ناگفتههایی از بمباران «قرارگاه اشرف» توسط تایگرهای نیروی هوایی
جنگ پایان یافت اما 3 سال بعد، بنا بر دستور ابلاغی به نیروی هوایی ارتش، جنگندههای F-4 و F-5 بار دیگر به سمت عراق به پرواز درآمدند؛ هدف آنها بمباران پادگان اشرف (قرارگاه منافقین) بود.
پرونده «مرگ یک سازمان»: در نخستین روزهای مرداد 67 و تنها چند روز پس از پذیرش قطعنامه 598 توسط ایران، ارتش بعث حملات جدیدی را برای تصرف بخش هایی از خاک ایران آغاز کرد تا با تصرف بخش هایی از خاک ایران، دست بالا را در مذاکرات آینده داشته باشد. همزمان با این حملات که منجر به بسیج همگانی مردم ایران برای مقابله با عراق شد، اتفاق دیگری نیز در حال رخ دادن بود.
حدود 6هزار نفر از منافقینی که در رویای خود، خواب فتح تهران را می دیدند، با تشکیل ستون نظامی به سمت کرمانشاه حرکت کردند تا ظرف 3 روز پایتخت ایران را تصرف کنند؛ غافل از اینکه در کرمانشاه، کمین مرگباری برای آنها تدارک دیده شده بود.
منافقین در «فروغ جاویدان»، رویای تصرف 3 روزه تهران را در سر میپروراندند
«عملیات مرصاد» یکی از درخشان ترین رخدادهای دفاع مقدس است که بررسی وجوه مختلف آن نیازمند گفتاری طولانی است چرا که موقعیت جغرافیایی، عملیاتی و تاریخیاش آن با همه تجربیات در طول جنگ 8ساله متفاوت بود؛ پذیرش قطعنامه 598 از یک سو و بسیج مردمی در حداقل زمان و شرایطی که هیچ یک از دشمنان تصوری از آن نداشتند، از سوی دیگر دو روی کاملا متفاوتی ای است که در بررسی این برهه از تاریخ با آن رو به رو هستیم.
یگانهای بسیاری از سپاه و ارتش در جریان مقابله با هجوم منافقین در این مقطع حاضر بودند ولی در این نوشتار اشارهای خواهیم داشت به نقش ارتش جمهوری اسلامی ایران و خصوصا نیروی هوایی با استناد به اسناد منتشر شده و خاطرات شرکت کنندگان حاضر در این رویارویی ماندگار.
* کمینگاه عقاب
برای بررسی عملیات مرصاد به زمان پیش از وقوع این عملیات بازمیگردیم،برههای در میانه دهه 60 که دیکتاتور عراق، بزرگترین هدیه خود را به گروهک منافقین تقدیم می کند: «پادگان اشرف»
تصویر ماهوارهای از موقعیت قرارگاه اشرف
این پادگان -در موقعیت شمالی شهر بغداد- که در اصل متعلق به نیروهای گارد ریاست جمهوری عراق و به عنوان یک مرکز نظامی مجهز طبقه بندی میشد، از نظر موقعیت منطقهای در وضعیت ممتازی قرار داشت و با توجه به وسعت زیاد و همچنین وجود امکانات مختلف اعم از زاغههای مهمات، فرودگاه و مراکز حیاتی، بزرگترین پاداشی بود که مسعود رجوی آن را در سال 65 از صدام حسین دریافت کرد.
پس از اهدای این پادگان به منافقین، برقراری خط تامین نیازهای مالی و لجستیکی توسط رژیم بعث با شدت بیشتری اجرا و این بار فرماندهان ارشد این گروه تروریستی در موقعیتی به مراتب بهتر و نزدیکتر به خاک کشورمان عملیات های مختلف خرابکارانه را طراحی و اجرا میکردند؛ از جمله آن میتوان به شنود مکالمات فرماندهان ایرانی در جبهه عملیاتی غرب و همچنین ترورهای کور در برخی استانهای همجوار عراق اشاره کرد.
