دو قطبی کردن فضا حربه دشمن برای نفوذ/ باراک اوباما نیز در دنباله ایجاد فضای دوقطبی در ایران
از سویی دیگر متأسفانه در پیش بودن انتخابات نیز به عنوان کاتالیزوری بر تقویت روند دوقطبی شدن فضای سیاسی کشور آن هم حول محور توافق هسته ای عمل کرده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امید ادیب- «تجدید نظرطلبان، حامیان غرب، نسل جوانِ مستعد، میانه روها» در مقابل «تندروها، افراط گرایان، کسانی که تغییر نمی خواهند» این کلمات، بخشی از برچسب های نچسبی بوده که مقامات آمریکایی طی 2 ماه پس از توافق در مورد مردم ایران استفاده کرده اند.
از سویی دیگر از روز اعلام جمع بندی مذاکرات هسته ای تاکنون و به ویژه در 2 ماه اخیر که تیم های فعلی و سابق هسته ای در کمیسیون برجام حضور پیدا کرده اند، برخی جریانات در داخل خواسته یا ناخواسته در حال دامن زدن به دوقطبی باطل «حامیان توافق، مخالفان توافق» و حتی در سطحی نازل تر دوقطبی «ظریف، جلیلی» هستند.
مروری بر تیتر رسانه ها و نحوه برخورد برخی رسانه های موافق و مخالف خبر از درنوردیدن مرزهای منافع ملی برای رسیدن به برخی تمایلات جناحی زودگذر می دهد. مع الاسف ورود به این عرصه به طور جدی در هر 2 قطب موضوع هم دیده می شود؛ چه برخی رسانه های حامیان دولت و چه طیفی از منتقدین مذاکرات. از سویی دیگر متأسفانه در پیش بودن انتخابات نیز به عنوان کاتالیزوری بر تقویت روند دوقطبی شدن فضای سیاسی کشور آن هم حول محور توافق هسته ای عمل کرده است.
همه اینها در حالی است که رهبر معظم انقلاب با دوراندیشی هر چه تمام تر، حدود 3 هفته پیش از توافق هسته ای این راهبرد را معین کرده و فرمودند: «اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمی خواهد، خلاف گفته. این را همه بدانند. مسئولین جمهوری اسلامی همه در این جهت متفقیم و موافقیم که توافق باید انجام بگیرد. در این جهت هم باز همه متفق اند که این توافق باید عزتمندانه باشد، مصالح جمهوری اسلامی به دقت و باوسواس باید در آن رعایت بشود. در این هم هیچ اختلافی نیست.» و این راهبرد را حتی پیشتر از آن در انتخاب شعار سال لحاظ کردند.
برگردیم به بخش اول این نوشتار؛ با مداقه در سخنان مقامات آمریکایی در دوران پساتوافق که تقسیم بندی های متعددی از ملت یکپارچه ایران در آنها دیده می شود، این سوال به ذهن می رسد که آیا بین دو دسته شدن مردم ایران و پیش رفتن اهداف آمریکا در کشور رابطه ای وجود دارد؟ گرچه پاسخ تفصیلی این سوال خود نوشتار جداگانه ای می طلبد، اما می توان توجه کرد در فضایی که نیروهای سیاسی به دنبال تقابل با قطب مخالف خود هستند، قاعدتاً مرزبندی و برائت از لاف ها و گزاف های دشمن را فراموش می کنند، امری که در سال 88 تجربه تلخ آن را داشته ایم. حال با چنین استدلالی آیا تکیه بر کلیدواژگانی مانند تندرو و افراطی و تجدیدنظر طلب، بازی در زمین دشمن و تکمیل کردن پازل او هر چند به شکل ناخواسته نیست؟
به این نقل قول ها از برخی مقام های آمریکایی نگاهی بیندازیم. جان کری که پس از توافق برجام مکرر از واژه تندروها در ایران استفاده می کند در سخنرانی فیلادلفیا گفت: «تندروهایی در ایران هستند که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و حتی مرگ برروحانی سر می دهند...». باراک اوباما نیز در دنباله ایجاد فضای دوقطبی در ایران آن چه را وی «تندروها در ایران» می خواند با جمهوری خواهان آمریکا مقایسه می کند و می گوید: «تندروها در ایران شعار مرگ بر آمریکا سر می دهند دلیل نمی شود بگوییم همه در ایران این را می گویند...».
یک بار دیگر سررشته کلام را به دست سکان دار کشتی نظام سپرد که هوشیارانه به هدف دشمن توجه داشته و حرف آخر را اول زده و تأکید کردند؛
«از این قضایای هسته ای و غیر هسته ای و مانند اینها، دودستگی درست نشود که هر دسته یک جور بگویند -بالاخره یک کاری است دارد انجام می گیرد، مسئولینی دارد، دنبال می کنند؛ ان شاءا... آنچه منافع ملّی است تشخیص بدهند و دنبال آن باشند- بین مردم نباید دودستگی به وجود بیاید. دشمن این را می خواهد. الان هم اگر کسی تعقیب کند این سخن پراکنی های بیگانگان را، این رادیو تلویزیون ها و این وبگاه هایی که از طرف آنها دارد همین طور مرتّب توسعه پیدا می کند و مرتّب هم دارند مطلب می دهند، دنبال این هستند که بین مردم دودستگی ایجاد کنند؛ نگذارید دودستگی بشود؛ وحدت را حفظ کنید، با هم باشید. (بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى، 27 تیر 94)»
ارسال نظر