بعیدینژاد: تصورش سخت است با 16 روز مذاکره درباره غنیسازی به تفاهم رسیده باشند
یک عضو تیم مذاکراتی ایران با 1+5 با بیان این که هر دوره از مذاکرات هستهای مختصات خود را داشته است و بررسی هر دوران باید با درنظرگرفتن واقعیتهای در صحنه، در همان دوره صورت گیرد، خاطرنشان کرد که خیلی تصورش سخت است که در دور قبلی گفتوگوها (دوران مذاکرات جلیلی) با 16 روز مذاکره توانسته باشیم به تفاهمی در خصوص لغو جامع تحریمها و پذیرش غنیسازی دست پیدا کرده باشیم.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، حمید بعیدینژاد، مدیرکل سیاسی وزارت خارجه ایران در صفحه اینستاگرامش نوشت: در روزهای اخیر و بعد از اظهارات جناب آقای دکتر جلیلی مبنی بر آن که طرفهای ١+٥ در پروسه منتهی به آلماتی ٢ در اوایل سال ١٣٩٢، آمادگی کامل لغو تحریمها و پذیرش برنامه غنیسازی ایران را داشتند، اعضای تیم هستهای بهویژه مورد سوالات متعدد رسانهها قرار گرفتند که البته پاسخهای مناسب داده شد.
خلاصه و فشرده توضیحات بنده نیز بدین شرح بوده است:
مقایسه گفتوگوهای گذشته با مذاکرات دور جدید از چند منظر منطقی بهنظر نمیرسد: اول آن که یک اصل مهم که باید مد نظر قرار دهیم، این است که هر مذاکرهای چه در سطح دوجانبه یا چندجانبه سهمرحله را میگذراند: ١- دوره گفتوگوها و بحثهای کلی، که در آن طرفها اصولا شرایط را بررسی میکنند تا ببینند آیا میتوانند نقاط مشترکی را بیابند که مذاکره را آغاز کنند یا نه. ٢- مرحله پیشمذاکره، که وقتی است که دو طرف سعی میکنند جنبهها و چارچوبهای کلی تفاهماتی را که میخواهند انجام دهند، مشخص کنند و ٣- دوره مذاکره که به تعیین تمام جزییات و دقایق تفاهم و همچنین تدوین تفاهم اختصاص دارد. از نقطهنظر کارشناسی، مذاکرات گذشته را باید به مثابه گفتوگوهایی دانست که به اولین مرحله اختصاص دارند؛ یعنی از نقطهنظر دقیق و فنی، حتی دو طرف وارد مرحله پیشمذاکره هم نشده بودند چه برسد به مرحله مذاکره. در آن زمان، دو طرف در خصوص نحوه حل موضوع هستهای حتی به رهیافت واحدی هم نرسیده بودند که بر آن اساس بتوانند مرحله پیشمذاکره و بعد مذاکره را شروع کنند. بنابراین دوره گفتوگوهای پیشین با مذاکرات هستهای این دو سال اصولا نمیتوانند در یک گروه طبقهبندی شوند و بهلحاظ ماهوی خیلی با هم فرق دارند.
دوم آن که زمانبندی گفتوگوها و مذاکرات دو مقطع نیز تفاوت زیادی داشتند. اگر دو سال مذاکره شبانهروزی و فشرده را از نظر کیفی و کمی، با مجموع روزهایی که در دوره قبلی به گفتوگو پرداخته میشد با هم مقایسه کنیم، فکر میکنم به تفاوت خیلی زیاد دو مقطع پی میبریم. در دوره قبلی، مدت زمانی که به گفتوگوها اختصاص مییافت خیلی کوتاه بود و گفتوگوها همچنین با فواصل طولانی برگزار میشد و وقت زیادی از مذاکرات هم به بحث در خصوص زمان و مکان گفتوگوها اختصاص مییافت. برای روشن شدن موضوع میتوان با نگاهی به دوره گفتوگوهای آقای دکتر جلیلی دریافت که ایشان در سالهای 87 تا 92، منهای مقطعی که برای معرفی از سوی جناب آقای دکتر لاریجانی به آقای سولانا به رم عزیمت کردند، در زمانی حدود 69 ماه، 9 دور گفتوگو با جمع اعضای ١+٥ داشتند که مدت زمان گفتوگوها در تمامی دورهها یا یک روز یا دو روز بوده است که آخرین دور آن در آلماتی ٢ در روزهای شانزده و هفده فروردین ١٣٩٢ برگزار شد.
