پارس بررسی می کند:
ترفند جدید تبلیغاتی نظام سلطه؛ احتمال بدل شدن ایران از دشمن به متحد آمریکا/مذاکره برای مذاکره یا قطع پای دشمن لای در

کدام عاقلی می تواند تصور کند آمریکایی با دست پر! نه از روی ناچاری مجبور شدند به سلطان عمان نامه بنویسند و از او بخواهند برای مذاکره با ایران میانجیگری کند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امیر مسروری- مذاکره برای مذاکره راهبردی است که غرب برای ورود به جامعه ایرانی– اسلامی در دولت جدید تمام تلاشش را نموده است. هر چند اساس مذاکره مستقیم با آمریکا از دولت قبل و به واسطه سلطان عمانی و به درخواست رئیس جمهور آمریکا صورت پذیرفت اما به واقع فرآیند انتخابات موجب شد تا دولت آمریکا از شعارهای انتخاباتی برداشتی داشته باشد که می تواند از مسیر مذاکرات یک پل برای پروژه ای که امروز نفوذ نامیده می شود پیدا نموده و پروژه ی استحاله از درون را دنبال کند.
1.مسیر دو ساله مذاکرات موجب شد تا آمریکایی با خیال راحت اینطور تصور کنند می توانند با قدم زدن کنار سران دیپلماسی کشور، به جهان اثبات کنند جمهوری اسلامی ایران را مجبور نمود تا در برابر قدرتهای جهان سر تسلیم نشان دهد و مسیر مذاکرات به جای مسیر تقابل و نفی استکبار ستیزی را دنبال کند. در این دو سال که مذاکرات ادامه داشت، شاهد بودیم هر روز آمریکایی دیپلماسی پتک خود را آنچنان بکار می گرفتند که گویا اگر ایران پای میز مذاکره قرار نگیرند آنها قادر بودند به ایران حمله نموده و ایران را از تاریخ حذف کنند و جمهوری اسلامی ایران نه از روی قدرت بلکه از سر ناچاری و دفع ضرر جنگ به پای میز مذاکره آمدند. مسیری که متاسفانه شاهدیم عده ای در داخل نیز استفاده کردند تا طولانی شدن مذاکرات را توجیه و مذاکرات را مانع از جنگ بدانند.
کیست که در سیاست خارجی و یا مسائل روابط بین الملل کمی فقط کمی، مطالعه نکرده باشد و ندادند در سه دهه ی گذشته آمریکایی ها کاری نبوده که مخیله شان عبور کرده باشد و آن را برای براندازی سخت و نرم جمهوری اسلامی ایران به کار نگرفته باشد. کدام عاقلی می تواند تصور کند آمریکایی با دست پر! نه از روی ناچاری مجبور شدند به سلطان عمان نامه بنویسند و از او بخواهند برای مذاکره با ایران میانجیگری کند.
واقعا چه شده است که بزک کردن دشمن کار را به جایی برساند که مجبور باشیم او را قدرمند نشان دهیم! آمریکا در یک فقره ی عراق مانده اند چگونه از بحرانش خارج شود و زمانی که حمله به این کشور داشتند تا به وسیله آن، جمهوری اسلامی ایران را محاصره کنند، حالا می بینند فرمانده سپاه قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به راحتی به زیارت امام حسین می رود و در اربعین حسین، آن حضور میلیونی را شاهد هستیم! در چنین شرایطی انتظار است مسئولان محترم دیپلماسی با روحیه انقلابی به زیاده گویی های آمریکایی ها پاسخی انقلابی داده و هجویات آنان را در همان مصدر باطل سازند. ایکاش مسئولان می دانستند چقدر برای ملت های جهان و مستضعفین پاسخ انقلابیشان لذت بخش و تسکین دردی بر صدها سال استعمارطلبی و زیاده خواهی مستکبران جهان بود. به طور حتم ان تنصروا الله ینصرکم همین مورد است و یاری رساندن مستضعفین و دفاع از مظلوم مصداق اتم ان تنصروا الله است.
