آمدهایم حقوقهای نجومی بگیریم!
آیا به ملت حق نمیدهید که احساس کند که گویی این جماعت آمدهاند تا فقط اوضاع خود را بسامان کنند؟ آمدهاند تا عواید نجومی ببرند و در برابر هر پرسشی همه چیز را به دولت قبل حواله دهند؟
روزنامه «وطنامروز» یادداشتی از «امیر استکی» به شرح زیر منتشر کرد:
بررسی بعضی مسائل هیچ نیاز به متحمل شدن زحمت زیاد نخواهد داشت. مثل وقتی که آدمی در کمال صحت و سلامت عقلی وعدهای را میدهد و تازه به جد بر درست بودن آن نیز اصرار میکند.
در این شرایط در سررسید وعده یا به وعده عمل شده است یا نه به وعده عمل نشده است و نتیجه حاصل از عملی نشدن وعده هم به همین سادگی خواهد بود، چرا که اصرار و تاکید وعدهدهنده بر شدنی بودن ادعایش بعدترها راه هر نوع بهانهجویی را میبندد و خلاصه اینکه شخص مورد نظر یک حسابی کرده است که اینگونه مطمئن و با جدیت حرف میزند، به همین سادگی. و اگر ما از قصد فریبکاری چشم بپوشیم در زمان عملی نشدن قولها و وعدهها 2 انتخاب بیشتر در پیش نداریم؛ اول اینکه «شخص مورد نظر انسان ناکارآمدی است» و دوم اینکه «وی انسان ناآگاهی است» یعنی خیلی ساده، شناخت جامعی از مسالهای که درباره آن با صراحت و قطعیت سخن گفته است نداشته است.
حال بیایید کمی در رابطه با دولت جناب حسن روحانی صحبت کنیم.ایشان در ایام مبارزات انتخاباتی از بسامان کردن بسیاری از مشکلات کشور در دولتش پس از فقط صد روز سخن میگفت بهگونهای که مدعی بود ملت پس از صد روز تغییر را احساس خواهند کرد اما امروز و پس از گذشتن چندین صد روز از آن ادعای مصرح و محکم، ملت هنوز تغییری آنچنان که روحانی مدعی بود را احساس نمیکند و تازه از لسان دولت و هوادارانش به صبر جزیل فراخوانده میشود، شخص روحانی با عتاب به رسانهها که وعدههایش را مکرر جلوی چشمش میآورند میگوید «انتظارات مردم را بالا نبرید!»
حال باید پرسید که جناب روحانی! شما آن روزی که آن وعدهها را میدادید یا از وضعیت کشور مطلع نبودید (به فرض صحیح بودن ادعایتان درباره ویرانی میراث دول قبل) یا اینکه مطلع بودید.
اگر مطلع نبودید، که همه آن ادعاها و قول و قرارهای محکم براحتی و به حکم عقل میشود چیزی از جنس «شهوت به قدرت رسیدن به هر قیمتی» و ببخشید که اینچنین صریح سخن میگوییم، چرا که در صورت صحیح بودن این وجه از استدلال ما، ملت دقیقا مانند کسانی هستند که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و هیچ از چنین کسانی نباید انتظار شکیبایی داشت اما جناب روحانی! اگر میدانستید که اوضاع از چه قرار است پس حتما به توانایی خود و تیم اجرایی مدنظر خود نیز آگاه بودید و حسابشده وعده میدادید.
پس امروز و در موقعیت نشدگی آن وعدهها چه چیز ناراست از آب درآمده است؟ ناکارآمدی آیا از برآوردهای شما و فهمتان از وضعیت پیش روی کشور بوده است؟ که هم ما و هم خود شما با توجه به آنچه درباره شق اول مطرح کردیم علاقهای به درست بودنش نداریم.
و آیا از ناراستی شرایط و اتفاقات پیشبینی نشده بوده است؟ که به ثمر رسیدن برجام آنگونه که میخواستهاید نیز این فرض را به چالش میکشد و میماند این پرسش که ناراستی امروز اوضاع مملکت آیا ناشی از ضعف عملکرد دولت جنابعالی و سوءمدیریتتان نیست؟
آیا به ملت حق نمیدهید که احساس کند که گویی این جماعت آمدهاند تا فقط اوضاع خود را بسامان کنند؟ آمدهاند تا عواید نجومی ببرند و در برابر هر پرسشی همه چیز را به دولت قبل حواله دهند؟
البته تغییرات بسیاری در کشور روی داده است ولی بیشتر آنها از آن نوعی که وعده داده میشد نبودهاند. فیشهای حقوقی مدیران یکی از این تغییرات است که براحتی سر به فلک کشیدهاند و قرار است در همین دنیا تمام اجر معهود ذخایر انقلاب را نقدا تسویه کنند.
البته کاملا مشخص است که این از آن نوع تغییرات وعده داده شده نیست و شاید آن وقتها که جناب روحانی دم از این احساس تغییر میزد بیشتر از هر چیز منظورش از مردم همین خیل مشتاقان و سینهچاکان و اقربا و ذخایر پایانناپذیر انقلاب بوده است، چراکه قطع به یقین این کامروایان خوشاقبال با همه وجود تغییر را احساس کردهاند و هر کجا که کاری ناراست و بیحساب و کتاب است شک نباید کرد که میراث دولت قبلی است و دولت پیشین الحق که چه ارثیه نابی از خود به جای گذاشته است.
بهگونهای که دولتمردان این روزها را از پیش بر خر مراد سوار کرده است و بار همه ناکامیها و شکستها و نشدنها و آخ چرا نشد پسها را فروتنانه به گردن گرفته است و مانند مجسمه شر مطلق در سمت راست دولتیان نصب شده و هر گاه که ملت دست از همه جا کوتاه از چرایی ناراستی کارها دم میزنند دولتیان با سر به سمت راست خود اشاره میکنند و برهان قاطع خود را ارائه میدهند.
ارسال نظر