تصویری از داخل قرارگاه اشرف
اگرچه مقامات نظامی و امنیتی کشورمان ازهمان ابتدای استقرار منافقین در اشرف، از طرق مختلف مانند حضور یگانهای پیشرو اطلاعاتی در خاک عراق و بهره گیری از هواپیماهای شناسایی/ عکسبرداری نهاجا، اشراف کامل اطلاعاتی بر آن داشتند اما به دلیل استقرار این پادگان در عمق خاک عراق، دسترسی و نبرد زمینی -در آن زمان- ممکن نبود و تصمیم بر این شد تا اولین ضربه به لانه مارها، به اشباح نیروی هوایی سپرده شود.
نخستین حمله به این مقر در سال 1366 رخ داد که طی آن، 2 فروند جنگنده بمب افکن F-4 (فانتوم) با پرواز از پایگاه سوم شکاری همدان -یکی به خلبانی اصغر سپید موی آذر و دیگر به خلبانی سید رضا پردیس- محل تجمع سالیانه فرماندهان این گروه را مورد هجوم قرار دادند که از این رهگذر آسیبهای فراوانی به این مکان وارد شد.
پس از این اتفاق، باز هم سلسله طرحهای مختلف هوایی مورد توجه فرماندهان جنگ قرار گرفت اما گویا این تقابلات طولانیتر از آنی بود که احساس میشد.
تصور خام دشمن که پذیرش قطعنامه از سوی ایران را به حساب «ضعف و ناتوانی نیروهای مسلح و نیز آسیبهای اقتصادی و تنهایی در جامعه جهانی» میگذاشت منجر به جوشش دوباره تفکرات دیوانهوار 8 سال پیش نزد صدام شد که «رویای تصرف حداقل بخشی از خاک ایران» -جهت داشتن دست برتر در مذاکرات را در ذهن میپروراند. با این تفاوت که این بار علاوه بر حضور نیروهای عراقی،بازیگران اصلی میدان مزدورانی بودند که تنها نام ایرانی را یدک میکشیدند.
منافقین که هیچ مانعی پیش روی خود نمیدیدند، تا گردنه حسن آباد در نزدیکی کرمانشاه آمدند
برای اجرای این طرح، مقدمات بسیاری تهیه شد که نخستین اقدام، تجهیز گروهک منافقین به سامانههای مختلف زرهی، مکانیزه و لجستیکی بود، آنچنان که در خاطرات و نوشتههای به جا مانده از آنان و تصاویر بقایای متلاشی شده میتوان به حضور ادوات مختلف اعم از تانک، نفربر، موشک های دوش پرتاب، سامانههای ضدهوایی و... دست یافت که نشان از اهمیت بالای این نبرد برای رژیم بعث داشت.
بهرهبرداری مناسب از عناصر اطلاعاتی جهت تشخیص مسیر عملیات و تعیین راهبردهای دقیق نبرد، توسط مراکز مهم مرتبط با آن در رژیم بعث عراق صورت پذیرفت و اسناد به طور کامل تحویل مقامات ارشد منافقین شد تا در تشخیص آنچه برای نفوذ به خاک ایران لازم است، مشکلی نداشته باشند.
نهایتا آنچه از همه با اهمیتتر جلوه میکرد حضور مستقیم عراق طی عملیات فروغ جاویدان منافقان بود که از جمله آن می توان به بمباران پایگاه های هوایی و مراکز تجمع نیروی های زمینی اشاره کرد که اگر بخواهیم در آن دقیقتر شویم، به گزینههای ذیل خواهیم رسید:
1- بمباران پایگاههای هوایی غرب کشور ازجمله پایگاههای دوم شکاری تبریز، سوم شکاری همدان و چهارم شکاری دزفول جهت ایجاد فشار و از بین بردن توان رزمی پشتیبانی کشورمان که همواره به عنوان یک سایه خطرناک بر رژیم بعثی عراق موجب عقیم ماندن عملیاتهای آنان شده و ضربه شصت محکم از آن جانب را همواره احساس کردهاند.
