دلیل تعلل امریکا در توافق هستهای
به گزارش پارس به نقل از فارس، گزارشهای به دست آمده از مذاکرات وین، حاکی از تمدید توافق بین ایران و مجموعه 1+5 است و موانعی که کماکان پیش روی مذاکره کنندگان وجود دارد، زمان بیشتری برای امضای توافقنامه هستهای میطلبد. پایگاه خبری «الشرق الجدید» لبنان طی یادداشتی نوشت: کماکان موانعی بر سر راه مذاکرهکنندگان وجود دارد که امضای توافق هستهای را با تاخیر مواجه کرده است. گمان میرود که این تاخیر به دلیل این است که همه کشورها نیازمند این توافقند و همه به نحوی از این توافق سود میبرند اما علاوه بر این، مسائل دیگری نیز وجود دارد که توافق نهایی را به تاخیر می اندازد اما ارتباطی به پرونده هستهای ندارد. علی رغم نیازهای متقابل و اهمیت تفاهم هستهای، مسائل دیگری همچون شکاف اقتصادی نیز وجود دارد که نیازمند اطمینان بخشیدن از جانب ایران است که لازم است به آن بپردازیم. همگان از ضرورت پیوستن ایران به دولتهای قدرتمند به منظور حل مسائل منطقه سخن به میان می آورند. از طرفی غرب به منظور ممانعت از احتکار روسیه در فروش گاز به اروپا، نیازمند صادرات نفت و گاز ایران است و برای سرمایهگذاری در بازارهای ایرانی، مشتاق رقابت با شرکتهای چینی است. به همان اندازه ایران نیز برای بهبود اقتصاد و بازگرداندن داراییهایش به کشور و گسترش نفوذ خود در منطقه به دنبال رفع تحریم است. در رابطه با روسیه، این کشور از مجاورت جغرافیایی با چین و اتحادیه اروپا نفع برده است و کشورها در بازار فروش گاز طبیعی به دلیل ترس از خروج ایران از انزوای سیاسی و تبدیل این کشور به بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا با یکدیگر به رقابت خواهند پرداخت. از همین رو روسیه به دلیل افزایش خط لولههای گاز طبیعی برای صادر کردن به اروپا با کشورهای ترکیه و یونان قرارداد امضا کرده است که امضای این قرارداد متقارن با حوادث اوکراین بود؛ درست زمانی که سخن از امضای توافق (هستهای) با ایران مطرح بوده است. در ارتباط با ایالات متحده آمریکا باید گفت که مانعتراشی این کشور برای ایران پدیده جدیدی نیست بلکه به سال 1979 برمیگردد. یعنی زمانی که «جیمی کارتر»رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال قضیه گروگانهای آمریکایی، تصمیم گرفت داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی را بلوکه کند و 12 میلیارد دلار از داراییهای ایران را مسدود کرد. این در حالی است که آمریکاییها مدعی هستند که خانوادههای قربانیان انفجار تروریستی در «بیروت» که (به ادعای آنان) به وسیله دست نشاندههای ایران انجام شده است، حقوقی دارند که ایران باید آن را بپردازد و میزان آن به میلیاردها دلار میرسد. اختلافات مالی بین ایران و آمریکا ریشه در گذشته دارد. ایران تاکید دارد که پول سلاحهای خریداری شده در زمان شاه را که تحویل نگرفته است، بالغ بر 12 میلیارد دلار بوده و پرداخت کرده است، اما آمریکاییها میگویند این مبلغ، 500 میلیون دلار است. علاوه بر این ایران میگوید که اموال مخصوص شاه که بالغ بر 24 میلیارد دلار بوده است، باید به ایران بازگردد زیرا از اموال کشور محسوب میشود؛ امری که آمریکاییها آن را قبول نمیکنند. در رابطه با چین نیز، ایران تاکید دارد بر اینکه حدود 100 میلیارد دلار اموال بلوکه شدهاش در کشورهای چین، هند و