اختصاصی پارس؛
کودتای نقاب و محمدباقرعالیخانی/ چرا حجاریان درباره عالیخانی ونقش او درکودتا سخن نمیگوید؟
سعید حجاریان درگفتگو با اندیشه پویا(اندیشه پویا،سال اول،شماره دوم،تیرومرداد1391 ،صفحه 37-45) مسئولیت خودرا مدیریت بازجویی ها(سربازجو) درکودتای نوژه عنوان کرده است.علاوه بران ایشان بازجوی ستوان ناصررکنی نیزبوده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- حسین قاسمی(مورخ)- ۱-کودتای نقاب(مشهوربه نوژه) دارای سه شاخه سیاسی،نظامی وتدارکات بود.اسامی روسای دوشاخه نظامی وتدارکات درتمامی منابع یکسان است.سرهنگ بنی عامری به عنوان رییس شاخه نظامی یا "عمل" ورییس شاخه تدارکات (تهیه پول،اسلحه،خانه،ماشین ودیگرلوازم موردنیاز را برای انجام کودتا...)ذکرشده است.
امادرباره مسئول شاخه سیاسی اسامی متعددی ذکرگردیده است.
به عنوان مثال سعید حجاریان درگفتگوباماهنامه اندیشه پویا(اندیشه پویا،سال اول،شماره دوم،تیرومرداد1391،صفحه 37-45)، مسول شاخه سیاسی را نصرالله قادسی معرفی می کند:
''توده ای ها فقط از یک بخش کودتا که شاخه سیاسی اش بود و هدایت اش با نصرالله قادسی بود اطلاع داشتند.''
دربرخی منابع ازعناوین واسامی مختلفی برای قادسی استفاده شده مانندپرویز،نصرالله،مهندس،سرهنگ،دکتر و...
درجایی دیگراقای ری شهری (جلداول خاطرات خود)به نقل از(س-ح)که احتمالا سعید حجاریان می باشد مسول شاخه سیاسی را خادم معرفی کرده است:
''یکی ازافراد مهم وحساسی که قبل ازکودتادستگیرشد،خادم (مسئول شاخه سیاسی کودتا)بودکه اطلاعات فراوانی داشت ولی برخلاف انتظارتاروزکودتا حتی مدت ها بعد ان مقاومت کرده بود...''
یعنی حداقل دونفرمتفاوت را اقای حجاریان نامبرده است.
تیمسارمحققی دردادگاه ،مسول شاخه سیاسی را فردی بنام ''قربان سیاسی'' معرفی می کند:
''ملاقات در منزل رکنی چقدر طول کشید؟
فکر میکنم حدود یک ساعت. حداکثر یک ساعت.
در یک ساعت چیزهای زیادی میشود گفت؟
حداکثر یک ساعت بود. یعنی قرار بود ۴۵ دقیقه بیشتر نشود، منتها چون آقای یک مقدار دیر آمد. آن آقای سیاسی، اسمش را بلد نیستم (قربان سیاسی مسوول شاخه سیاسی کودتا) و یکی – دو باری هم آن خانم مسن آمد و چای آورد، مجبور شدند صحبتهایشان را قطع کنند.''
حجت الاسلام ری شهری ابوالقاسم خادم را مسئول شاخه سیاسی کودتامعرفی کرده است:
''بدین ترتیب مسئول شاخه سیاسی کودتا ابوالقاسم خادم بود.''
درجای دیگراز جلداول خاطرات اقای ری شهری،ازمرزبان به عنوان طراح سیاسی کودتا نامبرده می شود.
۲-وظیفه شاخه سیاسی تصرف قدرت سیاسی پس ازکودتاوهموار کردن عملیات نظامی قبل وحین کودتابود.لذا شاخه سیاسی مهمترین و شاخه اصلی درکودتابوده است.
