاً، دولت‌های متخاصم منطقه و جریان‌های ضدایرانی هم از این طرح استقبال ‌کرده‌اند.

این کار با چند هدف صورت می‌گیرد: اول اینکه زمینه‌های حقوقی و سیاسی را برای  تضعیف مالی و لجیستیکی سپاه - که موثرترین نیروی نظامی در برابر توسعه‌طلبی‌های کشورهای متخاصم منطقه است - فراهم آورند. دوم اینکه از طریق نامگذاری سپاه، بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی و شرکت‌‌های خصوصی، و به تبع، برخی حوزه‌های استراتژیک مانند انرژی و نفت و گاز و طبیعتاً قسمت قابل ملاحظه‌ای از اقتصاد کشور را به اتهام ثابت‌نشدنی «ارتباط با سپاه» مورد تحریم قرار دهند؛ چهارم اینکه از طریق برخورد با سپاه، تداوم «برجام» را - که بسیاری آن را یکی از عوامل مهم رشد و توانمندسازی ایران می‌دانند - با مشکل روبرو کنند.

البته نامگذاری سپاه، هرچند دور از ذهن نیست، اما به این خاطر که دولت ترامپ را مجدداً در مقابلِ موانع سیاسی و حقوق بین‌المللی قرار می‌دهد، چندان هم سهل‌الوصول نیست. 

۱) اولاً به این خاطر که واقعیت امر این است که سپاه پاسداران یک سازمان تروریستی نیست!جامعهٔ جهانی هم این را می‌داند. مطابق هیچ‌یک از تعاریف حقوقی «تروریسم» - اعم از تعریف  آن در نظام حقوق داخلی آمریکا و حقوق بین‌الملل -  سپاه پاسداران را نمی‌شود یک سازمان تروریستی تلقی کرد.

سپاه پاسداران نیروی مسلح رسمی یک کشور مستقل است که تمام معیارها و ویژگی‌های یک ارتش کنوانسیونل را دارد: سپاه پاسداران ماموریت، مشروعیت و اختیارات‌اش را از «قانون اساسی» ایران می‌گیرد. یک ساختار و سلسه مراتب فرماندهی مشخص دارد که در آن تقسیم وظیفه و مسئولیت شده است. نیمی از جمعیت مردان ایران در این نهاد رسمی «خدمت سربازی»‌شان را می‌گذرانند و همهٔ اعضای آن شناسنامه‌دار، ملبس به یونیفورم و دارای نشان قابل تشخیص هستند. مطابق قانون ایران همه آن‌ها موظف و مقید هستند در چارچوب مقررات نظامی (code of conduct) و پیروِ عُرف و قوانین بین‌المللی جنگ - مانند کنوانسیون‌های ژنو - فعالیت کنند؛ و به گواه گزارشات سازمان‌های بین‌المللی، کارنامهٔ هشت سال جنگ سپاه پاسداران با ارتش صدام حسین نیز نشان داده که در قیاس با بسیاری از قوای مسلح در سایر کشورها، در رعایت عُرف و قوانین بین‌المللی جنگ بسیار موفق بوده‌اند. آن هم در برابر رقیبی که بی دریغ از سلاح کشتار جمعی استفاده می‌کرد!