ژاپن باقی مانده و چین به دلیل فروش 22 میلیارد یورو نفت، بدهکار ایران است و پیش از این بر پرداخت بخش بزرگی از این بدهی از طریق اجرای پروژههای اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران توافق شده است. با وجود این آمار و ارقام، سوالاتی مطرح است؛ 1- در ارتباط با اتحادیه اروپا، برای ناظران بینالمللی روشن نیست که آیا اتحادیه اروپا به منظور حل قضیه یونان به مانعتراشی در مسیر توافق هستهای (با ایران) نیازمند است یا خیر. از طرفی برای افزایش بازارهای مالی در برابر فضای منفی که به دنبال خروج یونان از منطقه یورو وجود دارد، نیازمند ایجاد فضای مثبت با ایران است. آیا مقدار داراییهای بلوکه شده در بانکهای اروپا که بازگرداندن آن به صاحبانشان بعد از رفع تحریمها جزء مسلمات است، علاوه بر ورشکستگی یونان، برای بانکهای اروپایی نیز خطر محسوب میشود؟ 2- آیا اروپا خواهان رقابت با چین در بازار ایران است و با قبول اجرای پروژههای سرمایهگذاری به دنبال راهی جایگزین برای پرداخت داراییهای بلوکه شده ایران در بانکهای اروپا است؟ 3- آیا تاخیر تفاهم ایران و مجموعه 1+5 با موضوع تسلیحاتی اسرائیل و کشورهای خلیج (فارس) ارتباط دارد؟ 4- آیا دلیل اقدامات آمریکا درباره لزوم عقبنشینی کنگره از لغو تحریمهای ایران منحصر به دلایلی سیاسی و راهبردی در ارتباط با امنیت اسرائیل و نفوذ لابی صهیونیستی در آمریکاست یا به تمایل آمریکا برای حفظ داراییهای بلوکه شده ایران از سال 1979 برمیگردد؟ اینها سوالاتی است که یافتن پاسخ آن براحتی امکانپذیر نیست اما آنچه تا کنون از مذاکرات وین، فهمیده شده، نوک کوه یخی است که بخش بزگ آن مخفی است.
به گزارش پارس به نقل از فارس، گزارشهای به دست آمده از مذاکرات وین، حاکی از تمدید توافق بین ایران و مجموعه 1+5 است و موانعی که کماکان پیش روی مذاکره کنندگان وجود دارد، زمان بیشتری برای امضای توافقنامه هستهای میطلبد.
پایگاه خبری «الشرق الجدید» لبنان طی یادداشتی نوشت: کماکان موانعی بر سر راه مذاکرهکنندگان وجود دارد که امضای توافق هستهای را با تاخیر مواجه کرده است.
گمان میرود که این تاخیر به دلیل این است که همه کشورها نیازمند این توافقند و همه به نحوی از این توافق سود میبرند اما علاوه بر این، مسائل دیگری نیز وجود دارد که توافق نهایی را به تاخیر می اندازد اما ارتباطی به پرونده هستهای ندارد.
علی رغم نیازهای متقابل و اهمیت تفاهم هستهای، مسائل دیگری همچون شکاف اقتصادی نیز وجود دارد که نیازمند اطمینان بخشیدن از جانب ایران است که لازم است به آن بپردازیم.
همگان از ضرورت پیوستن ایران به دولتهای قدرتمند به منظور حل مسائل منطقه سخن به میان می آورند. از طرفی غرب به منظور ممانعت از احتکار روسیه در فروش گاز به اروپا، نیازمند صادرات نفت و گاز ایران است و برای سرمایهگذاری در بازارهای ایرانی، مشتاق رقابت با شرکتهای چینی است. به همان اندازه ایران نیز برای بهبود اقتصاد و بازگرداندن داراییهایش به کشور و گسترش نفوذ خود در منطقه به دنبال رفع تحریم است.
در رابطه با روسیه، این کشور از مجاورت جغرافیایی با چین و اتحادیه اروپا نفع برده است و کشورها در بازار فروش گاز طبیعی به دلیل ترس از خروج ایران از انزوای سیاسی و تبدیل این کشور به بزرگترین صادرکننده گاز به اروپا با یکدیگر به رقابت خواهند پرداخت.