به این منظور با توجه به عدم وجود مهمات سنگین در زرادخانه تسلیحاتی نیروی هوایی بعثی جهت آسیب به آشیانههای بتونی هواپیماها، با بهرهگیری از بمبهای تازه تحویل خوشهای فرانسوی و جنگندههای میراژ F-1، عملا هر 3 پایگاه را مورد آماج حملات خود قرار دادند که از این رهگذر با پخش شدن ریز مهمات که میتوانست در بازه زمانی تعیین شده منفجر شود و به بخشهای مختلف نفوذ کنند، اختلال در عملیاتها ایجاد شد. اما اقدامات شجاعانه پرسنل مختلف از جمله خلبانان، تیمهای فنی و گروههای چک و خنثی در کمترین زمان، ورق را برگرداند و پروازها مجددا برقرار شد. بار دیگر باید یادآوری کنیم که این اقدامات زمانی رخ داد که کشورمان قطعنامه 598 را پذیرفته و آن را به معنای پایان جنگ تلقی میکرد اما همچنان در آمادگی جهت مقابله به مثل قرار داشت.
2- هدف قرار دادن مراکز پدافندی از جمله سایت راداری «سوباشی» همدان که طی 8 سال جنگ تحمیلی، همواره مورد هجوم بی امان در جهت کور کردن چشمان بیدار پدافند قرار میگرفت اما هر بار با شکست مواجه میشد که عاقبت در شرایطی که عملا جنگ به پایان رسیده بود، این مرکز با بهرهگیری عراق از هواپیماهای روسی سوخو 22 و موشکهای ضد رادار پس از چند موج حمله ناکام، مورد اصابت قرار گرفت و بیش از 20 تن از بهترینهای پدافند نیز به شهادت رسیدند تا با این کار دید عملیاتی ایران به منطقه غرب کم شده و حضور جنگندههای عراقی در نقش پشتیبان راحتتر شود غافل آنکه در حداقل زمان ممکن رادار ADS-4 حاضر در منطقه به شرایط عملیاتی بازگشت.
شهدای تهاجم ناجوانمردانه عراق به سایت سوباشی همدان پس از پذیرش قطعنامه/ در این میان شهید «فرهاد دستنبو» از افسران به نام کنترل شکاری پدافند نیز حضور داشت که مظلومانه آسمانی شدند
3- بمباران خطوط نیروهای مدافع کشورمان و همچنین شهرهای مرزی با بهرهگیری از مهمات شیمیایی پیش از آغاز درگیری با هدف عقب زدن یا حداقل ایجاد اختلال در فعالیت آنان.
در سایه این سنگ تمام ارتش صدام بود که منافقین در زمان تعیین شده از مرزهای غربی کشور و شهر قصر شیرین که توسط عراق تخلیه شده بود به داخل خاک ایران نفوذ کرده و صف طولانی تجهیزات زرهی آنان با هدف تصرف تهران، یک به یک روستاهای مرزی را پشت سر گذاشت و جنایتهای وحشیانهای را رقم زد.
حضور منافقین در شهرستانهای اسلام آباد، گیلانغرب و سرپل ذهاب که منجر به تصرف بخشی از این شهرها شد و ارتش سازمان مجاهدین را مصمم به نفوذ هرچه سریعتر ساخت تا آنجا که شهر کرمانشاه نیز در معرض تهدید قرار گرفت.
در این میان نیروهای مردمی و نظامی اعم از ارتش و سپاه مقاومت جانانهای به خرج داده و عاقبت توانستند از پیشروی آنها تا حدی جلوگیری کنند.
نهایتا طی عملیات مرصاد که با رمز «یا علیبنابیطالب (ع)» و به فرماندهی سپهبد شهید صیاد شیرازی در تاریخ 5 مرداد 1367 آغاز شده بود، تیپ 55 هوابرد، 45 تکاور و لشکر 81 زرهی کرمانشاه از نیروی زمینی ارتش و یگانهایی از قرارگاه رمضان سپاه شامل لشکرهای 31 عاشورا، 33 المهدی (عج)، 57 ابوالفضل العباس (ع)، 27 محمد رسول الله (ص) و لشکرهای 6 و 155 ویژه با پشتیبانی 45 فروند بالگرد هوانیروز که طی 425 ساعت پرواز، 388 مجروح را تخلیه و 3360 رزمنده را منتقل کرده بودند با نیروی های منافقین در جاده کرمانشاه-اسلام آباد درگیر شدند.
