پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمد اسماعیلی- بیش از 200 روز به آوردگاه دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری باقی مانده و یک جریان نشانه‌دار از هفته‌های قبل کوس رقابت را در آن به صدا در آورده و تلاش می‌کند لابه‌لای صفحات رسانه‌های مکتوب و مجازی خود فضای کشور را از حالا انتخاباتی- تبلیغاتی و لیست انتخاباتی به جامعه معرفی کند. گویی مردم هیچ مشکل و گره معیشتی و اقتصادی ندارند و تنها دغدغه مردم پیروزی فلان شخصیت یا گروه سیاسی در انتخابات هشت ماه آتی است. 

به‌راستی تبدیل کردن موضوع انتخابات اسفندماه به موضوع اصلی کشور در شرایطی که مطالبات عمومی همچنان در مباحثی نظیر گرانی کالاهای اساسی و بیکاری روز افزون خلاصه می‌شود و بحث تأیید یا رد برجام توسط مراجع قانونی کشور و نگرانی حاصل از متن آن همچنان اولویت جامعه است چه توجیهی دارد که روزنامه‌های متعدد طیف تجدیدنظرطلب عمده مطالب صفحات خود را به موضوعی که 40 ماه دیگر رنگ تحقق می‌گیرد اختصاص می‌دهند. 

چطور می‌شود از یک سو داعیه مردم و مرتفع نمودن مشکلات آنها را داشت و در رفتار به گونه‌ای عمل شود که خلاف مصلحت عمومی و منافع جامعه باشد. 

به‌راستی کدام جریان دلسوز و دغدغه‌مند را می‌توان پیدا کرد که به جای پیگیری خواسته‌های اصلی مردم از دولت به موضوعاتی بپردازد که – حداقل در برهه کنونی- نشانی از معضلات مردم ندارد؛ مگر نه این است که افکار عمومی به خوبی اهداف جناح‌های سیاسی و تحرکات آنها را دنبال می‌کنند، پس چطور جماعت تجدیدنظرطلب انتظار دارند که سبد آرای آنها در اسفندماه مملو از آرایی باشد که مردم به نفع آنها به صندوق‌ها ریخته‌اند و کابوس دوری 10 ساله آنها از قدرت را به واقعیت تبدیل کنند. 

تحرکات صرفاً سیاسی این جناح طی هفته‌های اخیر زمانی نگرانی بیشتری را با خود به همراه دارد که بدانیم شخصیت‌ها و رسانه‌های منتسب به این طیف تلاش می‌کنند طی یک فرایند چند لایه ابتدا انتخابات مجلس خبرگان را که طی دوره‌های گذشته انتخاباتی کاملاً فراجناحی و به دور از منازعات شخصی و گروهی بوده به یک دعوای حزبی تقلیل دهند و به عنوان یک جنگ قدرت در نهادی معرفی کنند که دغدغه اعضای آن اهداف عالیه است که با مباحث حزبی- انتخاباتی سنخیتی ندارند. 

حال چه نگرانی‌ای بدتر از اینکه رسانه‌های پرشمار مدعیان اصلاح‌طلبی به دستور پدرخوانده‌های خود روی محورهایی حرکت می‌کنند که می‌تواند بسیاری از اهداف کلان نظام را به مخاطره بیندازد. 

شاید ایجاد چالش و دعواهای معمول انتخاباتی در آوردگاه‌هایی مثل مجلس و ریاست جمهوری به امری عادی مبدل شده اما به راستی می‌توان پذیرفت که عملیات زیر‌پوستی یک جریان – با سابقه مشخص و معلوم- برای کشاندن تنازعات سیاسی به انتخابات خبرگان رهبری که وظیفه مهم و خطیری نظیر انتخاب رهبر و حتی عزل او  را دارند موضوعی بدون برنامه‌ریزی و غیر هدفمند است؟

نگاهی کوتاه به فعالیت‌های رسانه‌ای منسوبان به این جریان می‌تواند تا حدود بسیاری از اهداف تئوری‌پردازان این جناح در این باره پرده‌برداری کند. 

