«روزنامه آرمان این تحلیل را درباره حقوق‌های نجومی برخی مدیران دولتی منتشر کرد و نوشت: گویا از ستاد شنبه‌های بحران‌ساز علیه دولت تدبیر و امید، خبری به بیرون درز کرده که رئیس صندوق توسعه ملی، جناب صفدرحسینی را در زمره حقوق بگیران میلیونی (57 میلیون تومان در ماه)، معرفی کرده است.

حتی اگر انتشار این خبر را ناشی از بحران‌ آفرینی مخالفان دولت بدانیم نمی‌توان از پیامدهای منفی آن برای تفکر فاخر اصلاح‌طلبی چشم‌پوشی کرد. به قول بیهقی نمی‌توان قلم را بر این مصیبت نگریانید.

البته در محافل اصلاح‌طلبی، قبل از این برخی رفتارهای مغایر با اصلاح‌طلبی از جمله خویشاوندگرایی، دخالت گسترده در انتصاب استانداران و فرمانداران با محوریت رفاقت، دخالت گسترده در تدوین لیست‌های انتخاباتی نقل محافل بوده و در این ارتباط به ایشان انتقادات گسترده‌ای وارد می‌کردند.

 

مبنای رشد بی‌رویه و سرطانی افرادی بی‌مبالات و مسئولیت ناشناس تا این حد در درون گفتمانی که رسالت تاریخی برای خود تعریف کرده است، مسئله‌ای نیست که بتوان به راحتی بر آن چشم پوشید و صرفا آن را به برساخته اتاق فکر بحران علیه دولت تقلیل داد.

 

آرمان با اشاره تلویحی به صفدرحسینی ادامه می‌دهد: اینکه افرادی این‌گونه رشد نموده و تا بالاترین سطوح تصمیم‌گیری اصلاح‌طلبی و به تبع آن کشوری، ارتقا می‌یابند، گرچه اتفاقی دور از انتظار نیست، اما نباید از پیامدهایی که در تضعیف و بی‌قراری گفتمان اصلاحات دارند، به راحتی چشم پوشید.

کسی که خود را در جایگاهی با این سطح برمی‌کشاند - یا برکشیده می‌شود - باید بر عواقب و نتایج کنش‌های ریز و درشت خود و پیامدهایی که اعمالش برای خود و جریان متبوعش دارد، واقف باشد.

صندوق اعتماد ملت به اصلاح‌طلبی، بقچه‌ای نیست که بتوان بی‌مبالات به درون آن دست برد.

 

اتهامی که به یک متن می‌توان وارد کرد آن است که تناقضات درونی آن را افشا کرد.

 

جوانان این مرز و بوم چه خیال‌هایی برای ساختن آینده کشورشان از مسیر اصلاح‌طلبی و اعتدال یا در یک کلام خردگرایی دارند، آنها گونه‌های خود را با سیلی امید سرخ نگه می‌دارند، تا جوانه‌های عقلانیت سبز بماند، آنگاه چگونه برخی با بی‌مبالاتی خودخواهانه و بی‌تدبیری به طرق مختلف بر این خرمن امید آتش می‌زنند.

 

آرمان می‌افزاید: نباید از پیامدهایی که این نابخردی دارد، غافل ماند. اصلاح‌طلبی اگر اصلاح درونی با محوریت منافع ملی و مصالح عمومی را در دستور کار قرار داده باید به لوازم آن که عبور از برخی رفتارهای باندی و ناهمخوان است نیز پایبند باشد. عبور از این رفتارها با میدان داری کسانی که حجاریان به درستی آنها را کانفرمیست و گانگستر می‌نامید، امکان‌پذیر نخواهد بود.