عبدالله عبداللهی
بلای یک بند قطعنامه بر بند بند "قدرت موشکی" ایران
اکثریت قریب به اتفاق موشکهای بالستیک متعارف و حتی موشکهای کروز "قابلیت" حمل کلاهک هستهای را در بخش "سرجنگی" خود دارا هستند.
بر اساس آنچه در مذاکرات وین میان ایران و 5+1 جمع بندی شده است، امروز بناست یک قطعنامه توسط شورای امنیت سازمان ملل به رای گذاشته شود. با این حال پیشنویس این قطعنامه که توسط برخی رسانههای خارجی منتشر شده است، دارای موارد بسیار مهم و حساسی است، اما در میان همه این موارد، بند مربوط به فعالیتهای موشکی جمهوری اسلامی ایران از اهمیتی صدچندان برخوردار است.
در پاراگراف 3 ضمیمه B آمده است: «از ایران خواسته میشود "هیچ" فعالیتی مرتبط با "موشکهای بالستیک" طراحی شده با "قابلیت" حمل تسلیحات هستهای صورت ندهد، از جمله شلیک هرگونه موشک با استفاده از چنین فناوریهای مربوط به موشکهای بالستیک، تا زمان 8 سال پس از «روز پذیرش برجام» یا تا زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی ارائه دهد که «جمعبندی مبسوط» را تایید کند، بسته به اینکه کدام زودتر اتفاق افتد».
درباره این بند از قطعنامه شورای امنیت، نکات بسیار مهمی وجود دارد. سعی ما در ذیل بر آن است که به 3 سوال بسیار کلیدی درباره این بند از قطعنامه بپردازیم. این سوالات اساسی به این شرح خواهد بود: اولاً این تحریم عجیب چه موشکهایی را شامل میشود؟ ثانیاً هدف از این تحریم چیست؟ و ثالثاً هدف راهبردی آمریکا و برخی کشورهای غربی از این بند قطعنامه شورای امنیت چه میتواند باشد؟
1- یکی از نقاط ابهام اولیه در قرائت این بند از قطعنامه آنجا بروز میکند که از موشکهای با "قابلیت حمل تسلیحات هستهای" سخن گفته شده است؛ برای برخی در نگاه اول این چنین به نظر میرسد که با توجه به قید چنین عبارتی در قطعنامه، لاجرم موشکهای بالستیک متعارف فعلی ایران با توجه اینکه جمهوری اسلامی ایران همواره تاکید داشته است که هیچگاه به دنبال سلاح هستهای نبوده و نخواهد بود، مشمول این بند از قطعنامه نخواهد شد. اما شوربختانه داستان به گونهای دیگر است.
اساساً انواع موشکها و خاصّه موشکهای بالستیک، از 4 بخش اصلی تشکیل میشوند که عبارتند از 1- کنترل و هدایت، 2- بدنه، 3- موتور و 4- سرجنگی. این موشکها از منظر ماموریت نیز به 2 گروه 1- موشکهای حامل علمی-تحقیقاتی(موشکهای حامل ماهواره و محمولههای فضایی) و 2- موشکهای بالستیک جنگی، تقسیمبندی میشوند. نکته ویژه ماجرا آن است که اکثریت قریب به اتفاق موشکهای بالستیک متعارف و حتی موشکهای کروز "قابلیت" حمل کلاهک هستهای را در بخش "سرجنگی" خود دارا هستند.
بنابراین بر اساس این بند از پیشنویس قطعنامه شورای امنیت، تقریباً تمام موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی ایران اعم از شهاب3، قدر، قیام، سجیل، فاتح و ... مشمول تحریم خواهند شد. و ایران در بازه زمانی قید شده در این قطعنامه حق "هیچ فعالیت"ی بر روی این موشکها و صدالبته اقدام برای ساخت، تست، فروش و ... موشکهای پیشرفتهتر نخواهد داشت!
مسئله آنجا بغرنجتر میشود که طبق این بند از پیشنویس قطعنامه، جمهوری اسلامی ایران حتی حق تست و آزمایش یا به کارگیری موشکهای حامل ماهواره و یا حامل محمولههای فضایی را نیز نخواهد داشت و بدین ترتیب کشورمان از یک علم بسیار مهم و حیاتی در دوره کنونی نیز برای سالها محروم خواهد شد!
