توکلی:ماده 53 برنامه ششم، تجدید ویژهخواری است و تبعات ضد اشتغالی و بیعدالتی در پی دارد
رئیس دیده بان شفایت خطاب به نمایندگان مجلس نوشت: ماده ۵۳ برنامه ششم مصوبه کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، تجدید ویژه خواری بزرگی برای دستهای از صنعتگران کشور است و تبعات ضد اشتغال، بیعدالتی و کاهش مؤثر درآمد دولت را در پی دارد.
احمد توکلی در نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس نوشت:
ماده 53 برنامه ششم مصوبه کمیسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی، تجدید ویژه خواری بزرگی برای دستهای از صنعتگران کشور است و تبعات ضد اشتغال، بیعدالتی و کاهش مؤثر درامد دولت را در پی دارد.
متن این نامه به شرح زیر میباشد.
دیدهبان شفافیت و عدالت وظیفه خود میداند توجه ریاست و نمایندگان محترم را به موارد زیر جذب کند:
1- در این گزارش برای سادهسازی موضوع و روشن شدن اغراض فسادآلود پنهان شده در الفاظ فنی فقط به واحدهای پتروشیمی دارای خوراک گاز طبیعی پایه (گاز متان) پرداخته میشود و از بین تولیدات آنها سه تولید عمده را تحلیل آماری میشود و قضاوت در مورد بقیه واحدهای پتروشیمی با خوراک غیر گاز پایه به خود شما واگذار میگردد:
در سال 1394 کل گاز طبیعی خوراک واحدهای پتروشیمی (خوراک گاز طبیعی پایه یا همان گاز متان) حدود 96/6 میلیارد متر مکعب بوده است. بر اساس قانون بودجه سال 1393 قیمت هر متر مکعب گاز مذکور بهعنوان خوراک 13 سنت تعیین شد و بر این اساس هزینه تأمین خوراک فوق برای سال 1394 حدود 5/792 میلیون دلار میشد که قرار بود بر اساس نرخ برابری دلار مبادلهای پرداخت شود.
در آن زمان بعضی مسئولین انجمن پتروشیمی هزینه تأمین خوراک واحدهای پتروشیمی با خوراک گاز طبیعی را 70 درصد کل هزینه واحدهای مذکور عنوان میکردند (و البته گاهی هم 65 درصد) به این حساب حداکثر هزینه تأمین خوراک و سایر هزینههای این واحدها یعنی کل هزینه این واحدها با فرض هزینه 65 درصد خوراک حدود یک میلیاردو 219 میلیون دلار میشد.
2- با این مقدار خوراک گاز، این واحدها حدود 2/3 میلیون تن آمونیاک، حدود چهار میلیون تن کود اوره و حدود 63/4 میلیون تن متانول تولید کردند که ارزش صادراتی آنها به خارج کشور حدود 1/2 میلیارد دلار بوده است (ارزش کل تولیدات «سه محصول مذکور و سایر محصولات» صادراتی این واحدها در سال 1394 حدود 29/2 میلیارد دلار) بوده است.
از طرف دیگر بخشی از این محصولات در داخل به فروش رسیده که ارزشی حدود 17 هزار و 239 میلیارد ریال (معادل حدود 431 میلیون دلار به نرخ برابر هر دلار 4000 تومان) داشته است. با این حساب، کل ارزش محصولات این واحدها حدود 72/2 میلیارد دلار است که در مقایسه با حداکثر هزینه که یک میلیارد و 219 میلیون دلار بود درامد بیش از دو برابر (به طور دقیق 23/2 برابر) کل هزینه آنهاست.
از طرف دیگر این واحدهای هزینه خوراک خود را به ارز مبادلهای پرداخت میکنند در حالی که ارز حاصل از صادرات محصولاتشان را به قیمت ارز آزاد به فروش میرساند در تاریخ 5 دی ماه جاری قیمت مبادلهای دلار آمریکا 3232 تومان بود که فاصلهای معادل 768 تومان با دلار 4000 تومانی بازار آزاد دارد.
لذا از محل فروش دلار نیز حدود 8/23 درصد سود حاصلشان میشود که ارز کل صادرات آنها را به حدود 2 میلیارد و 840 میلیون دلار میرساند و با ملحوظ داشتن ارزش فروش داخل محصولات، کل ارزش محصولات این واحدها حدود 3 میلیارد و 270 میلیون دلار میگردد یعنی بیش از سه برابر مجموع هزینههایشان.
3- ذکر این مطلب هم واجب است که وزارت نفت در تاریخ 26 دی ماه 1394 فرمولی را برای قیمت خوراک گاز برای ده سال و بر اساس بند 4 ماده 1 قانون الحاق برخی مواد به قانون تنظیم بخش از مقررات مال دولت مصوب آذرماه 93 مجلس شورای اسلامی تعریف کرد که عملاً قیمت خوراک گاز طبیعی این واحدها را به کمتر از 10 سنت (بجای 13 سنت قانون بودجه سال 1393) در شرایط موجود کاهش داد و عملاً هزینه خوراک را به کمتر از 610 میلیون دلار رساند.
4- حال سؤال اینجاست که با توصیف فوق این واحدها و بخصوص مسئولان انجمن پتروشیمیها به دنبال چه هستند؟ و با چه توجیهی به دنبال کاهش قیمت خوراک هستند.