مثلث ساختگی از جماران برای سیاسی کردن خبرگان 

روز گذشته روزنامه ابتکار یکی از رسانه‌های تند جماعت تجدیدنظر تیتر یک خود را با عنوان «مثلث جماران برای مجلس خبرگان» به همین موضوع اختصاص داد و با درج عبارت «اصلاح‌طلبان به ستون سه گانه اعتدالیون تکیه می‌کنند» نوشت: «شاید اکنون باید به این فکر کرد که کدام تشکل روحانی (مجمع روحانیون مبارز و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم) یا کدام یک از چهره‌های معتدل و مردمی (آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت‌الاسلام روحانی و حجت‌الاسلام حسن خمینی)، ضرورت توجه بیشتر به مجلس خبرگان را درک می‌کنند؛ آن هم هنگامی که اصولگرایان این مجلس را در اختیار خود گرفته‌اند و در عین حال از جناحی نشدن آن هم سخن می‌گویند! در روزهایی که تب‌و‌تاب انتخابات مجلس، نگاه اصلاح‌طلبان را به خود معطوف کرده است، اصولگرایان خود را برای حضور در دو انتخابات آماده می‌کنند و می‌دانند که در انتخابات اسفند 94 باید برای خبرگان رهبری هم برنامه و لیست داشته باشند.»

در ادامه این مطلب به سیاسی شدن این انتخابات تأکید می‌شود و می‌آید: «خبرگانی که سیاسی شده است... اما خواه‌ناخواه خبرگان در مسیر متفاوتی قرار گرفته است. اختلافات بعد از وفات آیت‌الله مشکینی دیده شد که اکبرهاشمی به صندلی ریاست خبرگان جلوس کرد و صدای اعتراض برخی بلند شد»

این روزنامه در ادامه با تأکید بر اینکه خبرگان رهبری میدان جدید رقابت است، بیان می‌کند: «گرچه انتخابات مجلس خبرگان رهبری به طور سنتی عرصه‌ای برای رقابت میان تشکل‌های روحانی اصولگرا و اصلاح‌طلب و در رأس آن جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز بوده است، اما به نظر می‌رسد برنامه‌ریزی دیگر تشکل‌های سیاسی برای این مجلس نیز آغاز شده است.»

وزن‌کشی سیاسی در خبرگان !

روزنامه آرمان، نزدیک به خانواده هاشمی، هم دقیقاً چنین رویکردی را اتخاذ کرده و با اختصاص تصویر نخست صفحه یک خود به روحانی، هاشمی و سیدحسن خمینی در همین خصوص نوشت: «در یکی، دو روز گذشته برخی سایت‌ها و رسانه‌های خبری، لیستی از کاندیداهای جریان اصلاح‌طلب و اعتدالیون را برای حضور در انتخابات خبرگان مطرح ساخته‌اند. فارغ از اینکه حضور این افراد قطعیت یافته یا نه، مرور نام‌های حاضر در لیست نشان‌دهنده وزنه سنگین این جریان و پتانسیل بالقوه آن برای حضور در انتخابات حساس مجلس خبرگان است؛ لیستی که در آن چهره‌هایی چون آیت‌الله ‌هاشمی‌رفسنجانی، حجت‌الاسلام حسن روحانی، آیت‌الله سیدحسن خمینی و تنی چند از مقامات عالی دولت یازدهم که جملگی سابقه حضور در مجلس خبرگان را داشته‌اند و توانایی آنان بر کسی پوشیده نیست در آن حضور دارند. مرور گذرا بر این اسامی که هر کدام وزنه‌ای در ساختار سیاسی هستند و مورد وثوق لایه‌های مختلف و متکثر مردمی، گواه خوبی بر پشتوانه خوب اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان برای حضور در انتخابات خبرگان است و البته دلیلی موجه بر نگرانی جریان مقابل که می‌داند در رقابت انتخاباتی با این چهره‌ها کاری بس سخت و مشکل پیش رو دارد.»

لیست انتخاباتی 8 ماه مانده به برگزاری انتخابات؟! 