2- سوال دوم در این یادداشت (هدف از درج چنین بند عجیبی در قطعنامه شورای امنیت) یقیناً پاسخهای متعددی از منظر سیاسی و راهبردی دارد، با این حال از یک پاسخ فنی بسیار مهم در این باره نیز نباید غافل بود. اساساً یکی از مسائل و دغدغههای کلیدی آمریکا و رژیم صهیونیستی آن است که سامانههای دفاع موشکی آمریکا با بهرهگیری از موشکهای THAAD و سامانهی Aegis و همچنین سامانه و موشکهای Arrow متعلق به رژیم غاصب صهیونیستی هنوز به تکامل، قدرت بالای درگیری و مقابله با موشکهای جمهوری اسلامی ایران نرسیده است. پرواضح است که این خلأ زمانی 5 الی 8 ساله تحریم سفت و سخت موشکی ایران سبب رشد، تکامل و بهینهسازی این سامانههای دفاعی دشمنان و بویژه رژیم صهیونیستی خواهد بود و در انتهای این بازه 8 ساله(که از منظر علمی و با احتساب روند شتاب علمی در جهان، مدت زمان بسیار طولانی محسوب میشود) قدرت موشکی ایران بازدارنده نخواهد بود.
3- در ارزیابی راهبردی از قید چنین بندی در پیشنویس قطعنامه، اولاً باید اذعان کنم پیش از این تصور بنده و برخی دیگر بر آن بود که مسئله موشکی جمهوری اسلامی ایران، فاز بعدی پروژه بحرانسازی و مسئلهسازی آمریکا و غرب علیه توانمندیهای راهبردی ایران خواهد بود. به عبارت دیگر پیش از این اعتقاد داشتم غرب با گنجاندن و اصرار بر مسئله PMD پس از یک دوره "استراحت هستهای"، فاز موشکی ایران را کلید خواهد زد و با بازگرداندن فوری تحریمها به بهانههای موشکی، مذاکرات دیگری را برای محدودسازی قدرت دفاعی ایران درخواست خواهد کرد. بنده در یادداشت دغدغههای فراهستهای در مذاکرات هستهای(اینجا) به این مورد اشاره کرده بودم.
موشک بالستیک نقطهزن فاتح 110
با این حال به نظر میرسد آمریکا و برخی متحدان غربیاش به تفسیر و زعم خود زمین توافقنامه وین را حاصلخیزتر از آن دیدهاند که همین حالا تنها یک محصول در آن بکارند. به بیان دیگر، آمریکاییها با گنجاندن چنین متن مهمی در پیشنویس قطعنامه عملاً یک "پرش دوگام" از مولفههای قدرت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار خود قرار داده و موضوع موشکی را از همین حالا در ذیل موضوع هستهای گنجاندهاند.
بدین ترتیب در صورت عدم ممانعت جدی از تصویب چنین بندی در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل عملاً این اتفاقات خواهد افتاد. اولاً در طی مدت زمان اجرای توافقنامه، غرب به اصطلاح خود با بهرهگیری از موضوعی تحت عنوان افزایش "زمان گریز هستهای" از طریق اقداماتی همچون از بین رفتن ذخیره اورانیوم 20 درصد، کاهش مواد به 300 کیلو و حفظ همین میزان، کاهش سانتریفیوژهای فعال ایران، تبدیل فردو از یک مرکز غنی سازی به مرکز تحقیقات فیزیک، خیال خود را از موضوع هسته ای ایران آسودهتر از پیش خواهد ساخت.
و ثانیاً از طریق مهار قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران و عقب راندن آن(با احتساب سرعت رشد علم در دنیا و توقف علم موشکی در ایران بر اساس قطعنامه)، توان بازدارندگی موشکی را نیز تا حد زیادی از ایران خواهد ستاند. و پس از آن قادر خواهد بود فازهای آتی خود علیه جمهوری اسلامی ایران را بسیار راحتتر از پیش کلید بزند. فراموش نباید کرد که اساساً مهمترین دغدغه آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران نه ترس از سلاح هستهای، بلکه توانایی بازدارندگی موشکی بسیار جدی جمهوری اسلامی ایران است. چه آنکه آمریکاییها علیرغم ادعاهای تبلیغاتی خود همواره از یک نکته مهم به خوبی آگاه بوده و هستند که ایران هیچگاه دنبال سلاح هستهای نبوده و نیست. با این حال جمهوری اسلامی ایران در ارتقای توان بازدارندگی موشکی خود همواره جدی بوده است.
ارسال نظر