اکنون سه سال از دولت یازدهم می‌گذرد. نگاهی گذرا به سیاست‌ ها و عملکردهای دولت یازدهم در حوزه فرهنگ عمومی می‌تواند چشم انداز قوه مجریه در حوزه فرهنگ در یکسال باقیمانده از عمر دولت را روشن و شفاف کند. بر کسی پوشیده نیست که فرهنگ دچار نوعی ولنگاری شده است که مسؤولیتش به‌طور عمده بر عهده دولتمردان است. اجازه می‌خواهم از چند زاویه به موضوع نگاه شود:

1– افزایش فاصله بین غنی و فقیر: در دولت یازدهم به دلیل ماهیت فکری، عملکردی و سوابق، حرکت به سمت افزایش فاصله طبقاتی در جامعه بوده است و شاهد و مدعای آن افزایش چشم‌گیر نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها است. از یک طرف پرداخت‌های حقوق چند ده میلیون تومانی به مدیران دولت یازدهم و از طرف دیگر در تنگنا قرار دادن کارمندان جزء با کاهش و محدود کردن اضافه کاری‌ها و میزان افزایش ناچیز حقوق آن‌ها به بهانه کاهش تورم! موجب شده است که علاوه بر تبعیض ظالمانه، فاصله بین غنی و فقیر روز به روز افزایش یابد. 

از طرف دیگر در دولت پاداش‌های کلان سالانه نصیب مدیران می‌گردد و از طرف دیگر تعطیلی کارخانجات و رکود آن‌ها موجب اخراج کارگران و افزایش قشر مسکین و درمانده گردیده است. رکود و بیکاری مثل اختاپوسی خانمان‌سوز در حال نفوذ در همه اجزای بدنه کشور است، در حالی که عده‌ای فرصت یافته‌اند تا ثروت اندوزی را با کم‌ترین هزینه به اوج خود برسانند. 

اعلام حضور ثروتمندان چند صد میلیارد تومانی دور میز دولت نگرانی عموم را چند برابر کرده است. همه نگران هستند که نکند باز هزار فامیل ثروتمند شکل گرفته باشند. حاکم شدن تفکر کارگزارانی بر دولت یازدهم نگرانی‌های عمومی را بیش‌تر کرده است. تفکری که معتقد است در اقتصاد باید قله‌هایی به وجود آید و مردم در دامنه آن قله‌ها بهره‌مند شوند، یعنی همان صد یا هزار فامیل ثروتمند شکل بگیرند و بقیه مردم زیر سایه آن‌ها به نوایی برسند و اگر نشد سیل مردم را ببرد و غرق کند تا از دست دنیا رها شوند. گفته شده است دریافتی بعضی‌ها در دولت یازدهم معادل یارانه 20 هزار یارانه بگیر است که فقط با یارانه زندگی می‌کنند. نتیجه چنان تفکرات و عملکردی اثر مستقیم در ولنگاری فرهنگی دارد. 

چون در چنین شرایطی عده‌ای به دلیل تبعیض و فقر مالی نسبت به فرهنگ کم توجه‌تر می‌شوند و ثروتمندان به دلیل مال زیادی که نمی‌دانند با آن‌چه کنند، به سمت ولنگاری فرهنگی رفته و با پول خود به آن دامن می‌زنند؛ امری که هر روز در رسانه نوع و انواعی از آن‌ها گزارش می‌گردد. بی‌عدالتی موجب ولنگاری بیش‌تر در فرهنگ می‌شود و این یک اصل غیر قابل اجتناب است. افشای میزان پرداخت پاداش سالانه به مدیران در دولت یازدهم در سال‌های 93 و 94، مو بر بدن تک تک ایرانیان بلکه همه جهانیان سیخ کرده است. ولنگاری در پرداخت‌ها موجب ولنگاری فرهنگی می‌شود.