۳-براساس اطلاعاتی که تاکنون منتشرشده ،سرهنگ بنی عامری رهبراصلی شبکه نقاب و مسئول شاخه نظامی ازطریق مرزسیستان وبلوچستان،فراری داده شد.منوچهرقربانیفر مسئول شاخه تدارکات کودتا نیز ازطریق مرزکردستان از کشورفراری داده شد.
همین منابع هم ازخروج رییس شاخه سیاسی روزقبل ازکودتاازطریق شرکت هوایی'' سوئیس ایر''خبرداده اند.
هرچند چرایی و چگونگی فراری دادن سرشاخه های کودتا نکته مهمی است،ولی موضوع بحث این یادداشت نیست و به ان پرداخته نمی شود.
۴- ستوان ناصر رکنی، از عناصر اصلی کودتا که اوراق بازجوییاش حائز اهمیت فراوان است، در تکنگاری به صراحت از محمدباقر عالیخانی به عنوان «مسئول شاخه سیاسی» کودتا نام برده است.
باقر عالیخانی در جریان کودتای نافرجام نوژه دستگیر شد. او هشت ماه زندانی بود ولی به رغم تیرباران گردانندگان شبکه فوق به طرزی مرموز آزاد شد . اخبار حاکی از ان است که محمدباقرعالیخانی تاسالها بعد درایران مانده وچندسال پیش درایران فوت کرده است. به گفته افراد مطلع، تمامی پروندههای محمدباقر عالیخانی از بین رفته است.
۵-یکی ازمحققین سرشناس نکات مهم و قابل توجهی را درباره خاندان عالیخانی (پدر،برادران و خواهران محمدباقرعالیخانی) ذکر کرده است:
''عابدین پدر محمد باقر، در زمان کودتای 1299 درجهدار فوج قزاق، به فرماندهی میرپنج (سرتیپ) رضا خان، بود و به این دلیل در سالهای 1315-1320 سرپرستی املاک رضا شاه در تاکستان قزوین و پس از شهریور 1320 سرپرستی املاک تاجالملوک پهلوی، مادر محمدرضا شاه، به وی محول شد.
علینقی عالیخانی ازنزدیکترین کارگزاران سرشاپور ریپورتروامیراسدالله علم بود.او کارمند ساواک بود.[ عضوبخش اطلاعات خارجی ساواک که روابط اقتصادی محرمانه بارژیم صهیونیستی توسط او انجام می شده است.قرارداد تحویل نفت ایران به رژیم صهیونیستی توسط او پیگیری می شد.]عالیخانی درسال 1341دردولت امیراسدالله علم وزیر اقتصادشد.اوتا سال 1348،دردولت های حسنعلی منصوروامیرعباس هویدا وزیربود وسپس تاسال 1350ریاست دانشگاه تهران را به عهده داشت.
مسعود عالیخانی برادر علینقی در سالهای 1345-1357 گرداننده واقعی شبکههای پنهان اسرائیل در ایران بود. باتجربهترین و متخصصترین کارشناسان اطلاعاتی ایران در حوزه اسرائیل جایگاه عالیخانی را در عملیات موساد در ایران مهمتر از یعقوب نیمرودی و یوری لوبرانی عنوان کردهاند. (به نحوی که اگر افسر اطلاعاتی سفارت اسرائیل در ایران، فردی را برای همکاری شکار میکرد، مرکزیت موساد در فلسطین اشغالی بدون تأیید مسعود عالیخانی این همکار معرفی شده را نمیپذیرفت)
مسعود عالیخانی از مهمترین چهرههای پنهان اطلاعاتی دوران متأخر پهلوی است که با شخصیتها و کانونهای عالی صهیونیستی در جهان غرب ارتباط نزدیک داشت و در بالاترین سطوح عمل مینمود. هر چند به دستور ارتشبد نعمتالله نصیری، رئیس وقت ساواک، پروندههای مرتبط با مسعود عالیخانی در بایگانی ساواک از میان رفته ولی هنوز اسنادی موجود است که نقش برجسته عالیخانی را ثابت میکند.