2.آمریکایی ها فهمیدن برای بزک کردن خود مسیر مذاکره بهترین راهبرد است. از خالی کردن دل مستضعفین جهان تا فراموش کردن تاریخ جنایت علیه ملت مبارز ایران. به تعبیر بهتر آمریکایی ها سوراخ موش خود برای بازگشت به جمهوری اسلامی ایران را پیدا کردند و این سوراخ موش چیزی جز مذاکره و بزک کردن هر نوع مذاکره نیست. به تعبیر رهبری معظم انقلاب: «دنبال چیزی به نام مذاکرهی با ایرانند؛ [امّا] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّهی هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند. بحمدالله مذاکرهکنندگان ما هم در این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا در عرصههای دیگر ما اجازهی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم؛ با همهی دنیا ما مذاکره میکنیم، [امّا] با آمریکا نمیکنیم. » (1) این بیان به صراحت اشاره دارد آمریکایی ها برای تحمیل و زیر سوال بردن استقلال کشور، یعنی آن چیزی که اساس سیاستگذاری استکباریشان را در جهان متزلزل کرد، می خواهند مذاکره کنند. در موضوع سوریه از سال 2011 تا به امروز هر نوع اقدامی اعم از اطلاعاتی و نظامی و امنیتی گرفته تا تجهیز و فراهم آوردن گروه های تروریستی جهانی در این کشور انجام داد تا حکومت مردمی سوریه را سرنگون کنند و هنوز هم معتقدند « دولت مردمی سوریه، حق ندارد » زیرا آمریکایی ها هستند که مشخص می کنند «حق با کیست » این روحیه «انا ربکم الاعلی »(2) آمریکایی ها با مذاکره حل نمی شود و مذاکره برای مذاکره ی در موضوع سوریه بی فایده و فاقد کارآمدی واقعی است. در شرایطی که ملت سوریه در حال زجر کشیدن از سلاح های اهدایی آمریکا هستند چگونه بر خون شهدای خود مذاکره کننده و چه چیزی بالاتر از آن بدست می آورد! یعنی آمریکایی ها می خواهد از اشتباهاتشان پوزش بخواهند و خسارت هارا جبران کنند! یا آنکه دنبال نفوذ در مسئله دیگر هست و چه زیبا امام فرمود : «آمریکا شیطان بزرگ است». بر همین اساس مذاکره با این شیطان که باید گفت به شیطان هم درس می دهد، زیرا شیطان جز اغواگری قدرت دیگری ندارد اما آمریکا علاوه بر اغواگری، عامل و مباشر فعل نیز هست و این یعنی استاد شیطان! مقامی که شاید شیطان هم باید به او در رذالت سجده کند.
حالا باید دید بعضی ها با مذاکره با آمریکا چگونه می خواهند دشمنی قریب به یک صد سال اخیر این کشور با ملت ایران را تطهیر کنند و مذاکره بعدی به جز سوریه بر سر چیست! آیا این مذاکرات می خواهد آخر سر به جایی برسد که مجبور شویم برای «غیرت» هم مذاکره کنیم و یا مستحکم می ایستیم و جلوی این منفذ عظیم گرفته می شود. انتظار است بزرگان و مسئولان چه در قوه مقننه که وظیفه ی نظارتی دارند و چه در قوه ی قضایی که طبق قانون وظیفه ی پیشگیری و مقابله با جرایم را دارند، با عزم جدی وارد شوند و جلوی این نفوذ را بگیرند که به طور حتم ملت مسلمان و انقلابی ایران پشت آنان خواهد بود و عزت ابدی را خدای متعال به آنان اعطا خواهد کرد.
1) 18/6/94
2) نازعات 24
بعد از تحلیل
آمریکایی ها که در مرحله قبلی به بهانه تحریم توانستند دولت محترم را به پای میز مذاکره بنشانند اکنون برای ادامه پروژه نفوذ و همان که در تحلیل اشاره شد «مذاکره برای مذاکره» بهانه جدیدی یافته اند که ایران را مجددا در کنار خود بنشانند. و آن بهانه تروریسم است. گروههای تروریستی که به وسیله آمریکا و با پول های نفتی سعودی شکل گرفته اکنون بهانه ای شده تا ایران را در پای میز مذاکره بنشانند برای مبارزه با آن!! و با تحلیل های صرفا رسانه ای خود را سعودی و گروههای تروریستی، جدا نشان دهند.
بر همین اساس جو کلاین، سیاست شناس مشهور و مقاله نویس نشریه «تایم»، نظرات خود را در خصوص بروز تغییرات در زندگی سیاسی خاور نزدیک بیان کرد. او معتقد است ایران جایگاه عربستان سعودی را به عنوان متحد آمریکا اشغال کند. اگرچه، گفته می شود، فارس ها هم آش دهان سوزی نیستند، اما کلاین می نویسد که آنان از بسیاری جهات، مقرراتی تر و بهتر از سعودی ها هستند.
در خاور نزدیک، نمی توان به سهولت پاسخ هایی در خصوص این سخنان دریافت کرد. کلاین در اثبات این تز خود اشاره می کند که در حدود یک ربع قرن پیش، از زمان وقوع عملیات «طوفان صحرا» که طی آن، جرج بوش بزرگ فعالانه از سوی متحدان عربی خود حمایت شد، در این منطقه شاهد مداخله نظامی موفقیت آمیزی نبودیم.
از اینجا، این نویسنده آمریکایی چنین نتیجه گیری می کند که جمهوری خواهانی که می گویند «در حال حاضر، پوتین در سوریه اوباما را برای ناهار دعوت خواهد کرد» در اشتباه اند. کلاین با رئیس جمهور اوباما موافق است که می گوید، رئیس جمهور روسیه طی تلاش ناامیدانه اش برای نجات بشار اسد، در «باتلاق» سوریه گیر خواهد کرد و احتمال دارد، این تلاش ها، سعودی ها را کلافه کند و نتایج بدی را برای کل منطقه به همراه آورد. در حقیقت، در سوریه این «باتلاق» موجود می باشد، اما این باتلاق آمریکایی است، و نه، سوری و یا روسی. واشنگتن خود در سوریه گرفتار شده است و در حال حاضر، میان میل برای تحکیم امنیت خود در این کشور که مستلزم نابودی داعش است، حتی اگر برای نیل به این هدف، برکناری اسد از قدرت نیز حتمی بوده باشد، و منافع متحدان آمریکا – سعودی ها، گیر افتاده است که احتمال دارد، از دشمنان اصلی رئیس جمهور سوریه بوده باشند.
