حجت الاسلام عباس پورمحمدی از مبارزان انقلابی در دوران نهضت اسلامی بود که خاطراتش توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است. پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز به مناسبت درگذشت وی بخش‌هایی از خاطرات منتشر نشده از حجت‌الاسلام والمسلمین پورمحمدی را منتشر کرده‌است. یکی از بخش‌های خاطرات حجت‌الاسلام پورمحمدی مربوط به نحوه آشنایی وی با مقام معظم رهبری است. حجت‌الاسلام پورمحمدی در سال 1347 برای اولین بار با مقام معظم رهبری دیدار کرد که این دیدار در اسناد شهربانی هم منعکس شد که در سند زیر می بینید.

در سال 1346 در دهه‌ آخر ماه صفر اتوبوسی از رفسنجان حامل هیئت عزاداری از حسینیه‌ علی‌آباد عازم مشهد مقدس برای زیارت حضرت امام رضا(ع) می‌شود. در نزدیکی‌های فردوس تصادف می‌کند و یکی از عزاداران فوت می‌کند و اتوبوس هم خراب می‌شود. مردم شهر فردوس وقتی مطلع می‌شوند مسافرین اتوبوس عزاداران امام حسین(ع) و زوار امام رضا(ع) هستند کمک بسیاری می‌کنند تشییع جنازه می‌کنند و همان‌جا دفن می‌کنند و از هیئتی‌ها پذیرایی می‌کنند و اتوبوس را درست می‌کنند و هیئت عازم مشهد می‌شود. سال بعد در سال 1347 در منطقه‌ گناباد و فردوس و کاخک زلزله‌ای اتفاق می‌افتد. به پاس خوبی‌های مردم فردوس، هیئتی‌ها و دیگر مردم با سرپرستی حاج شیخ عباس پورمحمدی کمک‌های نقدی و غیرنقدی را جمع‌آوری و عازم منطقه‌ی زلزله‌زده می‌شوند. وقتی می‌روند آنجا می‌بینند دولت کمک قابل‌توجهی نکرده است و یک آقای سیدروحانی مسئول تمام کارهاست و شاگردان ایشان نیز از مشهد آمده‌اند و کمک می‌کنند ایشان کسی نبوده جز آیت‌الله العظمی خامنه‌ای که آن موقع 25 سال سن داشتند. حضرت آقای خامنه‌ای نیز تعجب می‌کنند که از رفسنجان با این هم فاصله زیاد کاروانی برای کمک‌رسانی آمده است و یک روحانی هم از بالای کامیون با لباس مشغول پایین آوردن اجناس و بارها می‌باشد. آقای پورمحمدی همان‌جا شیفته این طلبه‌ سید جوان می‌شوند و از ایشان دعوت می‌کنند که ماه رمضان تشریف‌فرمای رفسنجان شوند. ایشان هم می‌پذیرند و این اولین آشنایی حاج آقای پورمحمدی با ایشان بود و جالب است بدانید که هیئتی‌ها نام حسینیه‌ خود را "فردوس" گذاشتند و نام خیابانی را که مهم‌ترین خیابان شهر رفسنجان و قدیمی‌ترین است نیز فردوس گذاشتند که در حال حاضر به نام خیابان انقلاب است.»

حجت‌الاسلام پورمحمدی در خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده درباره ارتباطش با مقام معظم رهبری در سال‌های تبعید و پس از آن می‌گوید: « [من و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای] همزمان‌ تبعید بودیم‌ اما هر کدام‌ جای‌ دیگر بودیم‌. من‌ زابل‌ و سراوان‌ بودم‌. ایشان‌ ایرانشهر بودند. مرتب‌ پیش‌ ایشان می‌رفتیم‌. یک‌ وقتی‌ ما با لباس‌ بلوچی‌ آنجا رفتیم‌، خدمت‌ ایشان‌ آقا یک‌ چند لحظه‌ای‌ نگاه‌ کردند تا دریافتند که‌ من‌ هستم‌. من‌ را بغل‌ کردند احوالپرسی‌ کردند. اولین‌ بار که‌ ما با ایشان آشنا شدیم‌، زلزله‌ فردوس‌ بود یک‌ مقدار پول‌ جمع‌ کردیم‌ مشهد رفتیم‌ یک‌ دوستی‌ داشتیم‌ گفتیم‌ چه‌ کار کنیم‌؟ گفت‌ که‌ دو گروه‌ هستند که‌ خدمت‌ می‌کنند؛ یکی‌ گروه‌ آقای‌ میلانی‌، یکی‌ گروه‌ آقای‌ قمی‌، بعد از یک‌ لحظه‌ای‌ گفت‌ که‌ آن‌ گروه‌ آقای‌ قمی‌ یک‌ امتیاز دارد گفتم‌ چیست‌؟ گفت‌ چهار نفر آنجا هستند. گفتم‌ چه‌ کسانی‌ هستند؟ گفت‌ آقای‌ طبسی‌، آقای‌ خامنه‌ای‌، آقای‌ مهامی‌، و آقای هاشمی‌نژاد. ما فوری‌ ماشین‌ گرفتیم‌ و به آن‌ محل‌ رفتیم‌. آن‌ شب‌ نوبت‌ آقا بود اولین‌ باری‌ که‌ ما با آقای‌ خامنه‌ای‌ برخورد کردیم‌، آن‌ شب‌ بود دیگر تا سحرها هم‌ همین‌ طور با هم‌ درددل‌ می‌کردیم‌ صحبت‌ می‌کردیم‌ پول‌هایی‌ را که‌ داشتیم‌، به‌ ایشان‌ دادیم‌ و بعد هم‌ ایشان‌ را دعوت‌ کردیم‌ که‌ ماه‌ رمضان‌ رفسنجان‌ بیایند. گفتند چشم‌. ایشان در ماه رمضان در خانه‌ ما بودند. این‌ اولین‌ بار بود، هم‌ آشنایی‌ ما با آقا، هم‌ اینکه‌ تشریف‌فرمایی‌ ایشان. البته ایشان‌ چهار مرتبه‌ دیگر رفسنجان‌ آمدند؛ سه‌ مرتبه‌ برای‌ منبر رفتن‌ دعوت‌ شدند و یک‌ مرتبه‌ هم‌ عید نوروز بود با زن‌ و بچه‌ رفسنجان‌ آمدند. یک‌ هفته‌ای‌ منزل‌ ما بودند که‌ دیدار نوروزی‌. این‌ آشنایی‌ ما از آن‌ سال‌ شروع‌ شد. حالا هم‌ دیگر خیلی‌ وقتی‌ خدمت‌ ایشان‌ می‌روم‌، احترام‌ می‌کنند. باعزت‌ برخورد می‌کنند حالا یک‌ مقام‌ والا بالایی‌ هستند، این‌ عواطف‌ خود را تغییر نداده‌اند این‌ خیلی‌ ارزش‌ دارد.»