طبق مندرجات این اسناد، در سال 1354 رئیس ایستگاه موساد در تهران در پایان دوره مأموریتش به جانشین خود چنین توصیه میکند: «بدون کمکهای مسعود کار ما در ایران پیش نمیرود.» پیوند عمیق عالیخانی با خاندانهای زرسالار صهیونیست او را از یهودیان نیز «یهودیتر» کرده بود تا بدانجا که در گفتگوی تلفنی با رئیس ایستگاه موساد در ایران درباره وضع یک یهودی ایرانی تحصیلکرده اسرائیل چنین اظهارنظر میکند: «از این آدم اسرائیلی در نمیآید!»
محمدتقی عالیخانی، برادر ارشد علینقی که جانشین پدر بهشمار میرفت و سایر اعضای خانواده از او تبعیت میکردند. محمدتقی دارای ارتباطات گسترده و عمیق با اسرائیلیها بود و برادران و خواهران از طریق وی با اسرائیلیها مرتبط شدند.
محمدصفا حائری (متولد نجف) از روزنامهنگاران سرشناس دوران پهلوی است که هماکنون در پاریس اقامت دارد. او شوهر نوش آذر عالیخانی، خواهر مسعود، است. همسر اوّل صفا حائری نیز پس از طلاق با محمدباقر عالیخانی ازدواج کرد. صفا حائری با مسعود عالیخانی رابطه صمیمانه داشته و از همکاران سرویس اطلاعاتی اسرائیل در ایران بهشمار میرود.
طبق اسناد ساواک، زمانی که صفا حائری نمایندگی سازمان تلویزیون ایران در بیروت را به عهده داشت، چنان در دوستی با اسرائیلیها بیپروا بود که سازمان فتح تهدید کرد، مرکز تلویزیون ایران در بیروت را منفجر خواهد کرد.
مینو عالیخانی، یکی از دو خواهر عالیخانیها، عضو ساواک بود. او دوره آموزش اطلاعاتی و فراگیری زبان فرانسه را در اسرائیل گذرانید و پس از بازگشت به ایران در اداره کل هشتم ساواک (ضد جاسوسی)، به ریاست سرتیپ منوچهر هاشمی، در ارتباط با سرویسهای بلوک شرق فعالیت میکرد. او با افسران اطلاعاتی سفارتخانههای کشورهای کمونیستی در تهران رابطه نزدیک و صمیمانه برقرار میکرد. بیپروایی او در این روابط تا بدان حد بود که سرتیپ هاشمی در زیر گزارش شنود مکالمات مینو با یکی از افسران اطلاعاتی بلوک شرق چنین نوشت: «مینو زن است یا مرد؟»''
۶-سعید حجاریان درگفتگو با اندیشه پویا(اندیشه پویا،سال اول،شماره دوم،تیرومرداد1391 ،صفحه 37-45) مسئولیت خودرا مدیریت بازجویی ها(سربازجو) درکودتای نوژه عنوان کرده است.علاوه بران ایشان بازجوی ستوان ناصررکنی نیزبوده است:
''اندیشه پویا:بالاخره شمادراین ماجرا مسئولیت داشتید،نمی شودیادتان نباشد،مسئولیت شماچه بود؟
حجاریان:مدیریت بارجویی ها
اندیشه پویا:وخودتان هم بازجویی می کردید؟
حجاریان:من بازجوی ستوان ناصررکنی بودم.
اندیشه پویا:چطورادمی بود؟پیچیده بود؟
حجاریان:شخصیت برجسته ای نداشت.کودتاچیان معمولا بی جنبه وسست عنصربودند.پیچیده نبودند.''
۷-چرا باوجود انکه اقای حجاریان سربازجو و علاوه بران بازجوی رکنی بوده، درباره محمدباقرعالیخانی ونقش او درکودتا سخن نمیگوید؟
مرحبا به جسارت ودقتتان این زمانه فقط عده ای جوری تاریخ مینویسند که آب از آب تکان نخوره به این حساسیتها خیلی نیازمندیم
با تشکر از انتشار تحقیق دقیق و جالبتان باید عرض کنم که در مطلب 94/11/3 (همه طرح هایی که برای حذف فیزیکی امام (ره) تدارک دیده بودند ) آمده است : ... "قطب زاده شکل گیری توطئه برای براندازی نظام جمهوری اسلامی را این گونه بیان می کند: «از مدتی قبل، حدود سه ماه قبل، از یک سازمان افسری با من تماس گرفند ..."