2– شل کردن پیچ و مهره‌های فرهنگ: امروز به وضوح معلوم است که دولتمردان دولت یازدهم عزم جدی در شل سازی حوزه فرهنگ دارند. این‌که اجازه دهند فیلمی روی پرده نمایش برود و چندی بعد وزیر ارشاد از فیلم اعلام برائت کند، نامی جز ولنگاری نمی‌توان روی آن گذاشت. این‌که اصرار بر پخش صدای کسی شود که دلبستگی به اسلام و شعائر اسلامی ندارد و در ولنگاری شهره شهر است، آیا نشان از ولنگاری خود دولت در فرهنگ ندارد؟ این‌که برخی مسؤولان دولتی برای این‌که به آن‌ها انگ مخالف آزادی بیان زده نشود، راضی شوند هر چرندیاتی چاپ و نشر و نمایش داده شود، آیا مصداق روشن ولنگاری در فرهنگ نیست؟ این ولنگاری برنامه‌ریزی شده است یا از سر غفلت است؟

3– خلاصه کردن فرهنگ در کنسرت و مزقانچی‌گری: به نظر می‌رسد دولت یازدهم فهم درست و جامعی از فرهنگ ندارد و فرهنگ را صرفاً در اجرای اموری نظیر کنسرت و صاحبان و متولیان فرهنگ را فقط عده‌ای مزقانچی می‌داند. ملت ایران در منطقه و جهان به داشتن فرهنگ غنی و اصیل شهرت دارند. احترام دنیا به ایران به دلیل فرهنگ اصیل آن است. این نوع تعریف و جهت‌گیری که دولت یازدهم دارد، صرفاً موجب ولنگاری فرهنگی شده و می‌شود و خسارت‌های آن جبران ناپذیر یا هزینه بر است.

4– فرهنگ اشرافی‌گری: بر کسی پوشیده نیست که دولت یازدهم در حوزه ترویج فرهنگ اشرافی‌گری گوی سبقت را از همه دولت‌ها ربوده است. ذات اشرافی‌گری، ولنگاری است. فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی مبتنی بر ساده زیستی بوده و هست. بنازم به حضرت امام خمینی(ره) که با خانه و حسینه جماران خود، اشرافی‌گری‌ها را رسوا کرد و تا ابد رسوا خواهد کرد. وقتی کارگران ناباورانه شاهد بازدید مسؤولان از دستاوردهای آن‌ها در ماشین سواری شاسی بلند چند صد میلیون تومانی باشند، چه فکری خواهند کرد؟ رفاه با اشرافی‌گری، زمین تا آسمان فاصله دارد. 

رفاه، امری مقدس است که بشر برای تأمین و بهبود آن شبانه روز تلاش می‌کند و باید بکند. ولی به رخ دیگران کشیدن و رفاه‌زدگی موجب ولنگاری در فرهنگ می‌شود. اشرافی‌ها در طول تاریخ بیش‌ترین سهم را در ولنگاری فرهنگی داشته و دارند. رسوخ و نفوذ اشرافی‌گری در هیات حاکم دولت یازدهم بسیار نگران کننده است.

چه باید کرد؟

بی‌تردید، حرمت مسجد را باید متولی آن نگه دارد. ساماندهی و حفاظت و مراقبت در فرهنگ، وظیفه روشن دولت است. لذا اعتقاد مسؤولان اجرایی به امر فرهنگ اسلامی و ایرانی اصیل شرط اول هر اقدامی است. تا رویه دولت در نحوه برخورد با فرهنگ و ترویج آن عوض نشود، شاهد ولنگاری در فرهنگ خواهیم بود. باید دولت را پای کار فرهنگ آورد. باید نظارت مجلس بر امر فرهنگ بیش‌تر شود. 

باید مطالبات مردمی از متولیان فرهنگی روشن‌تر بیان شود. مدیر توانمند متعهد و معتقد شجاع است که می‌تواند از ناهنجاری‌ها، بی‌حجابی‌ها، شهوت رانی‌ها، ولگردهای خیابانی، و غیره جلوگیری کند. اراده دولت است که می‌تواند با اقتصاد مقاومتی، فاصله غنی و فقیر را کاهش و سطح زندگی فقرا را افزایش دهد. دولت است که باید هشدارها و رهنمودهای مقام معظم رهبری را جدی بگیرد و اجرایی کند. دولت با فرهنگ می‌تواند با ولنگاری فرهنگی مبارزه کند و فرهنگ را سامان دهد.