در سر مقاله امروز کیهان به قلم محمد صرفی آمده است:

 

«حصر ایران شکست»، «کلید چرخید ایران خندید»، «دنیا به احترام ایران ایستاد»،  «جهان تغییر کرد»، «آغاز عصر ایرانی»، «ایران بر قله توافق»، «خورشید درخشان شد»، «پیروزی بدون جنگ»، «انفجار اتمی بدون بمب»، «خجسته باد این پیروزی»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم» و...اینها تیترهایی بود که رهگذران، صبح چهارشنبه 24 تیرماه سال گذشته روی دکه‌های روزنامه‌فروشی می‌دیدند. تیتر کیهان در میان انبوه این زردنامه‌ها، ساز مخالف بود؛ «180 درجه اختلاف، دو روایت از یک توافق»!

 

بررسی سیر حرکت رسانه‌ها طی دو سال مذاکرات هسته‌ای و یک سال پس از توافق، می‌تواند معیار مناسبی باشد برای تحلیل این مسئله که درک آنها از منافع ملی چیست، چقدر با مخاطبان خود صادق هستند و اساساً نسبت خروجی آنها با رسالت خبرنگاری چیست. این روزها کار شوری آش برجام به جایی رسیده که صدای آشپزهای آن را هم درآورده است. ولی‌الله سیف، رئیس کل بانک مرکزی که بعد از اجرایی شدن برجام به نیویورک رفته بود تا با وزیر خزانه‌داری آمریکا دیدار و آمریکا را متقاعد کند که برای برداشته شدن تحریم‌های مربوط به سوئیفت کارشکنی نکند، در مصاحبه با بلومبرگ درباره عواید برجام برای ایران آب پاکی را روی دست همه ریخت و اعلام کرد که عواید برجام «تقریباً هیچ» بوده است. علی اکبر صالحی که از دست رئیس جمهور به خاطر نقش‌آفرینی در برجام مدال افتخار دریافت کرده بود، از دبه آمریکایی‌ها در اجرای تعهداتشان گفت و در اظهارنظری دیگر به رفع نشدن تحریم‌ها اعتراف کرد. آخرین نمونه آن هم اذعان آقای عراقچی بود که گفت تحریم‌ها رفع شده‌اند اما روی کاغذ!

 

 اگر سوت و کف و بوق و کرنای روزهای مذاکره و ابتدای توافق را به حساب ضعف تحلیل و جوگیری ناشی از ذوق‌زدگی بدانیم، درز گرفتن این اعترافات صریح و ادامه روند ماله‌کشی برجام را باید به چه حسابی گذاشت؟ سه هفته پیش سالگرد توافق هسته‌ای بود. سکوت معنی‌دار زنجیره‌ای‌ها در سالگرد آنچه فتح‌الفتوح و خورشید درخشانش می‌خواندند را باید به چه حسابی گذاشت؟ تنبّه و شرمندگی یا بی‌مسئولیتی و توهین به شعور مخاطب؟ نکته دیگر ادعای پرطمطراق این رسانه‌ها در حمایت از دولت است. کدام حمایت؟ امروز دولت در چاه مطالبات و انتظارات بی‌پایه و اساسی گرفتار است که درباره دوران پسابرجام ساخته و پرداخته و وعده‌اش را داده بود. اگرچه کلنگ اول این چاه را خود دولتمردان با وعده‌های عجیب و غریب بر بیابان مذاکره و توافق زدند اما این زنجیره‌ای‌ها بودند که برای بخیه به آبدوغ زدن، کف زدند و هورا کشیدند و منتقدان را به انواع و اقسام تهمت‌ها نواختند و چاله پسابرجام را برای دولت به چاه ویل مبدل کردند.