بسیج دوباره نیروهای مردمی برای عملیات مرصاد
در این میان با وارد عمل شدن یگانهای پروازی پایگاه یکم هوانیروز کرمانشاه، درگیری شرایط جدیدتری را پیدا کرد. در حالی که بر روی زمین، یگانهایی از نیروی زمینی ارتش و سپاه به همراه جان برکفان مردمی، شجاعانه در حال نبرد بودند، بالگردهای بل 209 (کبرا) وارد عمل شده و صف زرهی را با هدف قرار دادن ابتدا و انتهای آن به دام انداخته و حماسهای بزرگ خلق کردند.
بالگرد رزمی بل 209 کبرا مسلح به موشک های ضد تانک تاو
پشتیبانی لجستیکی با بهرهگیری از بالگردهای بل 214 و بل 205 جهت هلیبرن نیروهای تیپ هوابرد و تکاور به پشت خط منافقین، حمل تجهیزات و ادوات جهت واکنش سریع و تخلیه مجروحین و شهدا از یک سو و عملیات شناسایی و هدایت آتش توپخانه توسط بالگردهای بل 206 نیز در در جریان بود.
بالگردهای ارزشمند و همه کاره بل 214 که اسب کاری هوانیروز کشورمان در بعد ترابری به حساب می آیند
عملیات بزرگ مرصاد بُعد دیگری هم داشت و آن حضور نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود. به این منظور و پس از پاکسازی مناطق بمباران شده پایگاه هوایی همدان، نخست عملیات از این مبدا به سمت منطقه درگیری انجام شد که طی آن جنگنده بمب افکنهای F-4 فانتوم با بهرهگیری از مهمات مختلف، ستون زرهی منافقین را در شرایطی که پرچمهای ایران را با خود داشته و شناسایی را سخت مینمودند، بمباران کردند.
جنگنده بمب افکن های F-4E فانتوم و نسخه شناسایی با نام RF-4E در حال اجرای سوخت گیری هوایی طی هشت سال جنگ تحمیلی
بمبارانها بیوقفه صورت پذیرفت و از دیگر مراکز عملیاتی نهاجا ازجمله پایگاههای دوم شکاری تبریز، چهارم شکاری دزفول، پنجم شکاری امیدیه و هفتم شکاری شیراز نیز جنگنده بمبافکنهای F-5 تایگر نیز به صورت مستقیم یا مامور به پایگاه دیگر حضور داشتند که از رهگذر آن نیز صدمات شدیدی به منافقین وارد شد.
جنگندههای رهگیر F-14 تامکت نیز از مبدا پایگاه هشتم شکاری اصفهان جهت پوشش هوایی و جلوگیری از نفوذ جنگندههای عراقی در کنار سایتهای موشکی زمین به هوای «هاوک» وارد عمل شدند که از این رهگذر یکی از شاهکارهای تاریخ جنگ یعنی هدف قرار گرفتن جنگنده پیشرفته MiG-29 فالکروم عراقی توسط «خلبان عادلی» و با بهره گیری از موشک سجیل پرتابی از تامکت صورت پذیرفت که نقطه عطف درگیریهای هوایی در این عملیات به حساب میآید.
جنگنده رهگیر F-14 تامکت حین گشت زنی هوایی/ هواپیمای جلو مسلح به موشک سجیل (هاوک هواپایه) میباشد که منجر به انهدام فالکروم عراقی شد/ هواپیمای عقبی نیز موشکهای قدرتمند فینیکس را به همراه دارد
جنگنده رهگیر MiG-29 عراقی در ماه های ابتدایی پس از تحویل خود/ این جنگنده در میانه جنگ به عراق داده شد اما عملا تا پایان جنگ رژیم بعثی از آن استفاده چندانی نکرد و در یک مورد نیز شکار تامکت های کشورمان گردید
پایگاه یکم مهرآباد تهران نیز در نقش انتقال ملزومات و لجستیک جبهههای نبرد فعال بود تا از این لحاظ خللی در عملیات رخ ندهد، این حضور قدرتمندانه نهاجا در برههای که شرق و غرب اعتقاد به زمینگیری عموم ناوگان یا حداقل بیفایده بودن آن داشتند، نشان از آن داشت که متخصصان کشورمان در راه دفاع از ایران هیچ حدی را نمیشناسند.
