براندازی با گارانتی ابدی امریکا!
وی چند روز قبل از این مصاحبه در گفتوگو با «انپیآر» اعتراف میکند مذاکرات هستهای با ایران به دلیل ناتوانی امریکا از تغییر نظام ایران بوده است.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعید همتی- هر چه از زمان پایان مذاکرات ایران و 5+1 میگذرد دشمنی و خصومت نظام سلطه و به ویژه ایالات متحده امریکا تصویر روشن و گویاتری به خود میگیرد آنچنان که دولتمردان این کشور به صراحت از لزوم براندازی در نظام سیاسی کشور سخن به میان آورده و چنین موضوعی را هدف غایی و اصلی خود عنوان میکنند.
سخنان مقامات رسمی و غیررسمی غربی در حین غائلهآفرینی و بحرانسازی جماعت تجدیدنظرطلب در سال 88 مبنی بر ضرورت تغییر ساختاری در حکومت جمهوری اسلامی ایران که به کرات بیان میشد خیلی جای تعجب نداشت چراکه عدهای در داخل تا حدود فراوانی شرایط باب طبع نظام سلطه را مهیا ساخته و موضع مقامات غربی هم با هدف وخیمتر شدن شرایط بحرانی اتخاذ میشد اما امروز در شرایطی که 23 ماه بارها مقامات دو کشور با هم دیدار کرده و مذاکرات پردامنه داشته و نهایتاً به 160 صفحه متن مکتوب مورد توافق دو طرف رسیدهاند شاید به ظاهر توقع این نبود که از اوباما و کری گرفته تا وندی شرمن و جک لو از لزوم حمله نظامی و براندازی سیاسی در ایران سخن به میان آورند.
اما بررسی و تأمل در اظهارات برخی از سیاسیون طی 28روز پس از اعلام برجام حاوی نکاتی است که میتوان در ادامه با مرور برخی از موضعگیری غربیها که عمدتاً حول دو محور ثابت «حمله نظامی به ایران» و «لزوم تغییر ساختار سیاسی کشور» قرار گرفته به آن رسید.
پیام اوباما به جوانانایران: شعار ندهید تا تضمینتان کنم
سخنان روز سهشنبه رئیسجمهور امریکا در جریان مصاحبهای با وبسایت خبری میک (MIC) مبنی بر لزوم تغییر بنیادین در حاکمیت ایران تصویر گویاتری از ماهیت دشمنی امریکاییها با جامعه ایرانی را نشان میدهد. وی در بخشهایی از این گفتوگو اظهار میکند: «باید تحولی، حتی تدریجی، در داخل ایران روی دهد تا به این نتیجه برسند که شعار مرگ بر امریکا یا انکار هولوکاست در میان رهبران این کشور یا تهدید به نابودی اسرائیل یا رساندن سلاح به حزبالله که در لیست گروههای تروریستی[!] است باعث میشود ایران در چشم بخش بزرگی از جهان منزوی شود و به شما تضمین میدهم که در لحظهای که حکومت ایران دست از این شعارها و رفتارها بکشد، به لطف اندازه، استعدادها و منابعش فوراً شاهد بالا گرفتن نفوذ و قدرتش در جهان خواهد بود.» رئیسجمهور امریکا همچنین برای توجیه تحریمهای دارویی و مواد غذایی علیه ملت ایران میگوید: «متأسفانه راه بهتری برای انجام این کار نداشتیم. کاری که مجبور بودیم انجام دهیم این بود که تحریمهای شدیدتری اعمال کنیم تا ایران انگیزه بیشتری برای آمدن پای میز مذاکره داشته باشد.»
