ضرورت عبور ترکیه از کاریزمای اردوغان
صادق ملکی، کارشناس و تحلیلگر ارشد سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد: انتخابات رؤیای تغییر سیستم از پارلمانی به ریاستی اردوغان را بر باد داد اما او تسلیم نشد و ترکیه را بسوی برگزاری انتخاباتی دیگر برد.
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی دیگر نباید سرنوشت کشورها را وابسته به رهبران آن کرد. اردوغان مرد بزرگی است، اما ترکیه بزرگ تر از وی است. اردوغان دیر یا زود رفتنی است، اما ترکیه ماندنی است. در کشورهای بزرگ و قدرتمند نقش رهبران کم رنگ شده و رشد و توسعه حاصل مدیریت سیستمی است. کاهش نقش رهبران در ترکیه به عنوان مدلی از دموکراسی گامی مهم در نزدیک شدن به استانداردهای دموکراسی بوده و شاید عبور از اردوغان در این مسیر ضرورتی اجتناب ناپذیر برای قرار گرفتن ترکیه در مسیر توسعه یافتگی باشد.
در حالی که دیگر آمریکا و یا آلمان نیازی به جورج واشنگتن و بیسمارک ندارند، درد بزرگ خاورمیانه در تکیه به رهبران آن است. رهبران کاریزما یا تحمیلی و نحوه عملکرد آنان همچنان عامل تعیین کننده در کشورهای خاورمیانه است. نهادینه شدن سیستم نظام منددر غرب، سبب کاهش نقش رهبران و دولت های گذرا در سیاست های راهبردی و فراز و نشیب ها آن شده است. استقرار ساختار و نظام تعریف شده، زمینه ساز عبور از کاریزما و تضمینی برای کارآمدی اداره جوامع غربی و توسعه پایدار گردیده است. اما خاورمیانه همچنان اسیر رهبرانی است که شیوه دولتداری آنان، عامل سقوط و صعود کشورهایشان می گردد. با وجود گذشت بیش از یک دهه از سقوط رژیم بعثی در عراق، این کشور همچنان درگیر تبعات پس از سقوط صدام است. ابهام پس از اسد امروز به تنهایی یکی از مهمترین گره های پیچیده بحران سوریه شده است.
در این میان، ترکیه یک استثناء نسبی در قیاس با دیگر کشورهای خاورمیانه است. این کشور بیش از سایر کشورها توسعه سیاسی و نظام حزبی را تجربه کرده و شاخص های آن به استانداردهای بین المللی نزدیک است. اما این کشور نیز هنوز با نقطه ایده آل فاصله دارد. تجربه یک قرن جمهوریت و دموکراسی نوپا در ترکیه می تواند نقطه امیدی باشد تا این کشور بتواند در آینده با عبور از رهبران کاریزمایی و جایگزین نمودن کامل سیستم نظام مند، تجربه ای موفق از الگوی دموکراسی در خاورمیانه گردد. ارتقاء حقوق کردها و برخورداری از حقوق کامل شهروندی از مهمترین مراحل رسیدن به این نقطه است.
صحنه سیاسی امروز ترکیه، حکایت از فاصله این کشور با شاخص های سیاسی و اجتماعی توسعه یافتگی دارد. نگاهی به ترکیه نشان می دهد کاریزمایی بنام اردوغان همچنان عامل تعیین کننده در معادلات سیاسی آن بوده و بستر سیاسی و اجتماعی این کشور همچنان به این کاریزما نیاز داشته و یا اسیر آن است. البته این سخن به معنای نفی ارزش های ناشی از حاکم شدن نسبی هنجارهای دموکراسی در ترکیه و تأثیرات پیرامونی آن نبوده و نیست.
در حالی که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه، تحمل مخالف برای نظام های سیاسی آن سخت بوده و بعضا به تصیفه های سیاسی درون سیستمی می انجامد، در مجلس و صحنه رقابت های ترکیه، حزبی حضور دارد که بسیاری آن را شاخه سیاسی پ ک ک قلمداد می نمایند. ظرفیت ناشی از تمرین دموکراسی، قابلیتی را در ترکیه ایجاد کرده است که آنکارا با پذیرش مخالف و حل معضلات از طریق گفتگو، توانسته تا مذاکره با پ ک ک پیش برود. اقدامی که بنظر می رسد در کشورهای پیرامونی همچنان درک درستی نسبت به آن حاصل نشده است. اردوغان رهبری بود که توانست با تابوشکنی با حزب کارگران کردستان که چهار دهه مبارزه مسلحانه علیه آنکارا در پرونده خود دارد مذاکره کرده و فصلی جدید در تاریخ معاصر ترکیه بگشاید. این روند هرچند امروز دچار وقفه شده اما با عبور از فضای انتخابات مجدا پیگیری خواهد شد. از منظر آنکارا، آشتی با کردها اقدام راهبردی بوده و فارغ از اهداف داخلی، اهداف منطقه ای برای ترکیه داشته و در صورت موفقیت تبعات وسیع خواهد داشت. در حال حاضر ملاحظات گذرای انتخابات در ترکیه، ظهور کانتون های کردی و احتمال تجزیه سوریه، تأثیرات این تحول بر امنیت ملی و اهداف ترک ها، موقعیت و هدف های حزب کارگران کردستان در سوریه و ارتباطات تنگاتنگ آن با تحولات داخلی ترکیه، از مهمترین عوامل ایجاد نگرانی و وقفه در رویکرد کردی آنکارا می باشد. با این وجود، تحول روی داده در ترکیه حتی تا این مرحله در قیاس با وضعیت کشورهای خاورمیانه، ما را به بزرگی این اقدام ترک ها بیشتر آگاه می کند.