نهایتاً پس از 7 ساعت درگیری شدید بین نیروهای مسلح کشورمان و منافقین عاقبت با انهدام صف زرهی طولانی آنان و به دام افتادن در تنگه چهارزبر، ارکان آنان از هم پاشید؛ بیش از 4000 نفر از آنان کشته و زخمی و تنها تعداد اندکی موفق به فرار شدند تا روایت گر این شکست مفتضحانه باشند، ضمن آنکه پس از این عملیات بزرگ که با فرماندهی مقتدرانه ارتش به پیروزی نشست، محل درگیری به اسم «تنگه مرصاد» تغییر نام پیدا کرد اما تقابل با منافقان و نقش نیروی هوایی همچنان ادامه داشت.
آنها مُردند، درحالی که بدترین خیانت را در حق ملت خود کردند
* پنجه شاهین
جنگ پایان یافت اما 3 سال پس از آن، یعنی در سال 1370 بنا بر تصمیم مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی، دستور حمله به مقر منافقین در اردوگاه اشرف صادر شد. («در غربت جنگیدیم» خاطرات سرتیپ خلبان رضا پردیس فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش)
عملیات هوایی نهاجا و متعاقب آن حمله موشکی که بعدها توسط نیروی هوایی سپاه صورت گرفت، یکی از افتخارات درخشان نیروهای مسلح کشورمان در مقابله با این گروهک تروریستی است که شاید چندان در طول این سالها به آن پرداخته نشده است.
این طرحها در زمانی اجرا شد که عراق به واسطه جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 میلادی، تحت نظارت شدید ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحده قرار داشت و عملا اجرای هر یک از این عملیاتها نیاز به برنامه ریزیهایی به مراتب خاص داشت تا از ایجاد مشکلات موازی جلوگیری به عمل آید.
با ابلاغ دستور توسط شهید والامقام منصور ستاری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش، طرح حمله به کمپ اشرف برنامهریزی شد چرا که این گروه پس از شکست در عملیات مرصاد همچنان به عملیاتهای خرابکارانه در منطقه غرب کشور ادامه میدادند و نیاز بود به اقدامات آنان پاسخی قاطع داده شود.
به همین منظور طی دستورالعمل عملیاتی، بنا شد تا 9 فروند جنگنده بمب افکن F-4E فانتوم از پایگاه سوم شکاری همدان و 9 فروند جنگنده بمب افکن F-5E تایگر از پایگاه چهارم شکاری دزفول به صورت دستههای 3 فروندی و با فاصله زمانی 5 دقیقه محل اردوگاه اشرف را مورد آماج بمبهای خود قرار دهند.
جنگنده بمب افکن F-4 فانتوم و F-5 تایگر در پس زمینه تصویر که در حال فرود است
رهبری دسته پروازی نخست فانتومها به عهده «خلبان باهری»، دسته دوم «خلبان پردیس» و دسته سوم «خلبان امینی» گذاشته میشود که همراه با تایگرهای دزفول در تاریخ 16 فروردین 1370 آماده اجرای عملیات میشوند.
مطابق این طرح، به فاصله 5 دقیقه به 5 دقیقه، ابتدا فانتوم ها و پس از آن تایگرها به هوا برخاسته و پس از دستیابی به هدف، نقاط مورد نظر اعم از زاغههای مهمات، مراکز لجستیکی، ستاد فرماندهی، پستها و ایستگاههای رادیویی و... یک به یک مورد هدف قرار گرفته و منهدم میشود.
در این میان یک فروند از هواپیماهای فانتوم در آتش پدافند بعثی گرفتار شده و خلبانان آن (قاسم محمدامینی و ارسلان شریفی) مجبور به خروج از هواپیما می شوند. این 2 خلبان که به اسارت دشمن درآمده بودند، 5 سال بعد به همراه سایر آزادگان به کشور بازگشتند.