این اظهارات در حالی است که تحریم جهانی مواد غذایی و دارویی که مستقیماً مردم ایران را نشانه گرفته بود تنها در دوره اوباما سابقه داشته است و حتی جورج بوش تندرو نیز این اقدام غیرانسانی و ضداخلاقی را مرتکب نشده بود. سخنان اخیر اوباما یادآور نقشآفرینی امریکا و انگلیس در پیدایش و گسترش فتنه 88 است؛ نقشی که وی و هیلاری کلینتون هم از گفتن آن ابایی نداشته و در مصاحبههایی به صراحت از مواضع رادیکالی جماعت تجدیدنظرطلب در داخل و تغییر در نظام سیاسی ایران سخن به میان میآوردند.
اوباما: ارتش ایران را از بین خواهیم برد!
در یکی از آخرین تهدیدات باراک اوباما تنها چند روز پس از جمعبندی مذاکرات در وین در پاسخ به سؤال خبرنگار نیویورک تایمز که پرسید چرا ایرانیها باید نگران پاسخ نظامی امریکا در صورت نقض توافق هستهای باشند، ضمن تهدید نظامی ایران گفت: «چون ما میتوانیم اگر بخواهیم و انتخاب کنیم ارتش آنها را از بین ببریم و من فکر میکنم آنها آمادگی و میل من برای اتخاذ اقدام نظامی در جایی که آن را برای امنیت ملی امریکا مهم بدانم، دیدهاند.» پس از اوباما این بار ارنست جاش سخنگوی کاخ سفید در نشست خبری با تأکید بر اینکه یکی از حسنهای بازرسی از ایران، افزایش اطلاعات در مورد اهداف احتمالی و بالا رفتن دقت به هنگام اقدام نظامی در ایران خواهد بود تأکید میکند: «نکته کلیدی این است که (پس از توافق) گزینه نظامی تقویت هم میشود، چراکه طی این سالها ما جزئیات بیشتری از برنامه هستهای ایران جمعآوری خواهیم کرد.» وی افزود: «بنابراین، زمانی که وقت تصمیمگیری فرماندهان نظامی امریکا و اسرائیل در مورد هدفگیری میرسد، به دلیل اطلاعاتی که طی این سالها به لطف رژیم بازرسیها جمعآوری کردهایم، آن تصمیمات به طرز چشمگیری مبتنی بر اطلاعات بوده و توانمندیهای ما ارتقا یافتهاند.»
براندازی حاکمیت در ایران، اصل ثابت سیاست خارجه امریکا
با چیدن سخنان اوباما در کنار دیگر موضع گیریهای وی و سیاستمداران این کشور طی سالهای اخیر میتوان گفت یکی از اصول بیبدیل سیاست خارجه ایالاتمتحده امریکا طی سه دهه اخیر «براندازی حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران» بوده؛ موضوعی که رسماً از سوی مقامات غربی هم مورد تأکید قرار گرفته است. یکی از مهمترین ابزارهای نظام سلطه برای رسیدن به چنین هدفی – بنا بر اعتراف آنها - تقویت جریان همسو با غرب در داخل کشور است، جریانی که توانسته طی سالهای اخیر بسیاری از اهداف غرب در داخل را به سرانجام رسانده و همگام با مقامات امریکایی قدم بردارد.
بر همین اساس منزوی شدن جماعت تجدیدنظرطلب طی یک دهه اخیر اصلاً برای حامیان بیرونی آنها قابل تحمل نبوده و آنها را به صرافت انداخته تا به هر شکل ممکن بار دیگر بازگشت رسمی اصلاحطلبان تندرو به قدرت را مقدمهسازی کنند. صحبتهای دو هفته پیش وزیر امور خارجه امریکا و همچنین سخنان چندی قبل رئیسجمهور این کشور در مصاحبه با رادیو ملی این کشور هم بهخوبی نشان میدهد که جماعت تجدیدنظرطلب همچنان برای امریکاییها حائز اهمیت بوده و نقطه امیدبخش آنها در جمهوری اسلامی ایران به شمار میروند.
