پایگاه خبری تحلیلی «پارس»-امیر مسروری(رئیس اندیشکده مطالعات جهان اسلام)- یک: سال 1371 ایران اسلامی شاهد خروج تمامی سفرای اروپایی از خاک کشورش و اخراج سفرای ایران از اروپا بود. موضوعی که با عنوان میکونوس در رسانه‌ها معروف است و بر سر یک تهمت و جنجال اروپایی‌ها به طور گسترده بر آن آمدند تا موج ایران هراسی را در دهه‌ی نود به اوج خود برسانند. زمانی که جنگ تمام شده بود و جهان شاهد جنایت سلاح‌های شیمیایی و تسلیحات اهدایی غرب به صدام علیه ایران بودند، میکونوس راه افتاد تا نشان دهد ایران، یک حاکمیت تروریستی دارد. در صورتی که جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قربانی تروریسم بود، موج ایران هراسی در تبلیغات جهانی تیتر اخبار شد و چند روزی افکار عمومی جهان را به خود متوجه ساخت. پس از ترک سفرای اروپایی از ایران رهبری معظم انقلاب در نطقی ماهیت این خروج را افشا کرد و وعده داد دول اروپایی با التماس بر خواهند گشت. رهبری معظم انقلاب در این زمینه فرمود: «یک روزی در خطابه‌های مسئولینمان مناقب آمریکا ذکر می‌شد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبک‌سری تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد! یک روزی یکی از دولت‌های اروپائی نسبت به جمهوری اسلامی اظهار علاقه و ارتباط و اینها می‌کرد؛ همان دولت سر قضیه‌ی قهوه‌خانه‌ی میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ی یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولت‌های اروپائی با آنها همدست شدند، همه‌شان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سخت‌تری خوردند. از همین حسینیه آن‌چنان سیلی‌ای خوردند که بعد تا مدت‌ها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلی زدن برآمدند. هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خرده‌ای سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگی جمهوری اسلامی، تصریح به شعارهای انقلاب، تصریح به مبانی انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.» نکته‌ای که می‌توان متصور بود میکونوس با حمله به سفارت عربستان متشابه بود، سخنان و موضع گیری فرماندهان و مسئولان مربوطه و گمانه زنی‌های تحلیلی در مورد حادثه‌ی مذکوراست. تا جایی که سردار کاظمینی، فرماندهی سپاه حضرت رسول الله گفت: حمله و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران کار کاملاً سازماندهی‌شده بود.(1) این موضع نشان می‌دهد سعودی‌ها به طور حتم دنبال چند راهبرد هستند که مهم‌ترین آن تغییر استراتژیک ژئوپلیتیک منطقه است. به عبارت بهتر با این شبهه می‌خواهند دلارهای خود را به دستور آمریکا در ایجاد نا آرامی‌های داخلی ایران به ویژه مناطق مرزی افزایش دهند و این یعنی پروژه‌ی خاورمیانه‌ی جدید سیاست مداران آمریکایی و تجزیه‌ی کشورهای اسلامی در غرب آسیا. روند انسجام داخلی ایران به این صورت از بین نمی‌رود اما سعودی‌ها به دنبال مشروعیت بخشی به رفتارهای غیرعقلانی خود در منطقه هستند.

