پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جلال خالقی - در روزهای اخیر شاهد موجی از مثلا افشاگری ها علیه طیف خاصی از اعضا شورای شهر بودیم که با تقلید از فیش گیت به تعبیر سخنگوی دولت " ذخیره های نظام "، افشا می کرد که فلان اعضای شورای شهر تهران که از قضا همگی از یک گرایش فکری بودند، فلان خانه میلیاردی یا حتی چند ملیاردی را به ثمن بخس از شهرداری گرفته چرا که از حامیان شهردار تهران می باشد.

این پروژه که با هدف تاثیر گذاری بر انتخابات روز گذشته شورای شهر تهران برای تعیین رئیس و نائب رئیس آخرین سال شورای چهارم تدارک دیده شده بود، بگونه ای مضحک بود که خیلی زود توسط مخاطبان پس زده شد، اما صرف نظر از عدم موفقیت عملیات روانی صورت گرفته باید دید هدف گذاری طراحان چه بود.

برخی از چهره های سیاسی این سری از مثلا افشاگری ها را که به دروغ های نجومی شهرت یافت، اقدامی در راستای به حاشیه رفتن داستان حقوق های نجومی ارزیابی کردند، موضوعی که برعکس کاملا مستند بود هیچ مقامی هم علیرغم تمجید تاسف آور از مرتکبین آن نتوانست وقوعش را کتمان کند.

برخی دیگر نیز با توجه به شیوه مضحک و غیر حرفه ای این مثلا افشاگری، هدفگذاری را عادی کردن ذهن مردم نسبت به چنین اخباری و کم اهمیت کردن قبح عملی دانستند که برخی از مسئولان دستگاه های دولتی در برداشت های نامعقول از منابع مالی بیت المال صورت داده بودند.

اما اخبار دیگری هم منتشر شد که خبر از جلسات محفلی اصلاح طلبان با حضور عنصر ممنوع التصویر فتنه 88 داشت که ارزیابی کرده بودند در شرایطی که عملکرد دولت پس از سه سال سکانداری کشور هنوز در حد امید داشتن به آفتاب تابان برجام و انداختن تقصیرها گردن دولت قبل است، گزینه محتمل مورد اقبال مردم برای انتخابات ریاست جمهوری بعدی کسی است که بر خلاف دولت تدبیر و امید کارنامه ای مثبت در حوزه اجرایی داشته باشد و بر همین اساس از میان گزینه های موجود دست روی تخریب شهردار تهران گذاشتند. 

برای دستیابی به این هدف هم شروع به انتشار دروغ هایی در خصوص رانت شهردار به اعضای همگام وی در شورا کردند، در همین راستا بود که  به سراغ آبروی بانوی آزاده ای رفتند که از جمله بی حاشیه ترین اعضای شورای شهر تهران است.

شاید او را با دیگر خانم عضو شورای شهر اشتباه گرفته بودند که در مصاحبه با یک خبرنگزاری از اتفاق اصلاح طلب با قباحت تمام گفته بود، " همسرم خیلی به ماشین علاقه دارد، هم بنز داریم هم لکسوس هم پرادو، البته خودم یک رنو فلوئنس قرمز دارم و ترجیه می دهم ماشین هایم هم مثل لباس هایم رنگ شاد داشته باشند " تا روی مانور تجمل را هم سفید کرده باشد.

می توان علت شکست فاز اول پروژه دروغ های نجومی را اینگونه بیان کرد که این پروژه اگر چه با ایجاد جنگ روانی دروغین که کپی برداری از حقیقتی به نام حقوق های نجومی بود جامعه را آلوده کرد، ولی باید روی آرا اعضای شورای شهر تاثیر می گذاشت که حتی دور اولی هایشان نیز اکنون سه سال است که در این فضا حضور دارند و اینقدر از پیدا و پنهان شورا مطلع شده اند که عاقبت این پروژه این گونه مصداق ضرب المثل " جلوی قاضی معلق بازی" از آب در بیاید.

