به نقل از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، می‌خواهم از مردی صحبت کنیم که با وجود املاک فراوان و خدم و حشم بی‌حدّش الان هیچ‌کس نامی از او نمی‌برد و کمتر کسی پیدا می‌شود که او را بشناسد. کسی که رضا ماکسیم را رضاخان کرد.

 
یاور رضاخان پهلوی محافظ منزل عبدالحسین میرزا فرمانفرما به همراه عده‌ای
دیگر در کرمانشاه (شخصِ غیرنظامی کنارِ رضاخان؛ محمدولی میرزا فرمانفرمائیان

عبدالحسین میرزا ملقب به فرمانفرما یکی از بزرگترین زمینداران ایران بود که در اکثر شهرها زمینهای زیادی خریده‌ بود کسی که از قدوقواره‌ رضاخان خوشش آمد و او را زیر بال‌ و پر خود گرفت تا قزاق شود. بعد از به قدرت رسیدن رضاخان به این پیرمرد سیاستمدار سخت گذشت به طوری که هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد زیردستش شاه شود و او را در تنگنا قرار بدهد تا حدی که رضاشاه دستور داد؛ تمام املاک فرمانفرما قبضه شود و خانه‌ بی‌اندازه بزرگ او تبدیل به کاخ مرمر گشت.

فرمانفرما سه زن و تعداد زیادی فرزند داشت و بعد از اینکه رضاخان از ترس قدرت این پیرمرد، پسر بزرگش را کشته و فرمانفرما را به زندان انداخت، خانواده‌ بزرگش از هم پاشید و هرکدام با املاک کمی که رضاخان به آنها دست نبرده بود زندگی می‌کردند.

رضاخان پهلوی در بامداد روز سوم اسفند سال 1299 چند ساعت

پس از کودتا، در کنار اتومبیل مصادره شده نصرت‌الدوله فیروز

معروف‌ترین این فرزندان که کینه رضاخان را در دل داشت و فرصت انتقام را لحظه‌شماری می‌کرد عزیز کرده‌ فرمانفرما یعنی مریم فیروز بود.

دختری که به خاطر سخت گیریهای مذهبی پدر در خانه درس می‌خواند و به انتخاب پدرش شوهر کرد و بعد از مرگ فرمانفرما در زندان رضاخان تبدیل به موجی از نفرت شد و افسار گسیخته، آماده انتقام گردید.

تا حدی که سرتیپ اسفندیاری «همسرش» قدرت مقابله با او را نداشت.

همه جا صحبتش با بدگویی از رضاخان شروع می‌شد و از هر طریقی آماده‌ ضربه زدن بود. کسی که در کودکی همبازی اشرف بود حالا به هر بهانه‌ای زبان به طعنه داشت و همه جای خانه‌اش اسلحه پنهان می‌کرد.

مریم با کینه‌هایی که در دل داشت پدر حتی بعد از تبعید رضاخان هم آرام نگرفت.