تأکید بر ادامه فشارهای اقتصادی با هدف ایجاد نارضایتی اجتماعی
جان کری در جلسه سؤال و جواب در شورای روابط خارجی امریکا بار دیگر سخنان قابلتوجهی را بر زبان آورد که نمایانگر پایانناپذیری دشمنی مقامات این کشور با جامعه ایرانی است. وی در بخشی از سخنان خود به تلویح اشاره میکند که سران ایالاتمتحده امریکا همچنان امیدوارند - که با اعمال تحریمهای اقتصادی ضمن افزایش مشکلات معیشتی مردم و بهوجود آمدن معضلاتی مانند بیکاری و تورم – نارضایتی اجتماعی بهوجود آورند و مردم را در مقابل حاکمیت قرار دهند؛ شبیه همان چیزی که جماعتی در سال 88 صورت دادند و تلاش کردند با ایجاد نافرمانی مدنی استحاله رسمی نظام را عملیاتی کنند. کری در این باره توضیح میدهد: «گذشت 15 سال میتواند تغییرات زیادی در ایران ایجاد کند... . باور من این است که در 15 سال، در یک کشور اتفاقاتی میافتد. اگر به ایران امروز نگاه کنید، میبینید که کشوری دارای مردمی با تحصیلات است که پیشتر با همه کشورهای منطقه از جمله اسرائیل روابطی دوستانه داشت. میدانید که سرزمین پارس، تاریخی طولانی دارد و واقعیت این است که این جوانان که 25درصد آنان بیکار هستند، آینده میخواهند. اگر به تهران بروید، من نبودهام ولی دوستان من که رفتهاند به من گفتهاند که جوانان به دنبال گوشیهای هوشمند هستند و میخواهند بخشی از دنیا باشند. من نمیدانم تا 15 سال دیگر چه اتفاقی میافتد جز اینکه میدانم اتفاقات زیادی روی میدهد. مسئله اینجاست که شما نمیتوانید تغییر را خلق کنید بلکه باید احتمالات را بیازمایید... . »
اوباما: توافق هستهای، میانهروها را در ایران تقویت میکند!
زمانی میتوانیم مفهوم واقعی سخنان جان کری را لمس و منظور وی از بهرهبرداری از نیازهای و مشکلات جوانان کشور را درک کنیم و سهم جریان مدعی اصلاحطلبی از اهداف عالی مقامات امریکایی را دریابیم که به سخنان چند هفته پیش اوباما نگاهی گذرا بیندازیم. وی در مصاحبه با رادیو ملی کشورش تأکید میکند: «من سعی ندارم از (پاسخ به) سؤال شما اجتناب کنم. فکر میکنم در داخل ایران رویکردهای متفاوتی وجود دارد. من فکر میکنم تندروهایی داخل ایران هستند که فکر میکنند کار درست برای انجام دادن مخالفت با ما، جستوجو و تلاش برای نابودی اسرائیل و ایجاد خرابی در مکانهایی چون سوریه یا یمن و لبنان است.» رئیس دولت امریکا در ادامه بهصورت ضمنی از جماعت مدعی اصلاحطلبی در داخل نام برده و از لزوم جلب نظر آنها توسط کشورش سخن به میان میآورد: «همچنین فکر میکنم دیگرانی در داخل ایران هستند که فکر میکنند این کار غیرسازنده است و ممکن است اگر ما این توافق هستهای را امضا کنیم، ما دست (توان) آنهایی را که نیروهای میانهروتر داخل ایران هستند، تقویت کنیم. اما موضوع کلیدی که میخواهم مطرح کنم آن است که توافق (هستهای) این موضوعات را در نظر نمیگیرد. حتی اگر این تغییرات رخ ندهد، باز هم بسیار بهتر است که ما توافق را داشته باشیم.»
در حالی اوباما بار دیگر صحبت از روی کارآمدن جریان معتدل (بخوانیم تجدیدنظرطلبان) میکند که وی چند روز قبل از این مصاحبه در گفتوگو با «انپیآر» اعتراف میکند مذاکرات هستهای با ایران به دلیل ناتوانی امریکا از تغییر نظام ایران بوده است.