از همین رو روسیه به دلیل افزایش خط لولههای گاز طبیعی برای صادر کردن به اروپا با کشورهای ترکیه و یونان قرارداد امضا کرده است که امضای این قرارداد متقارن با حوادث اوکراین بود؛ درست زمانی که سخن از امضای توافق (هستهای) با ایران مطرح بوده است.
در ارتباط با ایالات متحده آمریکا باید گفت که مانعتراشی این کشور برای ایران پدیده جدیدی نیست بلکه به سال 1979 برمیگردد. یعنی زمانی که «جیمی کارتر»رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال قضیه گروگانهای آمریکایی، تصمیم گرفت داراییهای ایران در بانکهای آمریکایی را بلوکه کند و 12 میلیارد دلار از داراییهای ایران را مسدود کرد. این در حالی است که آمریکاییها مدعی هستند که خانوادههای قربانیان انفجار تروریستی در «بیروت» که (به ادعای آنان) به وسیله دست نشاندههای ایران انجام شده است، حقوقی دارند که ایران باید آن را بپردازد و میزان آن به میلیاردها دلار میرسد.
اختلافات مالی بین ایران و آمریکا ریشه در گذشته دارد. ایران تاکید دارد که پول سلاحهای خریداری شده در زمان شاه را که تحویل نگرفته است، بالغ بر 12 میلیارد دلار بوده و پرداخت کرده است، اما آمریکاییها میگویند این مبلغ، 500 میلیون دلار است. علاوه بر این ایران میگوید که اموال مخصوص شاه که بالغ بر 24 میلیارد دلار بوده است، باید به ایران بازگردد زیرا از اموال کشور محسوب میشود؛ امری که آمریکاییها آن را قبول نمیکنند.
در رابطه با چین نیز، ایران تاکید دارد بر اینکه حدود 100 میلیارد دلار اموال بلوکه شدهاش در کشورهای چین، هند و ژاپن باقی مانده و چین به دلیل فروش 22 میلیارد یورو نفت، بدهکار ایران است و پیش از این بر پرداخت بخش بزرگی از این بدهی از طریق اجرای پروژههای اقتصادی و سرمایهگذاری در ایران توافق شده است.
با وجود این آمار و ارقام، سوالاتی مطرح است؛
1- در ارتباط با اتحادیه اروپا، برای ناظران بینالمللی روشن نیست که آیا اتحادیه اروپا به منظور حل قضیه یونان به مانعتراشی در مسیر توافق هستهای (با ایران) نیازمند است یا خیر. از طرفی برای افزایش بازارهای مالی در برابر فضای منفی که به دنبال خروج یونان از منطقه یورو وجود دارد، نیازمند ایجاد فضای مثبت با ایران است. آیا مقدار داراییهای بلوکه شده در بانکهای اروپا که بازگرداندن آن به صاحبانشان بعد از رفع تحریمها جزء مسلمات است، علاوه بر ورشکستگی یونان، برای بانکهای اروپایی نیز خطر محسوب میشود؟
2- آیا اروپا خواهان رقابت با چین در بازار ایران است و با قبول اجرای پروژههای سرمایهگذاری به دنبال راهی جایگزین برای پرداخت داراییهای بلوکه شده ایران در بانکهای اروپا است؟
3- آیا تاخیر تفاهم ایران و مجموعه 1+5 با موضوع تسلیحاتی اسرائیل و کشورهای خلیج (فارس) ارتباط دارد؟
4- آیا دلیل اقدامات آمریکا درباره لزوم عقبنشینی کنگره از لغو تحریمهای ایران منحصر به دلایلی سیاسی و راهبردی در ارتباط با امنیت اسرائیل و نفوذ لابی صهیونیستی در آمریکاست یا به تمایل آمریکا برای حفظ داراییهای بلوکه شده ایران از سال 1979 برمیگردد؟
اینها سوالاتی است که یافتن پاسخ آن براحتی امکانپذیر نیست اما آنچه تا کنون از مذاکرات وین، فهمیده شده، نوک کوه یخی است که بخش بزگ آن مخفی است.
ارسال نظر