جالب است بدانیم خبرگزاری ایلنا هم که چند مدتی یک بار اخبار و گزارشش‌ توسط شخصیت‌های سیاسی تکذیب  و مجبور به عذرخواهی می‌شود هم روز شنبه اقدام به ارائه لیست انتخاباتی کرد که در آن افراد معلوم‌الحالی بودند که سابقه آنها فعالیت در فتنه 88 است.   ایسنا در این گزارش با بیان اینکه «احزاب اصلاح‌طلب به جز مجمع روحانیون و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم عموما نیرویی برای حضور در انتخابات خبرگان ندارند» لیستی را منتشر کرد و مدعی شد این لیست بر اساس آنچه در سایت‌های خبری منتشر شده، جمع‌آوری شده است. این خبرگزاری نوشت:علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی، مجید انصاری (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محمود علوی (وزیر اطلاعات و عضو فعلی مجلس خبرگان)، علی یونسی (وزیر پیشین اطلاعات)، سیدهادی خامنه‌ای (نماینده سابق مجلس خبرگان)، علی‌اکبر محتشمی پور (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محسن موسوی‌تبریزی (نماینده سابق مجلس خبرگان)، هاشم‌زاده‌ هریسی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، محمد‌علی شهیدی (معاون رئیس‌جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران)، سید‌محسن خرازی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، ابوالقاسم علیدوست (عضو جامعه مدرسین)، محمدجواد فاضل لنکرانی (عضو جامعه مدرسین)، سید‌محمد غروی (عضو جامعه مدرسین) و علوی بروجردی (از اساتید برجسته حوزه علمیه قم) از جمله افرادی هستند که در صورت نامزدی در انتخابات خبرگان شانس زیادی برای ورود به این مجلس دارند‌ اما ظاهراً گروه‌های اصلاح‌طلب هنوز به این جمع‌بندی نرسیده‌اند. 

   ‌ اولویت تحقق اهداف جناحی است نه دغدغه‌های مردمی 

همان‌طور که اشاره شد جماعت تجدیدنظرطلب از هم‌اکنون تلاش دارد آوردگاه مجلس خبرگان را هشت ماه زودتر وارد فضای جامعه کرده و ضمن حساسیت‌بخشی به این انتخابات، آن را یکی از موضوعات اصلی جامعه نشان دهد، آن هم در شرایطی که مردم همچنان منتظرند تا شعارهای انتخاباتی و تبلیغاتی خرداد 92 رنگ تحقق به خود بگیرد، وضعیت کسب و کار و اشتغال به سرو سامانی برسد، تورم و رشد فزاینده قیمت‌ها کنترل شود و اوضاع داخلی بهبود یابد. 

اتخاذ چنین رویکردی از سوی رسانه‌های جریان مدعی اصلاحات هرچند نشان‌دهنده این موضوع است که رهبران و منسوبان به این طیف با دغدغه‌های روز مردم فاصله‌ای بس طولانی دارند اما نشان‌دهنده این موضوع هم است که اصلاح‌طلبان چاره اوضاع متشنج سیاسی خود را قرار گرفتن زیر چتر شخصیت‌هایی نظیر هاشمی رفسنجانی می‌بینند، چتری که می‌تواند آنها را از بی‌سر و سامانی و فقدان رهبریت نجات داده و به آینده سیاسی امیدوارشان کنند. 

تعریف و تمجید‌های بی‌حد و حصر ماه‌های اخیر روزنامه‌های وابسته به این جریان از شخصیت سیاسی و رویکرد هاشمی هم به همین دلیل می‌تواند باشد. مرور سخنان سعید حجاریان، تئوری‌پرداز این جریان هم می‌تواند گزاره فوق را تأیید کند؛ وی ابراز می‌کند «اصلاحات بی‌سر است.»

چند هفته پیش بود که یکی دیگر از همین روزنامه‌ها در مقام مدح هاشمی رفسنجانی برآمد و تلاش کرد تا خبر رهبریت وی در کنار خاتمی و ناطق را برجسته نماید با تیتر «‌مثلث طلایی بزرگان در انتخابات مجلس؟». 

این روزنامه تلاش کرد با عباراتی غلوآمیز و بدون توجه به کارنامه کاری آنها تأکید کند: «‌سه ضلع، یکی از دیگری قدرتمندتر و تأثیرگذارتر؛ ویژگی مشترک آنها هم نه رسیدن به قدرت بلکه «نه» بلند به این مؤلفه است. . . . آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق‌نوری از سه طیف که هر کدام حامیان و هواداران زیادی دارند، قرار است با هم ائتلافی داشته باشند که بدون شک نامی جز ائتلاف طلایی نمی‌توان برای آن انتخاب کرد... پس این سه ضلع با یکدیگر «یا‌علی» می‌گویند تا حماسه‌ای دیگر بیافرینند...»

حال چگونه یک روز مثلت در افرادی نظیر « هاشمی، خاتمی، ناطق» و روز دیگر در « هاشمی، روحانی، حسن مصطفوی» معنا پیدا می‌کند؛ پاسخش با مدعیان اصلاح‌طلب.