در انتشار این پرونده نیز مانند موضوع محمد باقر عالیخانی مشخصات این "سازمان افسری" را از تاریخ انقلاب سانسور کرده اند؟!
چرا نامی از این سازمان افسری و اعضایش به میان نیامده است ؟ اعضای این سازمان افسری که توانسته بودند جلب اعتماد عنصر کار کشته ای مانند قطب زاده را بنمایند چه کسانی بوده اند که قصد داشتند که طرح ترور حضرت امام را با استفاده از امکان تردد قطب زاده به منزلی در جوار منزل معظم له ( عملیات انفجاری ) انجام دهند !؟
آیا آن افسران هم مانند قطب زاده و... محاکمه و مجازت شدند ؟1
چرا در دادگاه قطب زاده جای اعضای این سازمان افسری خالی بود ؟!
آیا آن افسران هم از جنس عناصری مانند قربانی فر و عالیخانی بوده اند؟ اگر نبوده اند چرا پس از 33 سال از این قهرمانان تقدیر و تشکر نمی شود ؟!
توقع میرود گویا وروشن اطلاع رسانی کنید چرا این افسران سایه معرفی نمیشوند؟
دو تن از آن افسرانی که در طرح ترور حضرت امام (ره) به قطب زاده مراجعه کردند سرهنگ بیژن کبیری و سرهنگ هوشنگ عطاریان بودند که پس از لو رفتن طرح ترور قطب زاده نه تنها متهم پرونده شناخته نشدند بلکه مانند بعضی ها که پس از لو رفتن کودتای نقاب (معروف به نوژه) قهرمان کشف کودتا معرفی شدند آنان نیز (کبیری و... ) قهرمان افشای کودتای قطب زاده شناخته شدند و دادگاه انقلاب ارتش که آنروزها تحت مسئولیت آقایان ریشهری و یونسی بود تمامی همکاریهای آنان با قطب زاده را یک کیس اطلاعاتی مورد تایید معرفی نمود!؟ البته در ضربه دوم واحد اطلاعات سپاه در اردیبهشت 1362 مشخص شد که سرهنگ کبیری و عطاریان تحت هدایت کیانوری و پرتوی در کودتای قطب زاده و... فعالیت میکرده اند وسقف برنامه حزب توده نیز ترور حضرت امام نبوده بلکه با هدایت کا.گ.ب قصدشان افشای ماهیت قطب زاده آنهم با هدف تسویه حساب کا.گ.ب با قطب زاده است و.. . آن دو افسر باالاخره بخاطر عضویتشان در سازمان مخفی و نظامی حزب توده و اینکه با واسطه برای کا.گ.ب جاسوسی میکردند با حکم دادستانی انقلاب تهران دستگیر شدند که بیژن کبیری با حمایت بعضی ها در لحظه دستگیری ازچنگ برادران سپاه گریخت اما در سایه پیام معروف "سربازان گمنام حضرت امام در همان روزها دادگاه انقلاب ارتش مجبور به همکاری شد و بیژن کبیری پس از چند روز مجددا دستگیر گردید. البته در دادگاه معروفی که برای سازمان نظامی حزب توده تشکیل شد و حتی عناصر غیر نظامی مانند کیانوری پرتوی جهانگیری و... شرکت داشتند جای آن دوافسر خالی بود و لی مدتی بعد آنان (کبیری و عطاریان) در دادگاهی غیر علنی به ریاست علی یونسی محاکمه شدند و به اعدام محکوم شدند و بعدا دادگاه انقلاب ارتش مدعی شد که حکم مربوطه اجرا شده است .