واحدهای موجود پتروشیمی که اکثراً توسط دولت سرمایهگذاری شده بود به کمترین قیمت و تحت عنوان خصوصیسازی! واگذار شد پس اصلاً موضوع برگشت سرمایه برای آنها معنا ندارد و برای ایجاد واحدهای جدید که با سیاست گسترش واحدهای بالادستی جز بر باد دادن منابع خام کشور ارزش دیگری ندارند نیز با توجه به فاصله ارزش محصولات و مجموع هزینه آنها برای سرمایهگذار منافع باد آوردهای خواهد داشت پس توجیه کمیسیون تلفیق در تصویب این رانتخواری عظیم چیست و چه کسی پشت تدوین مادهای است که چوب حراج به بخشی از انفال کشور میزند.
5- یکی از دلایل پیگیری خوراک گاز توسط طلایهداران کاهش قیمت خوراک، قیمت خوراک در کشورهای جنوب خلیج فارس است در حالی که عنوان نمیکنند که در این کشورها اولاً سرمایهگذار باید بخش قابلتوجهی از سرمایهگذاریش را بنام دولت یا افرادی تحت عنوان قیم (از شهروندان آن کشور) کنند و ثانیاً مالیات قابل توجهی به دولت پرداخت نمایند و ثالثاً سودی تحت عنوان فاصله قیمت ارز دولتی و آزاد ندارند.
برای اینکه نمایندگان محترم بدانند معدودی بنگاه صنعتی پتروشیمی با تشکلی که از خواست آنها دفاع میکند خواب چه دورانی را میبینند اضافه میکنیم که:
6- این صنعت عمدتاً از گاز طبیعی برای سوخت و خوراک استفاده می¬کند؛ به عبارت دیگر، هم انرژی مصرفی و هم ماده اولیه آن، گاز طبیعی است. قیمت¬گذاری گاز به عنوان سوخت تابع سیاست¬های ترجیحی بخش صنعت است و در اینجا محل بحث نیست ولی فروش گاز به عنوان خوراک به قیمت تقریباً مفت (حدود 5/2 سنت در هر مترمکعب)، سود این صنعت را به نحو بسیار غیرمعقولی بالا برده است. به¬طوری¬که 11 شرکت ذیربط طی پنج سال 87 تا 91 کمترین سودشان مربوط به سال 88 است که بیش از دوسوم سرمایه پرداخت شدهشان سود خالص به دست آوردند. بالاترین سود خالص نیز مربوط به سال 91 است که نزدیک به 5/3 برابر سرمایه پرداخت شده سود بردهاند!
در حالی که طی این مدت سود کل مبلغ 11،603 میلیارد تومان شده است، تنها مبلغ 474 میلیارد تومان، یعنی 4 درصد، مالیات پرداختهاند! به نمودار زیر نگاه کنید.
7- این وضعیت تبعات سنگینی برای اقتصاد ملی دارد که در ادامه به طور خلاصه تشریح میشود
نخستین زیان این سود بادآورده، بی میلی نسبت به تکمیل زنجیره تولیدات پتروشیمی است. این صنعت در سه سطح بالادستی، میانی و نهایی فعال است. در حالی که در بالادستی تنها مواد معدودی از محصولات پایه با ارزش افزوده ناچیز تولید می¬گردد، در سطح میانی صدها و در حلقه نهایی ده¬ها هزار محصول با ارزش افزوده بالا به دست می¬آید. تکمیل این زنجیره می¬تواند ضمن تأمین سود عقلایی برای سرمایهگذاران، منافع ملی را نیز تضمین نماید. ولی وقتی این زنجیره ناقص باشد و سرمایه-گذاران با فروش محصولات پایه (که در واقع با فروش گاز طبیعی چندان متفاوت نیست) بتوانند سود سرشار کسب کنند، ارزش افزوده و اشتغال بالا نصیب کشورهای دیگر می¬گردد.
8-صنایع بالادستی سرمایهبر، آلوده¬سازِ محیطزیست و محتاج فناوری وارداتی است و چنانکه دیدید ارزش افزوده کمی دارد. علاوه بر این¬ها فرصت شغلی بسیار کمتری نسبت به مراحل پایین دست ایجاد میکند و سرمایهگذاری سرانه بیشتری می¬خواهد. با یک میلیون تن تولید در بالادستی، تنها 500 فرصت شغلی ایجاد می¬شود، در حالی که در مرحله میانی 2200 شغل و در نهایی 200،0 شغل عرضه خواهد شد!
بدین ترتیب ملاحظه میفرمایید سود بی حساب این صنعت در وضعیت فعلی ضد تولید ضد اشتغال و باعث کاهش درامد حقه دولت و بیعدالتی در توزیع درامد است.
9- جالب اینجاست که در بند 8 ماده 54 برنامه ششم توسعه مصوبه کمیسیون تلفیق، زمینه یک رانت دیگر هم فراهم آمده است که بازهم بر کاهش قیمت خوراک واحدهای پتروشیمی تأثیر گذارده و بازهم بخشی از منابع کشور را با آسیب روبرو مینماید.
در انتها توجه نمایندگان محترم را به بخش دوم نامه شماره 452859-2/20 مورخ 30/9/1395 وزیر محترم نفت جلب مینماید که زیان چنین مصوبههایی را خدمت ریاست محترم مجلس اعلام داشته است.
10- بنابراین با توجه به مطالب فوق انتظار دارد نمایندگان محترم مجلس در جهت حفظ منافع ملی و سرمایه بین نسل کشور، با رأی قاطع خود ماده 53 و بند 8 ماده 54 مصوبه کمیسیون را حذف فرمایند.
ارسال نظر