با وجود آنکه در تحول و ارتقای موقعیت کردهای ترکیه اردوغان نقش اساسی داشته، امروز همان اوست که سبب وقفه و آسیب به این روند گردیده است. تفاوت عملکرد سیستمی با عملکرد وابسته به رهبران در ظهور و بروز این فراز و نشیب هاست.
نتایج حاصله از انتخابات هفت ژوئن محاسبات اردوغان را بر هم ریخت. او همه چیز را برنامه ریزی کرده بود و پیش بینی می کرد همه تحولات در چارچوب خاصی که با مدیریت او تدوین شده پیش خواهد رفت. انتخابات رؤیای تغییر سیستم از پارلمانی به ریاستی اردوغان را بر باد داد اما او تسلیم نشد و با ناامن کردن فضای سیاسی، امنیتی و اقتصادی، سرانجام ترکیه را بسوی برگزاری انتخاباتی دیگر برد. عطش قدرت، اردوغان را نیز از اعتدال خارج کرده و کاریزما نتوانست امنیت ناشی از کارآمدی سیستم نظام مند را ایجاد کند. اردوغان با اقدام های خود، درآمد سرانه یازده هزاردلار را به هفت هزار و شاخص بورس ترکیه را به شاخص 9 سال پیش رسانده و ثبات سیاسی و اقتصادی این کشور را با خطری جدی مواجه نموده است.
انتخابات سایه ای بر بزرگی و کاریزمای اردوغان انداخت، اما این شکستی نبود که اردوغان را از هدف برگزاری زودهنگام انتخابات به هدف بازسازی قدرت باز دارد. او همچنان با پذیرش وارد شدن ترکیه در ریسک جنگ داخلی، در نظر دارد سیستم پارلمانی را به ریاستی تغییر دهد. هدفی که از نگاه اردوغان می تواند نقش او را در تحولات ترکیه تثبیت نموده و نامی ماندگار از وی به یادگار بگذارد.
اما این هدف اردوغان در اول نوامبر که زمان برگزاری انتخابات زودرس است، می تواند تحقق نیافته و شکستی دیگر را به نام او ثبت بنماید. ضربه ناشی از این شکست، از انتخابات هفت ژوئن با مد نظر گرفتن بحران جاری در ترکیه و نقش اردوغان در آن، برای او و ترکیه سخت تر خواهد بود. اقدام ها و منش اردوغان در سیاست داخلی و خارجی خصوصا در یکسال اخیر ضربه ای بر جایگاه او زده و بر نام و جایگاه اردوغان سایه انداخته است. اردوغان در دهه 1990 خود قربانی نظامی اقتدارگرا بود، اما امروز قدرت او را بگونه ای از دایره اعتدال خارج کرده که پذیرش دموکراسی که او را به قدرت رساند برایش نه سخت، بلکه غیرقابل تحمل شده است. ترکیه و اردوغان همچنان درگیر عادات تاریخی خود می باشند و تا رهبران آن از این پوسته خارج نگردند، این کشور دموکراسی واقعی را تجربه نخواهد کرد.
در صحنه سیاسی ترکیه بازیگران ترک و کرد به عنوان بازیگران اصلی بازی پیچیده و چند وجهی را تعقیب می نمایند که هرکدام از زاویه ای قابل تحلیل است، اما این بازی می تواند نتایجی خارج از انتظار هم داشته باشد. برای بسیاری از کردها، اوجالان، جایگاهی کاریزمایی دارد. در بازی که امروز در ترکیه جریان دارد، تنها کاریزمای اردوغان آسیب ندیده بلکه تا حدودی به کاریزمای اوجالان نیز خدشه وارد شده است. سکوت او و عدم دعوت برای برقراری آتش بس و نقش هوشمندانه دمیرتاش رهبر حزب دمکراتیک خلق ها و دعوت بی چون چرا برای خاموش شدن سلاح های پ ک ک اگر حاصل تقسیم کار کردها نباشد (اگر هم باشد آن هم اقدامی زیرکانه است) خود تا حدودی به تعضیف جایگاه اوجالان انجامیده است. دعوت دمیرتاش از پ ک ک به پایان دادن به درگیرها اقدام به موقع و محاسبه شده ای بود که از یک سو سبب شد چهره ای معقول و صلح طلب از وی در نزد مردم کرد و ترک ارایه شود و هم از دامی که اردوغان در مسیر او برای خارج شدن از اعتدال چیده بود، بگریزد.
نکته مهم آنکه زمانی دمیرل گفته بود 24 ساعت در ترکیه زمان زیادی است و امروز که بیش از دو ماه تابرگزاری انتخابات ترکیه زمان باقی مانده است، کمتر تحلیلی می تواند از قطعیت برخودار باشد. اردوغان با بحران سازی و وعده خروج از آن و با نزدیک شدن به دولت پنهان سعی دارد در فرصت باقی مانده تا انتخابات با جلب آرای عناصر ملی گرا پیروز این مقطع تاریخ ترکیه گردد اما این بازی خطرناکی است که می تواند ترکیه را با خطری بیش از نتایج یک انتخابات مواجه نماید.
قواعد دموکراسی جهان شمول است و نمی تواند از آن ترجمه بومی داشت. در خاورمیانه رهبران کاریزما مانعی در مسیر دموکراسی هستند. توجه داشته باشیم اگرانتخابات پیش رو در ترکیه به سقوط آرای حزب عدالت و توسعه منجر شود، این تحول، شکست اردوغان تلقی شده و به کاهش نقش کاریزمای او منجر خواهد شد. این رویدادی است که می تواند در ادامه خود، بسترساز استقرار سیستم نظام مندی چون غرب در ترکیه شده و برای این کشور و منطقه نتیجه ای خوشایند و پردامنه ای داشته باشد.
ارسال نظر