چندی پیش، محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نیویورک سفر کرده بود و در آنجا، با همتاهای خود از دیگر کشورها، چندین دیدار دو جانبه نیز داشته است. بدون استثناء، در تمامی مذاکرات این دیپلمات مهم ایرانی مربوط به وضعیت خاور نزدیک، این تفکر محور اصلی قرار گرفته بود که مشکل اصلی منطقه، وهابیسم است که دین دولتی در عربستان سعودی نیز می باشد. در حقیقت، بر پایه وهابیسم بوده است که سازمان های اسلامی تندرو، نظیر، «داعش»، «القاعده» و «طالبان» ظهور کرده اند.
البته، اسرائیلی ها این فهرست را ناقص می نامند و «حزب الله» را نیز به آن می افزایند که ایران از آن حمایت می کند و تهدید مستقیم و اصلی بر سر امنیت دولت یهودی به شمار می رود. با این همه، جو کلاین با ظریف موافق است. در میان تروریست هایی که عملیات تروریستی 11 سپتامبر سال 2001 میلادی، در آمریکا را به اجرا در آوردند و مبلغانی که به کمک مدارس تفکر وهابیسم را در کل جهان اسلامی ترویج می کنند، بیش از همه از مردم عربستان سعودی دیده می شوند.
در این مورد نیز حق با محمد جواد ظریف است که می گوید داعش در میان ایرانی ها بر خلاف، عرب ها، کمترین نفوذی ندارد.
به اعتقاد نویسنده نشریه «تایم»، وهابیسم نه فقط برای دولت های منطقه، بلکه برای آمریکا نیز تهدید جدی به شمار می رود. وی یکی از دلایل اصلی در شکست های سیاست آمریکا در خاور نزدیک را در این می داند که واشنگتن کمترین ارتباطی با تهران ندارد. کلاین اذعان می دارد که آمریکا تحت نفوذ عربستان سعودی افتاده، اما وی خاطر نشان می کند که در حال حاضر، دوران این نفوذ به سر آمده است.
باراک اوباما بعد از امضای توافقنامه پیرامون برنامه هسته ای ایران، تلاش می کند ریاض را متقاعد سازد که در سیاست آمریکا در خاور نزدیک، تغییرات اساسی صورت نگرفته است. اما، جو کلاین معتقد است که این اطمینان نمی تواند نامحدود باشد. برای نمونه، وفاداری کاخ سفید به متحدان قدیمی خود به این معنا نیست که آمریکا باید از عربستان سعودی در باتلاق خود آن که برای ریاض، یمن می باشد، حمایت کند.
مسئله دیگری که دیدگاه های واشنگتن و ریاض در خصوص آن با هم تناقض پیدا می کند، سوریه است. دیدگاه های آمریکا با ایران در خصوص اوضاع جاری در سوریه نیز همسانی ندارد، اما این دو کشور در چند مورد با یکدیگر هم عقیده هستند. جو کلاین معتقد است که در مسئله مربوط به سرنوشت سیاسی بشار اسد، آمریکا با جمهوری اسلامی ایران نقاط مشترک بیشتری دارد تا سعودی ها که نمی خواهند کمترین سخنی در خصوص سازش، حتی به صورت موقت با رئیس جمهور سوریه بشنوند. در حال حاضر، مسئله اصلی برای آمریکا، ممانعت از اقدام «دولت اسلامی» برای تصرف کل سوریه است و نه، سرنگونی رژیم دمشق. و اما، این مسئله در خصوص عراق و افغانستان نیز صدق می کند که در این کشورها، جهادیون به طور پیوسته برای تصرف این کشورها تلاش می کنند.
اگرچه، طرح های محمد جواد ظریف در رابطه با سوریه غیر عملی است و بعید به نظر می رسد که عملی شود، اما انعکاس دهنده یک واقعیت ساده اما، سخت است – به رغم مخالفت های ریاض، ایران باید در تمامی تلاش های دیپلماتیک جهت خاموش کردن آتش مناقشه در سوریه شرکت داشته باشد. و اما، در رابطه با آمریکا باید گفت که به اعتقاد نویسنده نشریه «تایم»، در حال حاضر، سیاست این کشور باید بر اساس تز واحدی پیش برود – هدف اصلی آمریکا باید نابودی داعش باشد. این یعنی، آمریکا باید با تمامی کشورهای منطقه که وعده مبارزه قاطعانه با جهادیون را می دهند، همکاری کند. از جمله، با ایران که آشتی ناپذیر بودن خود را با تندروها اثبات کرده است.
ارسال نظر