فانتوم ایرانی و بمباران دشمن بعثی که از دوربین گان کمرا تصویر برداری شده است (دوران دفاع مقدس)
این عملیات مهم و راهبردی که اخبار آن به سرعت در مراکز مهم خبری دنیا بازتاب پیدا کرد، آنچنان موفقیتآمیز بود که تا مدتها شیرازه فعالیتهای اساسی این اردوگاه را از هم پاشید، ضمن آنکه حضور گسترده 18 فروندی جنگنده بمبافکنهای نیروی هوایی کشورمان در عمق خاک عراق، با بهرهگیری از پوششهای طبیعی کوهستانی بدون کوچکترین شناسایی و همچنین مکالمه رادیویی و بهرهگیری از زبدهترین خلبانان کشور که توانایی دستیابی به هر هدفی را در سختترین شرایط داشتند، نشان از آن داشت که توان پاسخ گویی ایران به هر تهدیدی -حتی در ورای مرزها- محدود به زمان خاصی نخواهد بود.
* هر کجا لازم باشد میآییم
بمباران سال 1370 تاثیرات ویرانگری بر فعالیتهای اردوگاه اشرف داشت اما بازهم مقامات جمهوری اسلامی در خصوص پاسخ به برخی از فعالیتهای خرابکارانه این گروه، نیروی هوایی را مامور به طرحی جدید کردند و این دفعه نیز طبق دستور فرمانده وقت نیروی هوایی (شهید منصور ستاری) طرحریزی صورت گرفته و پایگاه هوایی تبریز آماده اجرای عملیات شد.
«خلبان بالازاده» فرماندهی این عملیات را بر عهده گرفت؛ عملیاتی که طی آن قرار بود 4 فروند جنگنده بمب افکن F-5E تایگر به همراه یک فروند جنگنده دوکابین F-5F در نقش رهبر در تاریخ 18 آبان ماه 1373 به سمت هدف رهسپار شوند. («آسمان مال من بود» خاطرات سرهنگ خلبان صمد بالازاده)
خلبانان تایگر در حال بررسی نهایی پیش از اجرای عملیات هستند
این عملیات نسبت به نمونه مشابه خود در سالهای قبل تفاوتی شگرفت داشت و آن هم حضور در منطقهای بود که این بار تحت عنوان ناحیه پرواز ممنوع توسط نیروهای ائتلاف بینالمللی به شدت محافظت میشد.
با شکست حکومت بعث در جنگ اول خلیج فارس، کشورهای درگیر در جنگ، 2 منطقه پرواز ممنوع را در شمال و جنوب عراق تعیین کردند که هر هواپیمای حاضر در آن به جهت اجرای عملیات در صورت عدم هماهنگی هدف قرار میگرفت، لذا موقعیت هدف در بالای مدار 32 درجه که به عنوان ناحیه پرواز ممنوع شمال عراق در نظر گرفته میشد، حساسیت عملیات را بیش از پیش میکرد. به همین دلیل، رهبری دقیق دسته پروازی، اهمیت فراوانی داشت.
دو فروند F-5E تایگر بر فراز دشت خوزستان
با عنایت به توان پروازی دسته مذکور که در آن بهترینهای نهاجا حضور داشتند، علاوه بر سکوت کامل رادیویی و عدم شناسایی توسط رادارهای ائتلاف، محل مورد نظر به دقت کشف و سپس بمباران شد که از رهگذر آن آسیب فراوانی به آن وارد گردید، ضمن آنکه پس اجرای عملیات، بنا بر آنچه در خاطرات خلبان بالازاده آمده است، 30 فروند از جنگندههای ایالات متحده جهت رهگیری هواپیماهای ایرانی از پایگاه هوایی اینجرلیک ترکیه و همچنین پایگاهی در شمال عراق به پرواز در میآیند که البته راه به جایی نبرده و دسته پروازی تبریز به سلامت به پایگاه خود باز میگردد.
ارسال نظر