 

اگر امروز خوش‌باورترین افراد هم دریافته‌اند که از برجام آبی برای مردم گرم نمی‌شود و باید به فکر نان بود، آن روز که کیهان تقریباً یک تنه وسط این میدان پرهیاهو و جنجال ایستاده بود و می‌گفت «هسته‌ای می‌رود، تحریم‌ها می‌ماند» از دشمن فحش و از برخی دوستان طعنه می‌شنید. کجایند آنها که کیهان را متهم به همنوایی با اسرائیل می‌کردند؟! باید سال‌ها بگذرد و کشور از این پیچ تاریخی و حساس بگذرد تا خاطرات منتشر شوند و آیندگان بدانند که با تمام فشارها، جفاها و نسبت‌های ناروایی که بر کیهان گذشت، چگونه اما از سخن حق خود نگذشت تا در تاریخ ثبت شود که جماعتی فریاد زدند و زنهار دادند که پادشاه برجام لخت است و به‏به و چه‏چه ندارد و البته چه زود ماه از زیر ابر بیرون آمد و معلوم شد آنچه شعبده خورشید می‌نامیدند و قصد قالب کردنش را داشتند، تکه زغالی بیش نبوده است. بی‌شک زغال هم برای خود ارزشی دارد اما اگر آن را به قیمت خریده باشید و از آن انتظار بیجا نداشته باشید.

 

ماجرای داغ و پرحاشیه فیش‌های نجومی برخی مدیران هم که هفته‌هاست افکار عمومی را درگیر خود کرده، موضوع قابل تامل و محکی برای عملکرد رسانه‌هاست. رسانه‌های مدعی اصلاحات که در ماجرای برجام تجدید شدند، برخورد غالب آنها در موضوع فیش‌های نجومی، مهر رفوزگی را بر کارنامه‌شان زد. ابتدا سکوت کردند، سپس فرافکنی، بعد به توجیه رو آوردند و حالا برخی طلبکار هم شده‌اند! یکی نوشت مفسدان اقتصادی «استیو جابز» هستند، دیگری نوشت این مدیران سبک زندگی خود را بر اساس آن درآمدهای کلان بنا کرده‌اند و اگر حقوق‌شان کم شود رو به دزدی و فساد می‌آورند، پس بدهید بخورند تا فاسد نشوند! آنهایی که خیلی به مغزشان فشار آورده بودند نوشتند؛ چون دیگرانی هم خورده‌اند و برده‌اند، پس مهم نیست و باید بگذریم!

 

جالب‏تر آن که اهالی همین رسانه‏ ها که روزی با شور و حرارت شعار «دانستن، حق مردم است سر می‌دادند»، مدعی نبود آزادی بیان هم هستند و نمی‌گویند تا به حال با کدام مفسد اقتصادی سرشاخ شده‌اند و برای آن هزینه‌ای داده‌اند. اصلاً مگر می‌شود رسانه‌ای که دمش به دم‌کلفت‌های اقتصادی وصل است و به عنوان لولای ثروت و سیاست عمل می‌کند، وارد این وادی‌ها هم بشود؟ البته گاهی برای غبار‌آلود کردن فضا و رد گم کردن فریاد آی دزد! آی دزد سرمی‌دهند. ماجرای جنجالی «پول‌های کثیف» را که یادتان هست؟ هفته‌ها با آب و تاب تیتر می‌زدند که فضای سیاسی و انتخاباتی گرفتار پول‌های کثیف است. بعد همین جماعت، از آقای مدعی فرهنگی که از شهرام جزایری پول گرفته بود تا فرزند کسی را که صاحب فیش حقوقی نجومی بود و «حق اوقات فراغت فرزندان» می‌گرفت را در لیست انتخاباتی خود گذاشتند و راهی مجلس کردند تا نشان دهند ادعاهای طبق طبقشان درباره شایسته‌سالاری و فسادستیزی چیزی جز آروغ روشنفکری زیر کولر نیست که تبدیل به تیتر و یادداشت و تحلیل شده و به خلق‌الله قالب می‌شود و وقتی هم بوی تعفنش قابل لاپوشانی نیست، دریغ از سر سوزنی شرم و عذرخواهی.

 

فردا روز خبرنگار است. مبارک باشد بر آنهایی که اگر از آسمان سنگ هم ببارد پای حقیقت می‌ایستند و کلمات را نمی‌فروشند. در رسانه‌ای که مدیرمسئول و صاحب امتیازش حقیقت را به وامی کلان و رانتی چرب می‌فروشد، چرا نباید خبرنگارانش قداست کلمه را به ربع سکه‌ای و سفری بفروشند؟! حرمخواری تنها اختلاس بانکی و حقوق نجومی نیست. ماله کشیدن جنایت‌ها و خیانت‌های آمریکا از سوی رسانه‌ای که از بیت‌المال یارانه می‌گیرد هم نوعی حرامخواری است.