نچسب بودن دروغ هایی که در خصوص افراد نزدیک به یک گرایش فکری خاص در شورای شهر منتشر شده بود اگر چه از همان اردوگاهی بیرون می آمد که زمانی با دروغ تقلب هشت ماه کشور را در آشوب و بحران فرو بردند ولی این بار چنان نخ نما و غیر حرفه ای طراحی شده بود که یکی از گروه های تلگرامی بعد از چند جوک اغراق آمیز در این خصوص این سوال را مطرح کرد، آنان که می گویند شهرداری یک میلیون هکتار زمین به صد نفر واگذار کرده یعنی نفری یک ورزشگاه امجدیه، ما را چه فرض کرده اند.

آنانکه در جلسات محفلی خویش گفته بودند تسلط بر سال آخر شورای شهر پایتخت مقدمه ای برای تاثیر گذاری قوی بر انتخابات سال 96 شورا و ریاست جمهوری است، مکرشان نگرفت اما بعد از این چه می شود.

این حرکت را باید به عنوان اولین گام از شروع تحرکات انتخاباتی یک جریان خاص در کشور قلمداد کرد، جریانی که به رغم نزدیک به چهار سال مشارکت با دولت و اعتدالیان اکنون مشاهده می کند، کارنامه دولت در انتخابات نزدیک به صفر است و به قول تیتر آن روزنامه ای که اسباب اثاثیه اش را به خیابان ریختند " مردودی شهریور ".

حتی اگر رئیس جمهور در سخنرانی اخیر خود بر این باور بوده باشد که دولت اگر تنها برجام را در این سه سال به انجام رسانده بود همین یک کار کافی بود، که خوب البته نظر آقای روحانی نیز در جای خودشان محترم است بنابر قاعده گفتگوی تمدن ها.

اما دولتی که کارنامه ای برای ارائه ندارد، مسکن به قول وزیر مسکن مزخرف مهر را در سه سال یک آجر هم جلو نبرده، اقتصاد را در آرزوی کمک غربی ها به خواب سنگین برده و برجام که حتی هنوز هم برخی از آن به نیکی یاد می کنند کم کم به نکته بزرگ دولت تبدیل می شود با چنین وضعیتی فیش گیت هم به بار آورده، عجیب آنجاست که بر ذخیره نظام بودن آنان که زمین و زمان صدای زمین خوردن تشت رسوایی شان را شنیده اند نیز تاکید چند باره دارد.

در چنین شرایطی و زمانی که مطلقا کارنامه ای برای ارائه وجود ندارد، باید چشم انتظار فضای روانی سنگین تر از دروغ های نجومی هم بود از آنانی که امیدوار اند بنرهای " با روحانی تا 1400 " را بیهوده در سفر اخیر رئیس جمهور به در و دیوار های یاسوج نزده باشند، به عنوان تنها تغییر ملموسی که برای مردم این استان محروم در جریان سفر هیات دولت رخ داد.

اما روی دیگر سکه اینست که وقتی دولت یازدهم کارنامه درخشانی در حوزه عمران، آبادانی و اقتصاد ندارد قطعا نبرد انتخابات آینده بر سر کار آمدی است، قدر مسلم گفتمان انتخابات ریاست جمهوری آینده گفتمان کارآمدی خواهد بود و اینبار مردم قوه مجریه ای توانمند می خواهند که امیدی به گشایش هایی که گشایش نبود، نداشته باشد.

بر همین اساس هم از بین همه افرادی که کاندیدای محتمل انتخابات ریاست جمهوری محسوب می شوند از هم اکنون شروع به تخریب قالیباف کرده اند، فردی که در حوزه عمران، سازندگی و کارآمدی کارنامه ای مشخص دارد و قطعا برای حل مشکلی همچون آب آشامیدنی مردم منتظر برداشته شدن تحریم ها نخواهد بود، چرا که همه تحولات بنادین 12 سال اخیر را در شرایطی که صراحتا باید گفت زیر تحریم دولت هم احمدی نژاد و هم روحانی بود در تهران به انجام رسانده است.