طبیعتاً، جدا از هجمه‌های تبلغاتی و جنگ‌ِ روانی‌ای که علیه سپاه راه افتاده، نامگذاری چنین نهادی به عنوان یک «سازمان تروریستی» کار آسانی نیست و اصرار بر آن، کُل پروسهٔ «نامگذاری» آمریکا را بی اعتبار می‌کند. ضمن اینکه نامگذاری نیروی مسلح رسمی یک کشور (آن هم یک کشور عضو کنوانسیون‌های ژنو) بدعت جدیدی است که در عمل مستلزم استحالهٔ مفاهیم حقوقی و تعریف مقوله‌ٔ جدیدی به اسم «ارتش تروریست» است! یعنی مقوله‌ای که صرف بیان آن،‌ رژیم حقوقی حاکم بر نزاع‌های مسلحانه را مختل می‌کند: سابقاً، اگر یک نیروی مسلح متهم به کشتار عمدی و غیرموجه شهروندان غیرنظامی می‌شد، می‌توانستند مسئولین و فرماندهان آن را در نهایت به جرم «جنایت جنگی» محاکمه کنند. اما از این پس، چنانچه این بدعت نامگذاری تحقق پیدا کند، ظاهراً‌ فرماندهی که متهم به نقض قوانین جنگ شده، «تروریست» تلقی خواهد شد! 

۲) دوماُ، تروریست خواندن سپاه پاسداران با ملزومات امنیتی و حقایق منطقه سازگار نیست: جامعهٔ جهانی و کشورهای غربی خوب می‌داند که سپاه پاسداران موثرترین نیرو در برابر گروه‌های تروریست تکفیری است که تا کنون بیشترین لطمات و خطرات امنیتی را متوجه آن‌ها کرده‌اند.آن‌ها می‌دانند - یا باید کاری کنیم که بدانند - اگر گروه‌هایی مانند طالبان و القاعده و جندالله و جیش‌العدل از مرز خراسان و سیستان-بلوچستان تجاوز نکرده‌اند و فرای افغانستان و پاکستان توسعه نیافته‌اند، عمدتاً بخاطر سدی است که سپاه و نیروهای مسلح ایران در برابر آن‌ها ایجاد کرده‌اند. ایضاً، اگر داعش و جبهه‌النصره و امثالهم سرزمین عراق را به کُل به اِشغال خود درنیاورده‌اند، و اگر اراضی بیشتری را در منطقه به پایگاه و سکوی پرتابِ نظامی و ایدئولوژیک خود تبدیل نکرده‌اند، باز هم بعضاً به دلیل مقاومت سپاه بوده است. 

اتفاقاً، جنرآل مایکل فلین - اداره کننده سازمان اطلاعات دفاعی آمریکا در افغانستان - و مشاور امنیت ملی دولت فعلی ایالا متحده هم حتماً خوب به یاد دارد که مهم‌ترین عامل شکست و سقوط طالبان پس از حادثهٔ ۱۱ سپتامبر در افغانستان، همکاری‌های مستشاری و رهنمود‌های نظامی سپاه به «ائتلاف شمال» و نیروهای ائتلافی به فرماندهی آمریکا بود.

طبیعتاً، نامگذاری و برچسب «تروریست» زدن به چنین نیرویی - که تا امروز هم مهم‌ترین نیروی علیه داعش و گروه‌های مشابه است - نه نتها از منظر جامعهٔ جهانی کار عاقلانه‌‌ای نیست، بلکه آمریکا را نیز از فرصت همکاری‌های آتی - ولو در شرایط استثنایی - با این نیرو برای شکست دادن گروه‌های تروریست «واقعی» محروم می‌کند.

۳) سوماً، تروریست خواندن سپاه پاسداران با تعهدات آمریکا مطابق برجام نیز سازگاری چندانی ندارد. در هر حال، ماده ۲۹ برجام ایالات متحده را از مبادرت به «هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادی‌سازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران» منع می‌کند. از آنجا که بسیاری از دولت‌ها و شرکت‌های اروپایی با بنگاه‌ها و نهاد‌هایی که سپاه در آ‌ن‌ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم سهیم است در ارتباط اقتصادی و تجاری هستند، «نامگذاری سپاه» نیز می‌تواند در مواردی نقض این ماده محسوب شود.

به هر حال،‌  برجام نیز یک عامل تعدیل‌کننده و یک مانع حقوقی دیگری است که مستعد است دولت ترامپ را پیش از مبادرت به این نامگذاری نامتعارف، به فکر بیاندازد.