لذا با یک شمارش ساده میتوان در نظر گرفت که جمع دوره مذاکرات تیم آقای دکتر جلیلی در کل دورههای گفتوگوها به شانزده روز میرسد که اگر در نظر بگیریم که جلسات در آن مقطع زمانی از طریق مترجم صورت میپذیرفت و لذا با مترجم زمان گفتوگوها دو برابر میشود زمان کل گفتوگوها در مقیاس مذاکرات دور اخیر به حدود هشت روز میرسد و باز اگر در نظر بگیریم که حداقل نیمی از وقت گفتوگوها با توجه به ماهیت بحثها به گفتوگوهای خیلی کلان و راهبردی و زمانی هم به انجام ملاقاتهای دو جانبه اختصاص مییافت، میتوان گفت که اگر منصفانه هم بخواهیم گفته باشیم، زمان کل این گفتوگوها در قیاس با نوع گفتوگوهای دور جدید حداکثر چهار روز خواهد بود. و این در شرایطی بود که میدانیم بین دو طرف در خصوص بحث غنیسازی و لغو تحریمها و این که تمام تحریمهای اقتصادی و بانکی باید یکجا برداشته شوند، اختلاف نظرات عمدهای وجود داشت. برای بنده بهعنوان یک کارشناس، خیلی تصورش سخت است که در دور قبلی گفتوگوها که اصلا به مرحله مذاکره هم نرسیدیم و با توجه به آن که مدت اختصاص یافته به مذاکرات در آن زمان در مقایسه با این دوره بسیار کوتاه بود، این امکان وجود داشته است که ایران و کشورهای ١+٥ توانسته باشند، به چنین تفاهمی در خصوص لغو جامع تحریمها و پذیرش غنیسازی دست پیدا کنند. تاریخ مذاکرات نیز گویای آن است که دوطرف بعد از این دور گفتوگوها در نهایت به تفاهمی دست نیافتند و بیانیه نهایی صادره از سوی خانم اشتون بعد از جلسه آلماتی ٢ به نمایندگی از کشورهای ١+٥ نیز کاملا گویای پایان بینتیجه این دور از گفتوگوها بوده است. عین جملات خانم اشتون در هفده فروردین 92 در آلماتی بدین شرح است: "در این دو روز گفتوگوها، ما با ایران بحثهای طولانی و فشردهای در خصوص موضوعاتی که در پیشنهاد خود پیرامون اعتمادسازی که طی دوره قبلی گفتوگوها با ایران در روزهای 26 و 27 فوریه در آلماتی ارائه کرده بودیم داشتیم. در خلال این بحثها روشن شد که مواضع کشورهای ٣+٣ و ایران در خصوص محتوا خیلی با هم فاصله دارند. بنا بر این موافقت کردهایم که همه طرفها برای بررسی این که در این فرآیند در کجا قرار داریم به پایتختها برگردیم. من بهزودی برای آن که ببینیم چگونه به جلو حرکت کنیم با دکتر جلیلی در تماس خواهم بود." بدین ترتیب حدود دو ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری دو طرف بدون هیچ توافق و چشماندازی برای توافق به گفتوگوهای خود پایان دادند.
مضافا به این که همانطور که توضیح داده شد، آمریکاییها تنها در فرآیند مسقط بود که اعلام کردند حاضرند برای اولینبار در صورت حصول تفاهم، غنیسازی ایران را بپذیرند. پس اصولا میتوانیم نتیجه بگیریم که گفتوگوهای آن دوره اصولا به سطح جزییات و اصلا سطح مذاکره به معنای دقیق کلمه نرسید.
ولی این ناقض تلاش وسیع جناب آقای دکتر جلیلی و همکاران ایشان برای پیشبرد مذاکرات نیست. نباید فراموش کنیم که باید مذاکرات هستهای را بهصورت یک مجموعه دید. در یک دورهای کشور تصمیم گرفته بود به آن نحو برخورد کند و امروز به این نحو. و بر همین مبناست که طرح مباحث مربوط به مقایسه شرایط حال و گذشته نباید به نحوی صورت گیرد که خدای ناکرده باعث ایجاد اختلاف و دودستگی بین نیروهای کشور و نهادهای کشور شود.
الان در آمریکا، اوباما آنقدر رأی دارد که راحت بتواند رأی مخالف کنگره را وتو کند، ولی دولت اوباما الان به دنبال «فیلیباستر" است تا موضوع تصویب تفاهم بیش از این، حداقل در سطح قانونگذاری، به عنوان اختلاف داخلی در کشور معرفی نشود. ما که همواره بحث هستهای را یک موضوع ملی دانستهایم، طبیعی است که بهعنوان اولویت باید وحدت و همبستگی همه نیروهای سیاسی کشور را بهعنوان هدف مد نظر قرار دهیم و نباید کشور را دچار التهاب کنیم. ما مناسب نمیدانیم در این شرایط سؤالات و موضوعات اختلافبرانگیزی مطرح شوند و بین جریانهای کشور اختلاف ایجاد شود. هر دوره مختصات خود را داشته است و بررسی هر دوران باید با درنظرگرفتن واقعیتهای در صحنه، در همان دوره صورت گیرد. از همگان انتظار میرود که در مسیر بحثهایی که بهویژه در کمیسیون مجلس پیگیری میشود، مباحثی مطرح نشود که بوی جدایی و اختلاف میان نیروهای متعهد کشور استشمام شود.
بدیهی است که با حسن نیت و دلسوزی که در تمامی شخصیتهای سیاسی و نهادهای تصمیمگیری در کشور وجود دارد، امید میرود که کشور در این مرحله حساس بهترین تصمیم لازم برای کشور را اتخاذ کند.
ارسال نظر