اندیشکده ویلسون: هدف توافق، قرار دادن ایران در مسیر اجتماعی مطلوب امریکاست
این در حالی است که رابرت لیتواک، کارشناس اندیشکده ویلسون، در آخرین گزارش خود از سری «دیدگاه»های این مؤسسه، توافق هستهای بین ایران و امریکا را آغاز راه بحثی بزرگتر میخواند. به اعتقاد وی، این توافق برای ایران هویت و مناسبات بیشتر با جامعه بینالمللی را در پی دارد و برای امریکا سؤالاتی در مورد اینکه آیا رویکرد این کشور در مورد «کشورهای سرکش» تغییر پیدا کرده است؟ به وجود آمده است.
این تحلیلگر در ادامه اظهار میکند: «هر چند این توافق وجهه معامله را دارد، اما در بحث موضوع وسیعتری به نام تکامل اجتماعی ایران قرار میگیرد. اوباما و رهبر ایران، هر کدام نگاه خود به توافق را دارند. اوباما، عملکردش در توافق را به لحاظ جنبههای مثبت معامله با ایران توجیه میکند و معتقد است که این توافق موجب تقویت جناح میانهروی داخل ایران شده و ایران را در مسیر اجتماعی مطلوب امریکا قرار میدهد.»
با توجه به مواضع رهبر ایران، تنها راه ما تغییر رژیم در ایران است!
در هنگامه مذاکرات هستهای ایران و 5+1 در شهر وین هم بسیاری دیگر از شخصیتها و رسانههای این کشور بر تقویت جماعت تجدیدنظرطلبان– که به باور آنها جریان معتدل در ایران است!- تأکید میکنند. برهمین اساس چند ساعت پس از بیانات مهم رهبر معظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام و تعیین خطوط قرمز توافقنامه جامع هستهای از سوی ایشان لسآنجلس تایمز در مطلبی به دیوید پرل تحلیلگر لسآنجس تایمز در این خصوص نوشت: «اگرچه دولت فعلی ایران با شعار گفتوگو با امریکا و رسیدن به توافق هستهای بر سر کار آمد اما نباید فراموش کرد دست و پای این دولت از قید و بندهای حکومت تندروی ایران رها نیست. بسیاری از منتقدان اسرائیلی و سعودی مذاکرات معتقدند به جای اتلاف وقت بر سر گفتوگوها، باید به فکر تغییر رژیم در ایران بود. مشکل ما با رژیم ایران است.»
جزء لاینفک سیاستهای امریکا در مواجهه با ایران
آنگونه که بیان شد، امریکاییها چه در صورت تصویب برجام و چه آنکه تصویب برجام در امریکا یا ایران به بن بست بخورند، به دنبال تغییر حاکمیت در ایران هستند و این گزینه را هیچگاه رها نکرده و به عنوان یک راهبرد مدنظر دارند. اساساً به باور مقامات امریکایی رسیدن به توافق جامع با پارامترهای مورد نظر آنها میتواند مقدمات تغییر حاکمیت در ایران را بهتر فراهم کند، چراکه نه تنها صنعت هستهای ایران به عنوان قدرتی بازدارنده نابود شده بلکه با دسترسی به مراکز نظامی و دفاعی ایران میتوانند برآورد بهتر و دقیقتری از قدرت نظامی کشور بهدست آورند تا در فرصت مناسب از آن بهرهبرداری کنند. آنها همچنین به روی کارآمدن جماعت تندروی تجدیدنظرطلب طی سالهای 94 تا 96 هم امید بسته و انتظار دارند با روی کارآمدن این جریان در رأس قدرت زمینه آشوبهای خیابانی و غائلهسازیها علیه حاکمیت هم شکل گستردهای به خود بگیرد.
ارسال نظر