دو: دیدار اخیر رئیس جمهور ترکیه با سلطان عربستان، نشان از تغییر موضع محور ترکی – عربی – عبری است. اخبار منتشر شده در افزایش سطح سران ترکیه با رژیم اشغالگر قدس تا جایی است که رسماً خبر از امضای تفاهم نامه‌ای میان ترکیه و اسرائیل برای افزایش سطح همکاری‌های دو جانبه منتشر شده است. به واقع پس از شکست‌های دومینو وار ترکیه در سوریه و عراق و حتی تجاوز به عراق و مقابله با اتحاد روس – ایران – مقاومت منطقه‌ای  در حال تغییر راهبردهای خود پس از موج بیداری‌های اسلامی است. در همین راستا نیز عربستان سعودی با شکست‌های مفتضحانه در عراق، سوریه، بحرین و سرانجام یمن و کاهش درآمدهای نفتی به شدت متضرر شده و نیازمند شریک برای طرح مهار مشترک علیه ایران اسلامی است. پیروزی‌های اخیراً جریان مقاومت در سوریه، سعودی ها را خشمگین نمود و نشان می‌دهد این کشور حتی در مواقعی با خودسری از شرکای غربی خود جلو افتاده است. تا جایی سیاست آمریکا و چرخش آن به شرق آسیا نیازمند یاری دیگر دول اروپایی است و با کمک از انگلیس و فرانسه می‌خواهد این خلاء را جبران کند. در چنین شرایطی باید منتظر مثلث عبری – عربی – ترکی (که هر سه با هماهنگی کامل سیاست‌های ایالت متحده‌ی امریکا در منطقه هستند) برای مهار انقلاب اسلامی در ابعاد فرقه‌ای – طایفه ای بود. تشکیل ائتلاف مبارزه با تروریسم و القای تروریستی نشان دادن جمهوری اسلامی ایران همچون پروژه‌ی سفارت ترکیه موجب شده است، سعودی‌ها با بازی گری خود و بدعت بدی که در ائتلاف علیه یمن گذاشتند و با گسترش آن ائتلاف جدیدی به وجود آوردند، درگیری شیعی – سنی ایجاد نموده و با هوچیگری‌ها مقابله با جمهوری اسلامی ایران را دستور کار خود قرار دهند.

سه: هرچه در حادثه‌ی اخیر سعودی‌ها نقش بازی کردند اما دو روش تقابلی مقابل جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. شاید بسیاری می‌گویند جمهوری اسلامی ایران همچنان منفعلانه سکوت کنند که یقیناً در برابر کسی که از تعقل  و تدبر لازم برخوردار نیست نمی‌توان استراتژی صبر استفاده کرد. بر همین اساس دو راهبردی که در برابر ایران اسلامی قرار دارد:

1. برخورد و شناسایی مرتکبین خسارت و حمله به سفارت عربستان سعودی، از سوی دیگر استفاده از دیپلماسی تهاجمی و شکافتن فضای رسانه‌ای سعودی‌ها در برابر ایران هراسی.

2. صبر استراتژیک و رصد فعالیت‌های دولت‌های همسو با عربستان و نیفتادن در دام جنگ نیابتی که رهبری معظم انقلاب سال جاری در مورد این موضوع هشدارهای جدی‌ای دادند. از سوی دیگر پاسخ متقابل و هم‌وزن به رفتارهای خصمانه‌ی دولت سعودی

البته می‌توان هر دو راهبرد را در کنار هم تجمیع نمود و جمهوری اسلامی ایران با استفاده از صبر استراتژیک خود به دولت‌هایی که قطع یا کاهش سطح روابط را دنبال می‌کنند بگوید، عاقبت دنباله روی‌های عربستان همان شکستی است که در سوریه مشاهده کردند، در چنین شرایطی باید بسیار مدبرانه متوجه بود جریان‌های تکفیری منطقه به ویژه دولت سعودی حاضرند با اشتباه احمقانه‌ای دیگر کشور را وارد جنگ مستقیم و نیابتی کند و مسیر مبارزه با صهیونیست‌ها را به عربستان تعدیل نماید. سناریویی که در حادثه‌ی تسخیر کنسولگری ایران در افغانستان به اسم طالبان دنبال شد.

تجربه‌ی سیاستمداران و تصمیم گیران ایران اسلامی بیش از جنجال‌های اخیر سعودی‌هاست. ملت ایران می‌دانند در هر تهدیدی علیه ایران، دولت آمریکا یا مستقیماً یا پشت پرده نقش دارد و سعودی‌ها بدون هماهنگی با آمریکا هیچ اقدامی انجام نمی‌دهند. به طور حتم این سناریوی نیز موجب سرشکستگی دولت سعودی عربستان و دیگر دول حامی محور تکفیر خواهد بود.

1)    حمله به سفارت عربستان سازماندهی شده بود